پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. تمام وادیها مجموعههایی هستند که، خواسته و افکار ما را شکل میدهند. قلم، یعنی هر چیزی که مکتوب شده، ماندگار میشود، تمام اندیشمندان که با قلم بودند مسائلشان ماندگار شده است، مثل حافظ، مولانا، فردوسی.
در جایی دیگر حرف از مرحله تغییر و تبدیل و ترخیص میشود، پس انسان برای اینکه بتواند راه را پیدا کند باید این مراحل را سپری کند و برای گذراندن آن مراحل باید دانش و آگاهی داشته باشد. صحبت از یوم الفصل شد، هر چیزی یک یوم الفصل و جدایی دارد، تنها چیزی که یوم الفصل ندارد خداست، جدایی انسان موقع مرگ است که سرآغاز زندگی دیگر است.
درباره هستی صحبت شد که کلیه اطلاعات هستی در تک تک ذرات موجودات حس می شود و هستی پیچیده ترین خلقت است که همه چیز را در خود حفظ میکند و چیزی از بین نمیرود.
زیباترین عمل کاوش در دنیای علم است، تا از رنج انسان کاسته شود چرا که تمام آوارگیهای انسان به علت نبودن تفکر و اندیشه است. هر مشکلی که حل می شود، مشکل دیگری بوجود میآید و همیشه سر راه ما مشکلات و گرههای متعدد بوجود میآید و باید آن را حل کرد، من معتقد هستم مشکل مهم نیست، راهی که بتوانی آن مشکل را حل کنی مهم است. درس و آموزش در حل مشکل است، پس در سیستم، حیات انسان به گونهای است که اگر یک مشکل بوجود آید باید آن را حل کرد و اگر حل نشود تا همیشه آن مشکل وجود خواهد داشت.
حال در مورد انسان، انسان یک بعدی اینگونه است که نمیتواند مشکلات خودش را حل کند و قدرت خروج از بحران را ندارد، روی یک خط حرکت میکند و برای اینکه بتواند از خط به سطح وارد شود باید سه مولفه عقل، عشق و ایمان را داشته باشد. انسان دو بعدی، در صلح و آرامش زندگی میکند و برای جامعه مفید است و همه را دوست دارد و برای حل مشکل خود راه حل پیدا میکند.
حالا مثلث عقل و عشق و ایمان برای اینکه بتوانند کار خودشان را درست انجام دهند، مستلزم بستری بهنام خمر است. سیستم خمر، مثل نهرهایی در وجود جسم انسان است، اگر این نهرها و چشمهها در درون انسان خوب فعال باشند نه تنها انسان دارای جسم سالم و شاداب خواهد بود بلکه دارای حالات روحی و روانی خواهد شد که سرشار از انرژی است و این انرژی خطوط عقل و عشق و ایمان را ترسیم میکند. چشمههای خمر درون ما تعیین کننده رفتار و کردار ما هستند. عقل مثل مغز، عشق مثل قلب، ایمان مثل ریه و خمر مثل جریان خون است و هر کدام جایگاه و اهمیت خودشان را دارند و مکمل، نگه دارنده و یا هدایت کننده یکدیگر هستند.
در پایان انسان سه بعدی که در صور پنهان خودش دارای پنج حس پنهان است و قادر است در شرایط خاص از حواس بیرون خود استفاده کند. نشانه انسان سه بعدی این است که عقل و عشق و ایمان و خمر او به مرحله لازم رسیده و همه هستی را دوست دارد و در میان انسانها و با انسانهاست، معمولی زندگی میکند چون میداند که چیزی نمیداند، چون هر چه بیشتر بداند متوجه میشود که چیزی نمیداند و خوب میداند که پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر میترا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
41