قلم را به دست میگیرم و با تمام وجود به توصیف زیباییهای کرامت میپردازم اما گویا قلم هم مانند من در برابر خوبیها و زیباییهایت قاصر و مات میماند. مروری بر خاطرات میکنم و برگههای زندگیام را ورق میزنم. شبها و روزهایم تاریک بود و به زندگی هیچ امیدی نداشتم در چنین حالی تو آمدی و با آمدنت چراغی در دست گرفتی و مرا به سرزمین نور، عشق و ایمان هدایت کردی و امید را دوباره به زندگیام هدیه دادی. همچون شمع سوختی تا من ساخته شوم. خانم حدیقه عزیز وجود شما تنها هدیه گرانبهایی است که خداوند من را لایق دانست که به کنگره بیایم و هدیه من به شما، قلب عاشقی است که فقط برای وجود شما میتپد. خدا را شکر میکنم که دروازهای برایم باز شد که نامش کنگره ۶۰ است، خدا را شکر میکنم که راهنمایی چون شما رو دارم و بابت تمام زحماتی که برای من و کسانی که از درد بیماری اعتیاد، بیرون از این دانشگاه در حال از بین رفتن هستند و با دستان گرم عشق و با محبتی که گرمای خود را دارد ما را به سمت روشناییها هدایت میکنید، ممنون و سپاسگزارم.
امیدوارم همانگونه که راهنما عشق بلاعوض به شاگردانش را دارد ما نیز رهجویی بالیاقت باشیم. راهنمای عزیزم، خانم حدیقه، شما من را بدون هیچ توقعی قبول کردید و با تمام ناامیدیهایم مرا به راه مستقیم هدایت کردید. دیدن شما، صدای شما، آغوش گرم شما و حتی فکر کردن به شما برای من رهجو آرامبخش است. استاد عزیزم، دلم را آرام میکنید و میدانم زحماتی که برای من کشیدید را نمیتوانم جبران کنم. چون راهنما آنقدر جایگاهش بالاست که من توانایی تشکر کردن ندارم. امیدوارم رهجوی خوبی برای شما و کنگره باشم. به رسم ادب کمال تشکر و قدردانی از شما راهنمای عزیزم دارم. امیدورام که هر آنچه آرزو دارید به بهترین وجه به اجابت برسد از اعماق قلبم هفته راهنما را به شما و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک میگویم.
نویسنده: همسفر غزاله رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)
ویراستار: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)
عکس و ارسال: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گرگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
58