چهارمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی خیام نیشابوری با استادی راهنما مسافر قاسم و نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر روحالله با دستور جلسه «وادی سیزدهم (پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است) و تأثیر آن روی من» پنجشنبه ۲۵ بهمنماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر، خداوند تبارکوتعالی را شاکرم که بار دیگر این فرصت را در اختیارم قرارداد تا این جایگاه را تجربه کنم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز وادی سیزدهم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است اگر هر فردی در جایگاهی قرار میگیرد و میگوید که به من اذن داده شد و این جمله تکرار میشود دقیقاً به همین معنی است که پایان نقطه و ادامه نقاط دیگر است. در هر نقطهای که قرار داریم باید به فهم کامل آن نقطه برسیم تا قفل نقطه دیگر برایمان باز شود حال این موضوع؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر من مصرفکننده مواد مخدر هستم بفهمم که انتهای این نقطه همین است که من معتاد باشم و با همین حال بد اعتیاد هم از دنیا خواهم رفت و هم اعتیاد هیچ کار خاص دیگری نمیتواند برای من انجام بدهد.
اگر هر فرد به چنین فهم و درکی برسد به دنبال مسیر و حرکتکردن هست و آنجا میتواند پایان نقطه باشد و برای رسیدن به نقطه بعدی آماده شود. در کنگره آموختیم سکون بر هیچ موجودی جایز نیست و هر چیزی در هستی و کائنات در حال حرکتکردن است؛ ولی حرکت خیلی از انسانها مثل گذشته خود من در بیرون کنگره مشخص نبود. در ۳۸ سالی که من خارج از کنگره و قبل از ورود به آن زندگی میکردم کاملاً بیهدف و برنامهریزی بود؛ اما پس از ورود به کنگره ۶۰ با تمام آن حال خرابی که داشتم هرگز فکر نمیکردم که روزی راهنما شوم و هیچ یک از راهنمایان با چنین هدفی وارد کنگره نمیشوند و این همان تعریف صحیح پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
هر فرد تازهوارد تا زمانی که به فهم کامل همان نقطهای که هست نرسد نمیتواند وارد مرحله بعدی خود شود. وادی سیزدهم مخاطب خود را آماده میکند تا آن را به وادی چهاردهم یعنی وادی عشق و محبت ببرد. میدانیم که عشق و محبت بسان چسبی نامرئی تمام اجزای هستی را در کنار هم نگهداشته است؛ یعنی شما نمیتوانی یک گروه حتی دو نفر به بالا را در کنار همدیگر بدون وجود عشق و محبت ببینی، وادی چهاردهم که در خیلی از مکاتب به توحید خوانده میشود در اینجا به مفهوم زیبای عشق نامیده شده و در این وادی دیگر هیچچیز برای آدمی (من نیست) بلکه صحبت (ما) است؛ یعنی دیگر زندگی را فقط برای (من) نمیخواهم؛ بلکه زندگی را برای دیگری میخواهم. آنجاست که میتوانی از عصاره جان خود ببخشی و دیگران را دوست بداری و در مقابل خیلی از رفتارهای دیگران گذر کنی.
مثلاً در جایگاه مرزبانی میتوانی خیلی از حرفهای نامناسب دیگران را نشنیده گرفته و ببخشی یا آنجاست که میتوانی بهعنوان یک راهنما رهجو را پله به پله برای سلامتی خودش همراهی کنی و به او با عشق و محبت انگیزه بدهی؛ اما هنوز ناسپاسی او را ببینی و گذشت کنی. در کل انسانهای پخته همان کاری را که باید انجام میدهند و انسان ناپخته نمیتواند نقطه دیگر را درک بکند. وادی سیزدهم از عقل، عشق و ایمان سخن میگوید تا پیش از این وادی ارزشمند اینگونه تفکر داشتیم که اگر کسی عشق دارد حتماً عقل ندارد و اگر کسی عقلگرا باشد حتماً عشق را نمیفهمد؛ اما بامطالعه وادی سیزدهم دریافتیم که عقل در کنار عشق و عشق در کنار ایمان در یک مثلث متساوی اضلاع همگی بهاندازه هم مهم است.
از اینکه با سکوت و ادب خود به صحبتهای من گوش سپردید بسیار ممنونم.
.jpg)
تایپ: مسافر آرمان و مسافر امیر (لژیون هشتم)
عکس و بارگذاری: مسافر علی (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
98