دوازدهمین جلسه از دوره سی ام کارگاهای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران شعبه دانیال اهواز با استادی مسافر راهنمای محترم پوریا و نگهبانی مسافر نصرالله و دبیری مسافر فرود با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" پنجشنبه 1403/11/25 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد؛
سلام دوستان پوریا هستم مسافر، صحبت هایم را در دو بخش تنظیم کردم، قسمت اول در مورد دستور جلسه و قسمت دوم در مورد هفته راهنما می باشد. در طی این سالها که در کنگره هستم متوجه شدهام که دستور جلسات هر کدام در زمان خودش تاثیر گذار و مربوط میشود به جلسه قبلی و اینها به صورت زنجیره در امتداد هم هستند. وادی ها ابزاری هستند که انسان را به توحید و خداشناسی نزدیک میکند. مهمترین رکن توحید، خودشناسی است، انسان مادامی که خود را نشناسد و به درون خودش پی نبرد امکان ندارد که به توحید یا يگانگي دست پیدا بکند. در تمام عالم هستی چرخه تغییر، تبدیل و ترخیص دائما در حال تکرار می باشد و بعد از هر ترخیصی دوباره یک روندی شروع میشود که در آن روند تغییرات و تبدیلات و ترخیص ها اتفاق میافتد و اینطور نیست که وقتی ترخیص اتفاق افتاد، این روند متوقف بشود بلکه مثل انرژی از حالتی به حالت دیگه در میآید. این تکرارها مانند شبانه روز مرتباً تکرار میشوند و هر کدام از اینها روند جدیدی را شروع می کند که در وادی سیزدهم صحبت از آن می باشد که: هیچ پایانی بر هیچ نقطه ای وجود ندارد چون پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است.
این سیکل در مورد انسان از جنینی ،نوزادی ، نوجوانی تا کهنسالی ادامه دارد و این روند تکامل در مورد انسان از بدو تولدش اتفاق میافتد و هر چقدر چرخه حیاتش ادامه پیدا می کند صفات گوناگونی را بدست می آورد و در حقیقت این بدست آوردن و تغییر و تحولات، خواستهی قدرت مطلق برای خلق انسان است. در حقیقت در تمام جهان هستی میبینیم که هر کدام از موجودات در عالم می آیند کار خودشان را انجام می دهند و وارد چرخه بعدی می شوند. ای روند توسط حالا یا همان موجوداتی که آفرید شدهاند یا نوع موجودات که به واسطه حضور آنها وجود دارند ادامه پیدا میکنند. در مورد انسان این تفاوت وجود دارد که تکامل تابعه دانایی هست و هر چقدر میزان دانایی و شناخت نسبت به هستی داشته باشد، پیشرفت به سمت ارزشها یا حتی ضد ارزش ها ادامه پیدا می کند. پس میزان پیشرفت هر کس در این عالم به میزان دانایی اوست. جالب اینکه هر چقدر انسان میزان دانایی کمتری داشته باشد برای خودش و اطرافیان خود درد سر بیشتری ایجاد میکند.
انسان در چرخهی تکرار و تمرین است که این اتفاق برای او می افتد و دانایی آن شکل می گیرد چرا که تکرار و تمرین که در وادی سیزدهم که می گوید :پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است. شما که یک قهرمان فوتبال را هم که نگاه میکنید دائما در حال تمرین کردن است و چند بار هم قهرمان جام های مختلف میشود اما باز هم برای رسیدن به مقام های بعدی و جایگاهای بعدی بیشتر تلاش میکند چون میداند اگر از حرکت بایستد قطعاً سقوط در کمین نشسته است. وادی سیزدهم یک نکته ای دارد که میگوید اگر در جایگاهی هستید، این جایگاه انتهایی نیست که برای شما تعیین شده و شما می توانید در جایگاهای بعدی باز هم به تکامل خود ادامه بدهید.
مسئله این است که ما فقط بُعد این هستی را میتوانیم درک بکنیم چون بر اساس ماده تعریف شده و نکته مهم هم همین است چون بر اساس ماده تعریف شده، خیلی درکی نسبت به آن نداشته باشیم. اگر بتوانم صفات و خصایصی که باری تعالی در وجودم به صورت ذاتی گذاشته ،به آن ها نزدیک بشوم در حقیقت به ذات الهی نزدیک تر شده ام و وادی چهاردهم را بیشتر می توانم درک کنم چون اساس کار هستی بر اساس محبت است و ما تا این محبت را درک نکنیم، سیزده وادی قبلی بی مفهوم خواهد شد. اما باز اگر وادی اول را هم درک نکرده باشیم وادی چهاردهم را هم درک نخواهیم کرد.
در مورد دستور جلسه هفته آینده که هفته راهنما می باشد کمی صحبت کنم. خب ابتدا تبریک می گویم هفته راهنما رو به همه ی عزیزانی که شال بر گردن شان هست ابتدا آقای مهندس، راهنمای دیدبانان و سایر عزیزانی که در کسوت راهنمایی در حال خدمت هستند و در ادامه خواهند بود، همینطور تک تک عزیزانی که در سالن حضور دارند آرزوی موفقیت می کنم. نکته قابل توجه این است که راهنما شدن خیلی شاید سخت نباشد، اما این که من راهنما بمانم خیلی مهم هست اینکه هفته ای سه جلسه حضور داشته باشم پا بر روی خیلی از خواسته ها باید بگذارم. بعضی اوقات سفرهای شهرستان و استانی را برای نجات یک نفر انجام می دهند و نجات دادن یک فرد در عالم هستی چه جایگاهی دارد و چقدر مقدس است.!!! من خودم فکر می کردم خیلی کار آسانی باشد در جایگاه راهنمایی یک شال انداختم گردنم مسئولیت یک لژیون به من داده شد و هر سال که می گذرد بیشتر متوجه خواهم شد که راهنمایی یعنی چه؟ طوری نیست که همان لحظه متوجه بشویم من حداقل چهار سال است که از خدمتم می گذارد وارد سال پنچم خواهم شد و تازه فهمیدم چه باید بکنم چون جایگاه راهنمایی اینقدر گسترده است و اینقدر مطلب برای آموزش دارد و باید مطالعه داشته باشی که وقتی سر لژیون و در جلسه حضور داری به رهجو چه بگویی و همین کار را سخت می کند و امروز روزگاری هم هست که اکثر آدم ها در فضای مجازی در جاهای مختلف در حال مطالعه هستند باید خیلی خیلی جلو تر از رهجو باشید باید خیلی از جواب سوال ها را داشته باشید و یک جهادی هست در نوع خودش نه اینکه من بخواهم در مورد شخص خودم بگویم من که کوچکترین هستم در این جمع . اما در مورد خیلی از این عزیزان راهنمای خودم آقا محمد که پدر محترمشان فوت کرده بود ایشان طوری برنامه ریزی می کرد که به جلسات برسد.بیرون اصلا این کار ها قیمت ندارد مگر می شود کسی سه جلسه در هفته بیاید در اختیار کنگره باشد . جایگاه راهنما برای یک رهجو زمانی قابل درک هست که خودش بیاید شال رو گردنش بیندازد و در جایگاه قرار بگیرد و با این سختی شیرین راهنمایی آشنا بشود ، این نکته قابل ذکر است که آموزش دو طرفه می باشد یعنی هم از راهنما به رهجو و بالعکس. از این که به صحبت های من گوش دادید تشکر میکنم.
.jpg)
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
تایپ و عکس: مسافر محسن لژیون یکم
ارسال خبر: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
156