جلسه سوم از دوره هشتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60، نمایندگی دامغان، با استادی مسافر راهنما قاسم، نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من"پنجکشنبه مورخه 1403/11/25 راس ساعت 16/30 آغاز به کار نمود.
.jpg)
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر:
من در ابتدا شاکر و سپاسگزار خداوندگار خود هستم، که این توفیق و سعادت را پیدا کردم، در جمع شما عزیزان باشم. از نگهبان و دبیر و همچنین از ایجنت محترم، قدردانی میکنم، که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند.
اعیاد شعبانیه و ولادت با سعادت مهدی قائم را به همه عزیزان تبریک عرض میکنم.
دستور جلسه امروز دو قسمت دارد: قسمت اول راجع به وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من و قسمت دوم تولد ده سال رهایی محمد جواد عزیز است. بنده سعی میکنم، بیشتر شنونده باشم و از مشارکت شما استفاده کنم.
پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگریست، در متن و محتوای این وادی، به موارد خیلی زیادی اشاره شده است و برای من موضوعی که جالب و کلیدی بود، بحث تک بعدی بودن انسانها و اینکه در چه شرایطی و با چه وسایلی میتوانند، از این تک بعدی به دو بعدی و یا سه بعدی راهیایند و سفر کنند.
.jpg)
موجودیت عقل، عشق، ایمان و خط نامرئی خمر، همان مجموع ناقلهای عصبی، انکفالینها، دینورفینها، سراتوئینها و همه اینها برای من خیلی جالب بود.
چیزی که برای من در این وادی از اهمیت خاصی برخوردار بود، این بود که پایان هر نقطه، پایان هر چیزی در واقع شروع و آغاز دیگری است. حالا به واسطه اینکه ما درون این جامعه و در یک مکتبی قرار گرفتهایم که جوری مرگ را برای ما تفصیر کردندهاند، که برای برخی وحشناک و برای برخی دیگر لذت بخش باشد، من این را فهمیدهام، پایان هر چیزی در واقع آن شروع دوباره باشد، آغازی دوباره باشد، مثال اعداد، وقتی اعداد تمامی ندارند، هر چیزی در مثال زندگی ما میتواند، ادامهدار باشد، مثل تولدها ، تولد هر کدام از ما در واقع یک فرصت و یک زمان است، برای شروع، برای جبران خطاهای گذشته، این یک چیز تمام شدنی نیست این یک آغاز و شروع خوبی میتواند داشته باشد..jpg)
قسمت دوم دستور جلسه راجع به تولد آقای محمد جواد میباشد، من به نوبه خودم و سایر این عزیزان این روز خجسته را به شما و همسفران شما تبریک عرض میکنم، به ویژه همسفرتان سرکار خانم محبوبه تبریک میگوییم. من امروز حس بسیار خوبی دارم، من سعی میکنم کمتر حرف بزنم و بیشتر شنونده باشم و با این نیت اینجا آمدهام و بیشتر دوست دارم صحبتهای شما را بشنوم دوباره این روز قشنگ را به شما تبریک میگویم و امیدوارم همیشه تنور زندگیتان گرم باشد، سایه شما مستدام و همیشه این تولدها باقی بماند. من به رسم عادت خودم پیام تولد محمد جواد را میخوانم و مختصری در مورد محمد جواد از گذشته تا به حال می گوییم.
.jpg)
پیام تولد محمد جواد عزیز:
تولد تا تولدها، آغاز و پایانی دیگر، از نشان جان افروزی است، در مصدر اندیشه و تحول در تجربههای نو و تازه، نه تکرار، در اکرانهای فرسایشی، بلکه تکرر در ابتکار و نوآموزی، و نوآوری در یادگیری، عمدتاٌ این نوع کارکردها دگردیسی در فراگیری و شروع دیگری است، از پایان آن راه که این روز همان پایان از آغازی دیگر از آغازگری که همراه و آن توست.
دهمین سالروز تولدتان بر شما مبارک باد.
سخنان استاد در خصوص تولد:
.jpg)
این پیام مختص محمد جواد است، که با پیام جلسه امروز مصادف شده است.
اکرانهای فرسایشی در واقع همان آغاز و پایان یک شروع دوباره است نه برای تجربههای هوس و بیهوده برای نوآموزی برای نوآوری برای یادگیری
ما این فرصت را در کنگره داریم، در جایگاه مرزبانی بودیم، در جایگاه راهنمایی بودیم در هر جایگاهی هستیم، پایان کار نیست.
تجسمی که من از محمد جواد عزیز داشتم باید ایشان یک تحصیلات بالایی داشته باشند، اما به واسطه مصرف مواد، از این راه خارج شدند و برای خود و اطرافیان مشکلاتی ایجاد کردند. زمانی که او وارد کنگره شد من نسبت به او حس خوبی داشتم، و مطمئن بودم که این حس دو طرفه است و این اتفاق باعث شد که ایشان من را به عنوان راهنمای خود انتخاب کرد. ایشان در سفر اول بسیار خوب سفر کردند و هیچ چالشی نداشتند و از شاخصههای اصلی ایشان گوش به فرمان بودن و آداب معاشرت بود.
.jpg)
سخنان راهنما مسافر محمد جواد:
خدا را شکر میکنم، که این توفیق نصیب من شد، که من مصرف کننده بشوم و داخل کنگره بیاییم و از آموزشهای مهندس بهره بگیرم، یکی از بزرگترین افتخارات من این است که بچه کنگرهای هستم و افتخار دیگر من این است که رهجوی آقای حافظی هستم و این فرصت نصیبم شد، که در کنار آقای حافظی آموزش بگیرم و به خودم میبالم و افتخار میکنم.
اعلام سفر راهنما مسافر محمد جواد:
.jpg)
سلام دوستان محمد جواد هستم یک مسافر، آخرین آنتی ایکس متادون و شیشه روش درماندی اس تی داروی درمان شربت اوتی راهنما آقا قاسم رهایی از بند اعتیاد ده سال و سه ماه
ضمناٌ یک سفر سیگار داشتم، راهنما آقا مسلم، روش درماندی اس تی، داروی درمان آدامس نیکوتین رهایی نه سال ورزش در کنگره تنیس روی میز
آرزوی راهنما مسافر محمد جواد:
.jpg)
آرزوی من آرزوی جناب آقای مهندس است، آنهم این است که کنگره 60 روزی جهانی شود، امیدوارم که این آرزو هر چه زودتر محقق شود.
سخنان همسفر راهنما محمد جواد:
.jpg)
سلام دوستان محبوبه هستم همسفر، خدا را شاکرم که شاهد این روز و این تولد در دهمین سال رهاییمان هستیم، این یکی از آرزوهای من و محمد جواد بود، که تولدمان را در شعبه در شهر خودمان دامغان جشن بگیریم، از جناب آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان ممنون هستم و از راهنمایان گرانقدرم خانم اکرم و خانم منصوره سپاسگزاری میکنم،که حضورشان امروز سبز است. و خدا را شکر میکنم که محمد جواد مصرف کننده مواد مخدر شد، چون هیچ ضد ارزشی نمیتوانست، ما را به این مکان مقدس وصل کند و حال خوش را به زندگی ما اضافه کند.
تایپ و ویرایش: مسافر حسن لژیون چهارم
تصویر: مسافر یزدان لژیون ششم
تهیه و تنظیم: راهنما مسافر امین رفیعی لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
240