English Version
This Site Is Available In English

در هستی هیچ چیز تمام‌شدنی نیست

در هستی هیچ چیز تمام‌شدنی نیست

سلام دوستان شهربانو هستم همسفر

ما در زندگی با خیلی از مسائل روبرو شدیم؛ شکست‌ها، ناملایمات، پستی‌ها، بلندی‌ها، تفکرات غلط و اهدافی که به آن‌ها نرسیدیم یا همچنان در حال تلاش برای رسیدن به آن‌ها هستیم؛ این‌ها درواقع بازی زندگی هستند و این بازی قوانینی دارد که ما از آن قوانین اطلاعی نداریم اما همچنان در این چرخه زندگی می‌کنیم؛ پس اگر آگاهی و دانایی‌مان را بالا ببریم بهتر می‌توانیم با جریان زندگی کنار بیاییم. من تا حالا به این جمله توجه نکرده بودم ولی چه زیبا توصیف شده است که من با تفکر روی این جمله بتوانم یک سری مسائل را درک کنم؛ اینکه من بدانم پایان هر شکست امید است یا ناامیدی، پیروزی است یا ناراحتی و خوشحالی، اینکه در زمستان درختان ایستاده می‌میرند و پایان این چرخه در فصل بهار، روییدن شکوفه‌های بسیار زیباست؛ بنابراین باید بدانیم نقطه پایان هیچ چیز را نباید قطعی و تمام‌شده حساب کنیم. ما با تصویرسازی ذهنی می‌توانیم قدم‌های جدیدی برای شروعی دوباره برداریم. انسان باید به این آگاهی و دانایی برسد که پایان هر نقطه سرآغازی برای شروع زندگی تازه است و مرحله‌ای جدید شروع می‌شود و این‌گونه انسان با مسائل و مشکلات، بهتر می‌تواند کنار بیاید. در اینجا نکته بسیار مهمی وجود دارد؛ اینکه انسان اختیار دارد و چه خوب است که بداند خطوط زندگی‌اش را چگونه بنویسد و بهتر است پایان خوب و باکیفیتی باشد برای شروعی باکیفیت؛ چون زندگی در بُعدهای دیگر جاری است. ما از یک دنیایی دیگر به این دنيا سفر کردیم و پایانی دارد و شروعی به دنیای دیگر؛ هیچ چیز در جهان هستی در سکون نیست و همه چیز در حال حرکت و تغییر است؛ چون از یک شروع به یک پایان و از یک پایان به شروعی دوباره می‌رسیم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس حسین دژاکام بابت این بستر آموزشی که برای ما مهیا کردند که من به آن دانایی برسم و بعد از این‌همه سال چگونه زیستن را یاد بگیرم.

سلام دوستان لعیا هستم همسفر

در کنگره ما چهارده وادی آموزش می‌بینیم که این وادی‌ها فقط برای این است که ما خودمان را پیدا کنیم؛ زیرا بزرگ‌ترین گام در زندگی، شناخت خودمان است و تا انسان خودش را نشناسد نمی‌تواند هستی و در نهایت خدا را بشناسد و هم‌چنین وادی‌ها کمک می‌کنند تا ما بهتر زندگی کردن را بیاموزیم و در زندگی خود آرامش را به دست بیاوریم. عنوان وادی سیزدهم «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است» نقطه؛ یعنی آغاز و پایان هر چیزی و از اتصال دو نقطه، خط به وجود می‌آید و عنوان وادی سیزدهم این مفهوم را دارد که هر چیزی که در هستی به پایان می‌رسد بلافاصله مرحله دیگری آغاز می‌شود؛ یعنی چیزی در هستی پایان ندارد و همه‌چیز در هستی باقی می‌ماند و شاید از نظر ظاهری از بین برود ولی در صور پنهان آن ادامه دارد؛ مانند مرگ که انسان از نظر ظاهری که همان جسم است، نابود می‌شود ولی نفس انسان که توسط فرشتگان مرگ گرفته می‌شود در آسمان‌ها باقی می‌ماند. این آغاز و پایان در تمام موضوعات وجود دارد و انسان برای اینکه به خواسته‌های خود برسد باید ابتدا تغییر، تبدیل و در نهایت ترخیص انجام شود که تمامی این مراحل بر اساس زمان پیش می‌رود؛ وقتی آن موضوع تمام شد موضوع دیگری شروع خواهد شد و بایستی انسان بر اساس اینکه نفس او در هستی باقی می‌ماند، بداند که چگونه زندگی می‌کند و چه‌کارهایی را انجام می‌دهد؛ یعنی اگر انسان کارهای ضدارزشی انجام دهد، همچنان در بُعد دیگر با همان خصوصیات به زندگی خود ادامه خواهد داد.

