English Version
This Site Is Available In English

برای اینکه انسان ساخته شود وجود سه ضلع مثلث لازم است

برای اینکه انسان ساخته شود  وجود سه ضلع مثلث لازم است

آقای مهندس در سی‌دی «سوال» این چنین بیان می‌فرمایند: برای اینکه انسان ساخته شود و از حیات برخوردار شود وجود سه ضلع مثلث لازم است؛ مثلثی که یک ضلع‌ آن اطلاعات و آگاهی، ضلع دیگر آن فیزیولوژی و جسم انسان است و قاعده آن خواستهٔ انسان است. هدف از پیدایش تمام ادیان، ساختن انسان است که انسان بتواند از حیات مطلوب برخوردار شود و در آسایش و آرامش باشد.

در ادامه آقای مهندس به تعدادی از سوالات پاسخ دادند که به شرح زیر است: در مورد اینکه انسان از ماده است توضیح دهید؟ منظور این است که جسم انسان از ماده تشکیل شده است؛ انسان از خاک آفریده شده است. شصت و چهار عنصر طبیعی مانند کلسیم، پتاسیم منیزیم، سدیم، آهن، طلا، نقره و مس در جسم ما وجود دارد که این‌ها ماده هستند. پس وقتی می‌گویند انسان از خاک آفریده شده نه اینکه جسمش را از خاک گلی درست کرده‌اند، یعنی تمامی عناصری که در وجود انسان است همه در خاک  وجود دارد و اینکه می‌گویند جسم انسان از سلول و مولکول است یعنی جسم انسان ماده است.


چرا ذهن شلوغ داریم و  هیچ چیز را درک نمی‌کنیم؟ برای رسیدن به ذهن آرام باید یک تجربیاتی کسب شود و آرام‌آرام یاد بگیریم تا به مرور زمان ذهن ما آرام بگیرد. ما ذهن شلوغ داریم به خاطر اینکه هنوز آموزش نگرفته‌ایم؛ مثلا یک حرف کوچک به ما می‌گویند و می‌بینیم پنج سال روی قلب ما سنگینی ‌می‌کند. یا زمانی که کسی با ما حرف می‌زند و به ما نیش می‌زند یا حرف معمولی می‌زنیم و این طرف و آن طرف هم نیش می‌زنیم، همه این‌ها ذهن را شلوغ می‌کنند، برای اینکه ذهن ما به آرامش برسد باید مطالبی را که اهمیت کمتری دارند کنار بگذاریم و آموزش بگیریم که به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم تا یک ذهن آرام داشته باشیم.


نظر شما در مورد مدیتیشن و خود هیپنوتیزم چیست؟ مدیتیشن یعنی آرامش و قرار گرفتن. خود هیپنوتیزم یعنی بتوانی خودت را در یک حالت خواب مصنوعی قرار بدهی و خود را هیپنوتیزم کنی و وارد یک مرحله دیگر شوی که به آن اصطلاحاً خواب مصنوعی می‌گویند. چیزی که مهم است، هدف است؛ مدیتیشن هدف نیست، خود هیپنوتیزم هم هدف نیست، حتی دین اسلام هم هدف نیست، کنگره هم هدف نیست، این‌ها هیچ کدام هدف نیستند، این‌ها همه وسیله هستند؛ ما همیشه وسیله را با هدف اشتباه می‌گیریم. بنابراین مدیتیشن و خود هیپنوتیزم به آن بستگی دارد که چگونه از آن استفاده کنیم، اگر به آن مرحله پختگی و آگاهی نرسیده باشیم هر چقدر هم مدیتیشن کنیم، هیچ ارزش ندارد، پس هم می‌تواند مورد استفاده خوب واقع شود و هم مورد استفاده بد واقع شود. یکی از مدیتیشن‌هایی که خودتان انجام می‌دهید نوشتن سی‌دی‌ها است که ذهنتان آرام می‌گیرد.

آیا ما عشق را با هیجانات و احساسات درزندگی اشتباه نمی‌گیریم؟ به هر حال من گفتم که باید قبل از آن ما بدانیم عشق چیست، آن را آنالیز کنیم و عشق را بشکافیم. دوست داشتن و محبت، مطلب دیگری است، همان کشش است. کبریتی که شما می‌کشید نور می‌دهد، لامپ ۱۰۰ وات هم نور می‌دهد، پروژکتور هم نور می‌دهد، نور خورشید هم نور است و همگی نور هستند، این هم نور است، به عقیده من آن هم نوعی عشق می‌باشد.

کسی که سفر کرده و سی‌دی هم می‌نویسد و خدمت هم می‌کند ولی حالش هم‌چنان بد است باید چه کند؟ ببینید چشمه باید از درون به جوشش در بیاید، از بیرون نمی‌توانیم در آن آب بریزیم و بگوییم که چشمه است، باید شخص تفکرش درست بشود و همه چیز از درون می‌آید نه از بیرون. OT دارو و کمک است ولی نگاه ما هم خیلی شرط است. ممکن است که سی‌دی بنویسید، سفر نیز تمام شده ولی تا زمانی که  فکر درست نشده باشد و به دنبال نکات منفی بگردید هنوز قسمت خالی لیوان را می‌نگرید، باید فکر را روی خود متمرکز کنید تا آگاهیتان تغییر کند. افکار منفی، توقعات بی‌جا، انتظارات بی‌جا از دیگران، تمام این موارد باعث حال بد ما می‌شود. پس اصلی‌ترین چیزی که باعث حال خوب می‌شود، خود ما هستیم. گاهی اوقات ما خودمان، خودمان را تحویل نمی‌گیریم و برای خودمان ارزش قائل نیستیم، بعد توقع داریم که دیگران ما را تحویل بگیرند و برای ما ارزش قائل باشند. پس دست خودمان است، که خودمان را به انسانی بدبخت یا خوشبخت تبدیل کنیم.

پدرها و مادرها بین فرزندان فرق می‌گذارند، لطف می‌کنید توضیح بدهید؟ این امر خیلی طبیعی می‌باشد، ممکن است که در ظاهر نباشد ولی در درون آنها وجود دارد. ممکن است که بچه‌ای حرف گوش نکند، غر بزند، ولی بچه‌ی دیگر حرف پدر و مادر را گوش کند و در کارها نیز کمک کند، خب نتیجه معلوم است. شما چه انتظاری دارید که پدر مادرها همه بچه‌ها را مثل هم نگاه کنند، آیا همهٔ بچه‌ها مثل هم هستند؟ بعضی اوقات ما انتظاراتی داریم. آیا دانایان با هم برابرند؟ اگر همه فرزندان تقریبا اهل باشند، پس پدر و مادر تمام فرزندان را تقریبا یکسان دوست دارند.

از کجا بفهمیم در تقدیرمان ازدواج است یا نیست؟ در سراسر دنیا این مسئله وجود دارد، حال وجود فضای مجازی و یا پیشرفت تکنولوژی باعث شده مدت‌ها خانم‌ها و آقایان ازدواج نکنند و ازدواج نکردن برای ایران و یا این نسل نیست، علتش تکنولوژی و تمدن می‌باشد و حیات ادامه دارد.

در مورد چگونگی ارتباط بیان ژن‌ها با خصوصیات رفتاری انسان‌ها توصیح دهید؟ هر کاری که در سیستم ما انجام می‌گیرد توسط بیان ژن‌ها می‌باشد. ژن یک فرمانده است. مطالب را DNA که مرکز ژن می‌باشد، می‌گیرد و RNA بیان ژن است.  تا آنجایی که من اطلاع دارم در بدن ما ۲۰ هزار ژن وجود دارد که هر کدام یک بیانی دارند و آن بیان ژن است که عواطف و احساسات ما را بیان می‌کند. بعضی‌ها معتقد هستند که یک‌سری رفتارها از پدر و مادر به فرزند منتقل می‌شود. مثلاً فرض کنید اگر در خانواده‌ای، پدر و مادر سرطان داشته باشند، ممکن است که فرزندان نیز سرطان داشته باشد، ولی به عقیده من این‌گونه نیست و خیلی از چیزها قابل تغییر هستند. یعنی اگر بیان غلط منتقل شده باشد، ژن پدر و یا مادرنیز غلط عمل کند و این قابل ترمیم است.  پایه و اساس اکثر بیماری‌ها تغییر بیان ژن است. در اعتیاد مشکل اساسی بیان ژن‌ها می‌باشد که قابل درست شدن نیست و جهان علمی تا‌کنون به این قضیه توجه نکرده است. پس وقتی ما می‌خواهیم یک بیماری را درمان کنیم باید بیان آن را تغییر دهیم. به بیان ژنی که از تنظیم خارج شده، دیس ریگوله شده می‌گوییم، یعنی زمانی که بیان ژن از تنظیم خارج شود، باعث بروز بیماری می‌شود. در اثر مصرف بیش از اندازه تریاک یا هروئین و یا هر ماده مخدری، بیان ژن تغییر کرده است. حال اگر بخواهیم آن را درست کنیم باید بیان را درست کنیم، یعنی بازتنظیم کنیم، بعد آن مسئله حل می‌شود. پس اساس کار ما و اساس اکثر بیماری‌ها همین تغییر بیان ژن است، و اگر ما بتوانیم آن ژن و بیانش را بازتنظیم کنیم، آن بیماری رفع خواهد شد.

خلاصه سی‌دی «سوال»
نویسنده: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر فریبا ( لژیون دوم )
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا دبیر سایت
همسفران نمایندگی جهان بین شهرکرد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .