جلسه سوم از دور یازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی شعبه دنا؛ با استادی راهنما محترم مسافر اسماعیل، نگهبانی مسافر یونس و دبیری مسافر احسان با دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:٠٠ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اسماعیل هستم مسافر. خدا را شکر میکنم به خاطر حضورم در کنگره برای خدمت کردن و آموزش گرفتن. از نگهبان لژیون سردار، ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان جلسه که به من اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش ببینم و خدمت کنم، تشکر میکنم. همانطور که دبیر اعلام کردند، دستور جلسه این هفته در مورد «وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من» است. عنوان وادی، "پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است" را اعلام میکند. با خود فکر میکردم: واقعاً این وادی برای چه کسانی کاربرد دارد؟ زیرا زیاد میشنویم که از وادی هفتم به بعد مخصوص سفر دومیها است. چیزی که خودم برداشت کردم، غیر از این بود. چرا که زمانی که یک تازهوارد به کنگره آمده، جلسات تازهواردین را سپری میکند، موقعی که در جلسه کارگاهی مینشیند و استاد صحبت کرده تمام میشود، برای یک تازهوارد اولین وادی که عنوان میشود، وادی سیزدهم میباشد که: «پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است» بنابراین این تقسیمبندیها، به عقیده خود من شاید صحیح نباشد. این وادی با این همه عظمت به یک تازهوارد انتقال داده میشود. وادی را ادامه داده جلو میآییم.

وادی را که مطالعه میکردم از قلم صحبت کرده بود، خیلی برای خودم جالب بود که «پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است»، کل مفهوم را در تیتر وادی گنجانده، یعنی هر کاری که ما انجام میدهیم و به پایان میرسانیم، این پایان ما یک آغازی میشود برای مرحله بعدی. ولی حالا نقش قلم چیست؟ چرا از قلم صحبت شده؟ یک مقدار که با خود فکر کردم، دیدم قلم کاری که انجام میدهد، تحریر است. ما الان به خوبی میدانیم که نوشتن CD در کنگره به چه صورت است. معنی کلمه «تحریر» را دنبال کردم، یکی از اصلیترین معنی کلمه «تحریر» یعنی «آزاد کردن بنده» برای خودم خیلی جای تعجب بود که چطور میتواند قلم به چنین معنایی اشاره داشته باشد. آنجا بود که متوجه شدم آقای مهندس زمانی که میخواهند کلمات را انتخاب کنند برای بیان مطلبی، همانطور که در CDهای قبل، استاد گفته بود، شما در انتخاب کلمات باید بسیار دقت کافی داشته باشید، چرا که در آینده این کلمات قابل تحریف نباشند. خیلی برای خودم جالب بود که قلم میتواند معنی آزاد کردن بنده، آزاد کردن، نوشتن و چنین مسائلی را داشته باشد. در عنوان وادی بیان میکند که: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. این خط خیلی جالب است. ما کوچکترین اثری که از خودمان میتوانیم بگذاریم، نقطه است. بعد از نقطه به مرحله بعدی که خط نام دارد میرسیم.
در تحصیلات دانشگاهی در چند مقاله مطالعه کردم، دیدم که نیم خط و پاره خط داریم که هر کدام از اینها معناهای مختلفی دارند. پاره خط یعنی از دو طرف مسدود باشد، نیم خط یعنی از یک جایی شروع شده تا یک جای بیانتها میرسد. اما خطی که اینجا آقای مهندس مثال زدهاند، از دو طرف بیانتهاست، یعنی دقیقاً حال و روز انسان را بیانگر است، از ابتدا بوده و در انتها هم وجود دارد. بنابراین مسیری که ما اینجا آمدهایم و درحالسفر، هستیم تقریباً میشود گفت: که یک مرحله و یا یک وادی است که بایستی به مرحله بعدی برسد. این وادی را که انسان مطالعه میکند، پیش خودسوال میکند که لزوم این وادی برای من اصلأ چیست؟ به کجا میخواهم برسم؟ خود عنوان کتاب میگوید: «۱۴ وادی برای رسیدن به خود»، الان در وادی سیزدهم هستیم. در وادی بعدی قرار است یک اتفاق بسیار بسیار عظیم رخ دهد. به این خاطر شخصی که در مرحله وادی سیزدهم قرار می گیرد، سر تا پایش را ترس فرا میگیرد که قرار است در مرحله بعد چه اتفاقی برای من بیفتد؟ من ۱۴ وادی یا سرزمین را پشت سر گذاشتم، همه آنها را در کوله پشتی دارم، با همه اینها زندگی کردم، آموزش گرفتم. لژیون و سفر خود را شروع که نه، دقیقا یک یوم الفصل برایش اتفاق میافتد. اگر این «یوم الفصل»، یعنی آن دردی که قرار است تحمل بکند ولی جهشی که پیدا میکند، جهشی بسیار بسیار عظیم است. در CD «زندگی» آقای مهندس به من یاد میدهند که زندگی یعنی آموزش گرفتن، آموزش دادن و در بین این دو زندگی کردن. بنابراین هر چیزی را که دریافت میکند باید پس بدهد. این جزء لاینفک زندگی ماست. شما اگر یک ایستگاه فرستنده را در نظر بگیرید، ارزش واقعی یک ایستگاه فرستنده در اطلاعاتی است که ارسال میکند. البته اطلاعاتی که میگیرد نیز مهم است، ولی اگر ارسالی درکار نباشد، آن ایستگاه به هیچ دردی نمیخورد. بنابراین اگر این بازپرداخت انجام نشود، آن جسم نمیتواند تعامل پیدا کند یا کار خود را انجام داده باشد و یا به عبارتی نقشِ بندگی خود را ایفا کند. یعنی گذشت و بخشش در سراسر زندگی ما وجود داشته و دارد. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
رهایی مسافر بهنام رهجو راهنما محترم مسافر اسماعیل:
.jpg)
رهایی مسافر حسام رهجو راهنما محترم مسافر احسان:


تایپ: مسافر مهرداد لژیون هفتم، مسافر مهران لژیون دهم
ویرایش: مسافر فرید لژیون پنجم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
244