همانطور که می‌دانیم از اتصال دو نقطه، خط به وجود می‌آید و انسان در هر لحظه در حال خلق خطوط متفاوتی است که این خطوط می‌تواند سازنده و یا مخرب باشد و انسان باید در خلق خطوط با تفکر پیش برود تا خطوط‌های سازنده‌ای به وجود بیاورد. در زندگی انسان مشکلات زیادی وجود دارد و او باید این را بداند که وجود مشکل، مشکل نیست بلکه پیدا کردن راه حل، مشکل است و انسان باید بتواند راه درست را پیدا کند. گاهی انسان چون بدون تفکر پیش می‌رود می‌خواهد از کوتاه‌ترین راه، مشکل خود را حل کند و همین بی‌فکری باعث آوارگی انسان می‌شود. ما باید بدانیم هیچ‌ وقت نمی‌توان از مسیر ضد ارزش‌ها به ارزش‌ها رسید، بلکه باید در مسیر درست قرار بگیریم و تلاش کنیم و در کنار آن تعادل را رعایت کنیم. انسان‌ها بر اساس خطوطی که در زندگی پیش می‌گیرند که این خطوط می‌تواند از جمله عشق، کار، تفریح و ... باشد، به سه گروه تقسیم می‌شوند:

گروه اول؛ انسان‌های تک‌بعدی که فقط در یکی از خطوط زندگی می‌کنند و اگر برای آنها مشکلی به وجود بیاید نمی‌توانند آن را حل کنند و این انسان‌ها فقط با پنج حس ظاهر خود می‌توانند اطلاعات را دریافت کنند. گروه دوم؛ انسان‌های دوبُعدی هستند که برای اینکه انسان از حالت تک‌بعدی به دوبعدی برسد، حتماً باید سه پارامتر را در وجود خود داشته باشد که این سه پارامتر یک مثلثی را تشکیل می‌دهند که اضلاع آن عقل، عشق و ایمان است که این اضلاع باید در بستری به نام «خط خمر» به وجود بیایند. عقل، عشق، ایمان و خمر بدون هم هیچ معنایی ندارند، بلکه تمام این‌ها مکمل یکدیگر هستند؛ می‌توان گفت که این پارامترها مانند اعضای بدن هستند که مکمل هم بوده و نمی‌توان گفت که یکی از آن‌ها مهم‌تر از دیگری می‌باشد.

عقل مؤلفه‌ای است که اطلاعات را بررسی و پردازش می‌کند که این اطلاعات از طریق حس به عقل داده می‌شود؛ انسان باید در کارهای خود از عقل پیروی کند و پیروی کردن از عقل نیاز به معرفت، عمل سالم و عدالت دارد که اگر اطلاعات دریافتی نادرست باشد، آنگاه عقل نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد. عشق؛ انفجار باروت است و منظور از عشق در معنای عام آن عشق به هستی است و همانطور که در وادی چهاردهم می‌گوید: «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ است» و انسانی که عشق نداشته باشد مانند ظرفی توخالی است. ایمان، تجلی نور خداوند در انسان است؛ یعنی صفات خداوند در درون انسان وجود دارند؛ مانند بخشندگی، مهربانی و ... و انسانی که ایمان دارد همیشه چهره او آرام و مهربان است. تعریف دیگری که می‌توان از ایمان داشته باشیم یعنی اعتقاد داشتن و یا باور داشتن به خداوند و کل هستی است. گفتیم که عشق، عقل و ایمان برای کامل شدن نیاز به بستری دارند به نام «خط خمر» که این یک خط نامرئی است و در کل، خمر یعنی یک سری مواد بیوشیمی در درون بدن انسان از قبیل دینورفین، اندورفین و سروتونین است که اگر این خط درست کار نکند انسان بی‌تعادل شده و دچار بیماری‌های جسمی، روانی و روحی خواهد شد و خط خمر باعث سرخوشی و حال خوب می‌شود. در افرادی که مصرف‌کننده هستند، خمر آن‌ها از طریق مواد تخریب می‌شود و افرادی که مصرف مواد ندارند به دلیل ترس، ناامیدی و افکار منفی که در آن‌ها وجود دارد، خمر آن‌ها دچار اختلال می‌شود که همان مواد بیوشیمی بدن آن‌ها است که به‌درستی ترشح نمی‌شود. همه رفتارها، کنش و واکنش انسان‌ها توسط خمر تعیین می‌شود و علاوه بر انسان حیوانات هم دارای خمر می‌باشند.

گروه سوم؛ انسان‌های سه‌بعدی هستند؛ یکی از ویژگی‌های انسان سه‌بعدی این است که علاوه بر پنج حس ظاهری با پنج حس بیرونی و یک حس دیگر به نام حس یازدهم، اطلاعات را برای عقل جمع‌آوری می‌کند که آن‌هم به صورت ارادی است. ویژگی دیگر انسان‌های سه‌بعدی این است که هیچ ادعایی نسبت به سه‌بعدی بودن ندارند و بین انسان‌ها زندگی می‌کنند. در نهایت وادی سیزدهم به ما می‌گوید: که در هستی هیچ چیز تمام نمی‌شود و با پایان یک مرحله، مرحله دیگر آغاز می‌شود. انسان بایستی بتواند در زندگی از خطوط متفاوت، استفاده کند و خود را مختص به یک خط نکند؛ زیرا رشد انسان به‌واسطه آموزش و یادگرفتن در تمام مسائل هستی و زندگی است.

