English Version
This Site Is Available In English

راهنمایی یعنی صبر استقامت آرامش و صراط مستقیم

راهنمایی یعنی صبر استقامت آرامش و صراط مستقیم

دوازدهمین جلسه از دوره هفتم سری کارگاه‌های آموزش مجازی همسفران نمایندگی هاتف با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر میترا با دستورجلسه «هفته‌ راهنما» در روز شنبه ۲۷ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

سخنان استاد:

خداوند را سپاسگزارم بابت خدمت دیگر حال خوش که نصیبم شد. هفته راهنما را در رأس به آقای مهندس و خانم آنی بزرگوار تبریک عرض می‌کنم و هم‌چنین به تمام راهنمایان خوب کنگره۶۰ که این شال زیبای خدمت بر گردن آن‌ها است تبریک می‌گویم. یک تبریک ویژه از صمیم قلب به راهنمای خودم همسفر سارا می‌گویم که با نفس‌های پاکش نفس‌های آلوده من را تغییر داد. من به قربان وجود با محبتشان بشوم که هر حال خوبی دارم از آموزش‌های او است و تبریک ویژه دیگر را به همسفر طاهره راهنمای خوبم در نمایندگی هاتف لژیون هفتم می‌گویم که با عشق درونش با کاربردی کردن دروس کنگره و با تجربه‌ای که کمتر راهنمایی با او مواجه است به من میترا آموزش می‌دهد و امید را تا الآن به زندگی من برگردانده است.

در جزوه راهنما و راهنمایی برای ما یک راهنما را این‌گونه تفسیر کرده است که راهنمایی؛ یعنی انتقال اطلاعات دانش آگاهی و تجربیات از راهنما به رهجو، راهنمایی؛ یعنی تدریس علم، اخلاق، معرفت، هم‌چنین عشق، عقل و ایمان، راهنمایی؛ یعنی پرورش انسان، سالم و صالح و متعادل بودن، راهنمایی؛ یعنی صبر، استقامت، آرامش و صراط مستقیم و راهنمایی؛ یعنی آموزش دیدن شخص راهنما، از تجربه خودم که باحال خراب وارد کنگره شدم می‌خواهم بگویم، در بدو ورود من شخص مهربانی از جنس محبت و عاشق رو به‌روی من قرار گرفت در کلینیک هنوز کسی به‌عنوان راهنمای تازه‌وارد نداشتیم و همسفر سارا خودشان هم به عنوان لژیون تازه‌وارد صحبت می‌کردند و هم لژیون شال نارنجی و بعد خودم به عنوان اولین راهنمای تازه‌واردین قبول شدم و درکنار ایشان شروع به آموزش و خدمت کردم.

زمانی‌که با ایشان چشم در چشم شدم چنان چشم‌هایشان برق محبت داشت که انگار مثل یک جرقه به دو چشمانم برخورد کرد. با حال گریان و خسته که اصلا هیچ صحبتی را نمی‌پذیرفتم؛ چون ناامید بودم و راهنمایم با اشک‌های من اشک می‌ریخت انگار جگرش برایم خون بود، به‌عنوان یک رهجو می‌گویم که راهنما را نباید قضاوت کنیم. من این‌قدر به ساعت مچی خودم نگاه می‌کردم که از آن مکان فرار کنم و می‌گفتم چه‌قدر حرف می‌زنند، چه‌قدر دروغ می‌گویند، این‌ها که نمی‌دانند من چه می‌گویم؛ چون حالشان خوب بود و من خودم تازه در جمع آن‌ها ناامیدتر شده بودم و می‌گفتم جای من این‌جا نیست؛ ولی گره‌ای بر قلبم خورد در کنگره توسط راهنما، که فکر نمی‌کنم این گره کور یک روزی باز شود مگر این‌که خودم با ورود به ضدارزش‌ها آن را باز کنم و تا آن‌موقع به لطف خدا پایبند کنگره شدم.

به گفته مسافر احمد دیده‌بان شهرستان‌ها که می‌گویند: «راهنما مثل یک شمع است که می‌سوزد و نوری انتقال می‌دهد به رهجو که جلوی پایش را ببیند و آن نور، انتقال دانشی است که راهنما به رهجو می‌دهد که می‌گوید این نور شمع، تو را هدایت می‌کند که تو به آن منبع روشنایی که رهایی است برسی.»

اگر رهجو خواست که درمان اصولی بشود؛ باید حتما این کارهایی که راهنما می‌گوید انجام بدهد در کنگره۶۰ راهنمایی پرداخت زکات رهایی است که با رهایی و حال خوش که بدست می‌آورد پرداخت این بدهی را می‌دهد و اساس کار راهنمایان محبت، عقل و ایمان است و کار آن؛ چون بر مبنای عقل است به خیر ختم می‌شود‌. هم‌چنین هر کاری بار معنوی داشته باشد بار مادی نیز به همراه دارد وعده خداوند دروغ نیست و این حرکت مفهوم دارد، مفهومی که باورش کار هرکس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست. به‌قول معلم بزرگ استاد سردار در کتاب عبور از منطقه۶۰درجه‌زیر صفر که می‌فرمایند: «ما برای آموزش و خدمت قدم به حیات نهاده‌ایم. ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم و این خدمت عاقلانه است نه حسابگرانه.»

راهنما درست است در صور ظاهر مزد دریافت نمی‌کند؛ اما در صور باطن آن‌ها بزرگترین مزد و بزرگترین پاداش را دریافت می‌کنند. انسانی که آموزش می‌دهد خودش آموزش می‌بیند. آقای مهندس به راهنماها آموزش داده‌اند که راهنما؛ یعنی کسی که راه را نشان می‌دهد و رهجو کسی است که جوینده راه است. استاد امین می‌فرمایند: «کسی‌که تشنه باشد به دنبال آب می‌رود و نیاز خود را پیدا می‌کند؛ ولی کسی که به خیال خود نیاز نداشته باشد و فکر کند که سیراب است به دنبال آب نمی‌گردد، صبر می‌کند وقتی نیاز پیدا کرد فرمانروایی راهنما را می‌کند»، این صحبت برای رهجویانی است که به حرف راهنما گوش نمی‌دهند و فقط به دنبال خواسته‌های زندگی خودشان هستند.

راهنما فقط می‌تواند راهی را که قبلا خود رفته و آموزش گرفته و تجربه کرده را به رهجو نشان دهد، راهنما یک مشاور نیست که بخواهد بگوید با دیگران چه‌طور رفتار کند یا دخالت در حریم خصوصی رهجو کند؛ بلکه در کنگره برای هر رهجویی یک گنجی گذاشته است که؛ باید رهجو آن را با آموزش‌ها و تجربه‌هایی که پیدا می‌کند بیابد و خودش مشکل خودش را حل کند. در وادی سوم می‌خوانیم؛ باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.

نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر میترا
رابط‌خبری: راهنمای تازه‌واردین همسفر سمیرا
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)‌
عکاس‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .