چهاردهمین جلسه از دور دهم سری جلسات کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی مسافر محمد حسین و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من "در روز پنجشنبه مورخ ۲۵ /۱۱ /۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد : سلام دوستان محمد حسین هستم مسافر امیدوارم حال همگی خوب باشد من قبل از موضوع دستور جلسه خدمت شما عرض کنم که هفته آینده هفته بسیار عزیز و مبارکی میباشد به نام هفته راهنما من این روز را خدمت معمار بزرگ کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ به خصوص راهنمایان شعبه شوشتر و همچنین راهنمای عزیز خودم آقاعلی از صمیم قلب تبریک میگویم انشاالله که بتوانیم در هفته آینده از راهنمایان دلسوز خود تقدیر و تشکر بنماییم من همیشه حرفهای راهنمایم آقاعلی را مد نظر دارم که میگفتند من شبها که میخواهم بخوابم تمام رهجوهایم از جلوی چشمم رد میشوند و این برای من یک نعمت و موهبت خدائیست.و اما دستور جلسه این هفته:خود من به درستی به یاد دارم که در مدت ۵ ماه سفر که بودم و ۴۰ سی دی خودم را نوشته بودم یادم است زمانی که سی دی آخر را داده بودم خدمت آقا علی که امضا بکنند ایشان نیز برای من امضا کردند و در ادامه نوشتند که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، در کنگره از همان وادی اول که موضوعیت و محورش بر اساس تفکر میباشد تا وادی چهاردهم که بر محور عشق و محبت است همگی به من درس زندگی کردن میدهند و این وادی واقعاً یک وادی بود که سرنوشت زندگی مرا عوض کرد من در مقطع سه ماه سفر بودم که پیوند محبتم با راهنمایم برقرار شد و به خاطر همین یک خط که پایین سیدی آخر من، بعد از امضای خودش نوشته بود باعث شد من روی سیدیهایم بیشتر تفکر کنم، من یاد دارم که تا آن موقع هنوز وادی سیزدهم را گوش نکرده بودم و این باعث شد تا من رفتم و از راهنمای دیگر سوال کردم که راهنمای من چنین جملهای را برای من نوشته و واقعاً تا آن زمان متوجه منظور راهنمایم نشده بودم، خلاصه بعد از گوش دادن سی دی چنین برداشت کردم که این وادی به من نشان داد که من هر کاری را که انجام بدهم در پایان باید کار دیگری را شروع بکنم، یادم است که من هیچ برنامهای را برای ماندن در کنگره نداشتم و هدفم تنها این بود که سفر اولم که تمام شد و درمان شدم بروم، ولی این وادی به من یاد داد که بعد از آن دوباره باید یک خط دیگر را شروع کنم و به این تفکر رسیدم که آن افرادی که به من ۱۱ ماه خدمت کردهاند و عشق و محبت را از همان ابتدا به من تزریق کردهاند من هم باید در جبران عشق و محبت آن عزیزان در کنگره باقی بمانم و خدمت بکنم، یاد گرفتم که زندگی کردن یعنی از نو شروع کردن، یاد گرفتم هر کاری را که تمام کردم کار دیگری را شروع کنم و یاد گرفتم که باید تغییر کنم همچنین یاد گرفتم که برای تغییر تبدیل هم لازم است و یاد گرفتم که بعد از آن اگر میخواهم که واقعاً زندگی کنم حتماً باید ترخیص بشوم و دوباره زندگی دیگری را شروع کنم و از همه مهمتر برای من آموزش دیدن، کلمه گذشت بود، چون من در گذشته فقط زندگیم دچار ناامیدی بود و اصلاً امیدی هم به درمان نداشتم ولی این وادی دقیقاً درس بزرگی را به من آموخت، امیدوارم که بتوانم در راستای مسیر کنگره بمانم و خدمت کنم و بتوانم یک شاگرد خوب برای راهنمایم باشم و همچنین بتوانم همیشه در این مسیر سبز در حرکت باشم، متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ و ویرایش: مسافرسیامک لژیون
ارسال: مسافر منصور
گروه سایت نمایندگی شوشتر
- تعداد بازدید از این مطلب :
109