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر

وادی سیزدهم بیان می‌کند «پایان هرنقطه، سرآغاز خط دیگری است». این وادی به ما می‌آموزد که پايان هرنقطه، پايان قطعی و تمام شدن موضوعات و مسائل زندگی نیست بلکه سرآغاز خط دیگری‌ است. هرگاه نقطه‌ای را شروع به رسم کردن می‌کنیم، ذره ذره ادامه می‌دهیم تا به خط تبدیل می‌شود. اگر با دانش، آگاهی و تجربه ترسیم کنیم و یقین داشته‌ باشيم که این خط سرآغاز خط دیگری است، خط جدید هم با همان کیفیت و حتی بهتر ادامه می‌یابد. برای تغییر علاوه بر علم، دانش و تجربه باید «یوم‌الفصل» هم اتفاق بیفتد، باید آن لحظه جدایی از بندها اتفاق بیفتد تا بتوانیم وارد مرحله تبدیل و ترخیص شویم و نباید مانند افراد تک‌بعدی باشیم؛ افراد تک‌بعدی از تفکر و تعقل لازم برای تشخيص مسائل‌ زندگی برخوردار نیستند، آن‌ها نمی‌توانند فک‌رقبه کنند. انسان باید از چیزی بگذرد تا به چیز دیگری برسد؛ یک فرد مصرف‌کننده باید از مواد بگذرد تا به رهایی برسد. ما باید این را بدانیم که پیدا کردن راه‌حل بندها، مهمتر از خود بندها می‌باشد و تا زمانی که حل کردن مشکلات را فرامی‌گیریم باید به گونه‌ای رفتار کنیم که به مشکلاتمان اضافه نشود و در نهایت متوجه می‌شویم این مشکلات به علت نبودن تفکر و اندیشه است. برای همین وادی اول می‌گوید با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و برای شروع هر کاری باید اول تفکر و بعد حرکت کنیم.

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر

در وادی سیزدهم آقای مهندس حسین دژاکام می‌فرمایند: حس، اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار می‌اندازد؛ حس مانند نام کتاب و عقل، متن کتاب است؛ من با چشمم یک نفر را می‌بینم، پس حس، فقط دیدن است؛ مثلا: آقای فلانی هم‌کلاسیم بوده یا نبوده، تمام اطلاعاتی که از او دارم در متن کتاب هست؛ یا یک نفر را فوری صدا می‌زند که حس می‎‌کند این صدا مربوط به همسرم، دخترم، پسرم یا دوستم می‌باشد! اینکه چه کسی است؛ این را عقل بررسی می‌کند. اینجا تفاوت بین یک انسان تک‌بعدی با دوبعدی است که فقط با پنج حس اول می‌بیند و برای عقلش مطلب می‌آورد ولی انسانی که عارف باشد یا در مراتب بالا است، پنج حس دوم به کمک او می‌آید؛ «چو دزدی با چراغ آید گزیده‌تر برد کالا». این انسان با پنج حس خود یک سری مطالب را می‌بیند ولی آن عارف چون با ده حسش می‌بیند، کالای باارزشی می‌بیند و می‌برد.

سلام دوستان آرزو هستم همسفر

وادی سیزدهم به ما یاد می‌دهد که یکی از صفات ذاتی انسان، میل به جاودانگی است. اصولاً انسان از هر تباهی و پایانی استرس می‌گیرد و ترس دارد. وقتی عنوان وادی سیزدهم را مشاهده می‌کنیم ناخودآگاه جرقه امیدی در وجودمان ایجاد می‌شود و به ما نوید می‌دهد که همچنان زمان‌ داریم؛ زمانی برای از نو شروع کردن، جبران خسارات و پرداخت بدهی‌ها، زندگی کردن و لذت بردن، عاشق شدن‌، حس کردن و درمان؛ باید یکی‌یکی و به‌ دور از هرگونه شتاب‌زدگی و با یک نقشه حساب‌شده و قابل‌ اجرا، کارها، مشکلات و گره‌های خود را برطرف کنیم. من هر زمان که تصمیم به اجرای همه برنامه‌های زندگی و کاری خود می‌گرفتم؛ برایم نتیجه‌ای جز شکست نداشت و موجی از ناامیدی در درونم به وجود می‌آمد، اما اکنون با آموزش‌های کنگره ۶۰ و پشت سر گذاشتن وادی‌ها متوجه شده‌ام که انسان محصور زمان است و باید پله‌پله به اهداف خود نزدیک شود.

رابط خبری: همسفر نفیسه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .