به نام قدرت مطلق الله، سلام دوستان مهدی هستم همسفر، خداوند را شاکرم که توفیق ورود به کنگره برای من هم صادر شد تا بتوانم آموزش بگیرم. در مورد هفته راهنما چند خطی برایتان مینویسم، در ابتدا این هفته را به جناب مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض مینمایم، در ادامه یک تبریک ویژه عرض می کنم ، خدمت آقای حمید امیری راهنمای محترم مسافرم که در این جایگاه مقدس و با ارزش قرار دارند. به نظر من راهنما کسی است که عشق و محبت را به اوج رسانده، و در عین حال با گذشت و فداکاری، خود را وقف رهجویانی کرده، که با هزاران امید و آرزو و خسته و تنی رنجور از سیاهیها و ظلمات، دست یاری به سوی آنها دراز کرده اند و راهنمایان چه عاشقانه این دستها را گرفته و به سوی نور و روشنایی هدایت میکنند. چه چیزی میتواند در میان باشد، که یک نفر از تمام وقت و زندگی خود بگذرد و مسافران را بدون هیچ چشم داشت و توقعی به حال خوش برساند، آیا این عشق نیست؟ آیا خالق این عشق ستودنی نیست؟ وقتی راهنمایی به رهجوی خود میگوید و میآموزد، که اگر دل کسی را شاد کنی و به دیگران خدمت کنی، آنقدر انرژی مثبت دریافت خواهی کرد که حس شادی و شعف غیر قابل وصفی را با تمام وجود تجربه خواهی کرد. من به تازگی متوجه این موضوع شدم که چرا راهنمایان در کنگره هیچگاه احساس خستگی و پریشان حالی ندارند! و همیشه لبخند رضایت بر روی لبان آنها نقش بسته است. من میدانم که فقط میتوانم به صورت زبانی از ایشان تشکر کنم، ولی در حقیقت به هیچ وجه نمیشود، ذره کوچکی از محبتها و تلاشهای ایشان را جبران نمود. به نظر من جایگاه راهنمایان به مانند پیامبران و انبیا الهی است. امیدوارم که بازتاب این خدمت از روی عشق را در زندگی خود ببینند. من این دلنوشته را که از صمیم قلب با دل و جان نوشتهام با عشق فراوان تقدیم میکنم، به تمام انسانهایی که در قالب راهنما و در لباس خدمت به بشریت قدم برمیدارند، برای همه آنها، سعادت، سربلندی و آرامش، در زیر سایه کنگره ۶۰ را آرزومندم در پایان از اینکه قلم قاصر بود از روایت بزرگی و عشق شما راهنمایان عذرخواهم همه شما عزیزان را به قادر مطلق میسپارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
141