پیام از استاد سردار:
باز میگوییم به سبب آغاز دوباره و احیای دوباره شما، تشویقتان میکنیم تا به وظایف خود آشنا شوید و ارتباط محکمی با ما بر قرار نمایید. امید که بارگیری به نحواحسن، انجام بگیرد. این نکته؛ هم شما، هم کتابتان را شامل میشود و هم امور مالی شما مشمول آن میگردد. درباره احیای حقوق انسانی هم که میدانی در کلام الله، چگونه توضیح کامل مبذول فرموده است و نیاز به تکرار دوباره نیست.
گروه سایت همسفران نمایندگی شعبه اروند آبادان با دنور همسفر الهام و دنور مسافر مرتضی مصاحبهای پر از آموزش و حس آرامش و محبت انجام داده است، تا این عزیزان از تجربیات زیبایشان برای ما سخن بگویند.
شما را به خواندن این مصاحبه زیبا دعوت میکنیم.
همسفر الهام و مسافرشان مرتضی با تخریب شانزده سال با آخرین آنتیایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند و به مدت ده ماه و بیست و سه روز به روش دیاستی و داروی اوتی با راهنمایی راهنما مسافر علیرضا بیات و راهنما همسفر عاطفه سفر کردند.
و هم اکنون پنج سال و دو ماه است که با دستان پر توان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها شدند، در ادامه با تخریب هجده سال سفر سیگار خود را به مدت دوازده ماه با آدامس نیکوتین خوراکی با راهنمایی راهنما مسافر برزو به اتمام رساندند و هم اکنون سه سال است که آزاد و رها هستند.
همسفر الهام با الطاف الهی و آموزشهای کنگره جایگاههای خدمتی؛ دبیر، نگهبان، دبیر لژیون سردار، نگهبان لژیون سردار را گذراندهاند و در حال حاضر در جایگاه خدمتی راهنما در کنگره حضور دارند، همچنین مسافر مرتضی با یاری خداوند جایگاههای خدمتی؛ دبیر، نگهبان، مسئول آزمون، مسئول نشریات، دبیر لژیون سردار را گذراندهاند و در حال حاضر با جایگاه خدمتی راهنما در کنگره حضور دارند.
همسفر الهام عزیز از خودتان بگویید و نیز حس و حالتان برای حضور در کنگره60؟
همسفر الهام؛ سلام من الهام هستم یک همسفر، حدود پنج سال و دو ماه از رهایی من و مسافرم میگذرد و اگر بخواهم بصورت مختصر از حس و حالم بگویم؛ این است که با کنگره و آموزشهایش انرژی زیادی میگیرم و دراینجا حال خیلی خوبی دارم وخوشحالم که عضوی از این خانواده بزرگ هستم .
مسافر مرتضی؛ با شانزده سال تخریب وارد کنگره شدم آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره به مدت ده ماه و بیست وسه روز به راهنمایی راهنما مسافر علیرضا بیات سفر کردم مدت رهایی پنج سال و دو ماه، خدا را شاکر و سپاسگزارم که کنگره را در مسیر من قرار داد و به لطف آموزشهای جناب مهندس توانستم به رهایی برسم و با خدمت در کنگره حسم را تغییر بدهم و به منبع انرژی وصل باشم که همیشگی است؛ کنگره برای هریک از اضلاع مثلث درمان یک دارویی دارد، داروی جسم شربت اوتی، داروی روان یا خلق و خو خدمت کردن و داروی جهانبینی سیدی نوشتن، مشارکت کردن و ارتباط بین اعضا میباشد، انجام این موارد باعث میشود حسمان تغییر کند و این تغییر با انرژی گرفتن توام میشود و ماندگار است و میتوانیم از این حس و انرژی در بقیه سطوح زندگی استفاده کنیم.
من همیشه از آرامشتان لذت میبرم، منشا این آرامش چیست؟
همسفر الهام؛ خب مسلما که این آرامش بدلیل حضورم در کنگره و دریافت آموزشهاست که به دنبال آن آگاهی نسبت به خیلی مسائل درون من بالا رفته است، من قبل از کنگره شاید در ظاهر آرام بودم اما درون من پر از استرس و اضطراب بود، اما الان خبری از آن تشویشهای درونی نیست و جای آن را ایمانی گرفته است که من را نسبت به تمام فراز و نشیبها محکم و استوار کرده است که هرچیزی سر راهم قرار بگیرد قطعا آموزشی دارد و برای من راه حلی به دنبالش هست .
مسافر مرتضی؛ منشأ همه این حال خوش و آرامش، آموزشهای جهانبینی آقای مهندس و خدمت در کنگره است.
از تاثیر و اهمیت سیدی نوشتن برای ما میفرمایید؟
همسفر الهام؛ اهمیت نوشتن سیدیها در کنگره برای همه روشن است، نقطه عطف تغییر در من زمانی بود که بیشتر به نوشتن سیدیها اهمیت دادم و از همان جا نگاهم به خیلی مسائل تغییر کرد و شاید به این دلیل بود که با نوشتن هر سیدی خودم را در مورد موضوع مربوطه آنالیز میکردم و دوربین را سمت خودم میگرفتم، که کجا نیاز بیشتر به آموزش دارم و سعی میکردم آموزشهای سیدی را روی خودم پیاده کنم، قطعا بدون نوشتن سیدیها فرد در کنگره موفق نمیشود و حال خوش را دریافت نمیکند.
مسافر مرتضی؛ در جایی خوانده بودم انسان روزانه بیش از هفتاد هزار فکر میکند، افکار گوناگون در ذهن هستند اگر بخواهیم به یک درصد آنها روزانه فکر کنیم دیگر انرژی برایمان باقی نمیماند، تاثیری که سیدی نوشتن در ما دارد این است که انسان در آن لحظه افکارش متمرکز میشود و یک نوع مدیتیشن است من زمانی که سیدی مینویسم با عشق این کار را انجام میدهم، روزی که آقای مهندس اعلام کردند که چهل سیدی باید نوشته بشود من بالای هفتاد و پنج سیدی آماده داشتم که واو به واو نوشته بودم، این که آدم برایش بستری فراهم شده است که از بیآموزشی بیرون از کنگره خلاص بشود جای شکرگزاری دارد، تأثیر سیدیها روی من باعث شد تا بتوانم در مقابل خیلی از مشکلات و سختیها استقامت داشته باشم و بتوانم تصمیمات خوبی را در آن لحظات بگیرم.
از حس و حالتان قبل از ورود به کنگره و بعد از حضورتان بفرمایید؟
همسفر الهام؛ قبل از کنگره مشکل اساسی من دلهره و اضطراب بود حتی نسبت به مسائلی که هنوز بوجود نیامده بودند و شاید هیچ وقت هم قرار نبود اتفاق بیفتند و این حالت ناشی از تشویش درونی من بود که نسبت به تمام مسائل نگاه منفی داشتم و داشتههایم را نمیدیدم، اما به لطف کنگره الان که چند سال از رهایی ما میگذرد خبری از آن دلهرهها نیست و نگاهم به اطرافم و زندگی و هستی تغییر کرده است، انگار که با رفتن تاریکی اعتیاد آن تشویشها و منفیبافیها هم رخت بر بسته است، الان بیشتر به داشتههایم توجه میکنم و بابت تکتک آنها خدا را شکر میکنم و برای خواستههایم تلاش میکنم، از آن جنگهای درونی فاصله گرفتم .
مسافر مرتضی؛ درمان قبل از کنگره دوران تاریکی بود هرسال به دنبال ترک بودم، تمام راهها ازجمله سقوط آزاد، یوآردی، سمزدایی، قرصهای عطاری، نگه دارندهها، متادون و خیلی راههای دیگر را رفتم ولی نتیجه نگرفتم، خب من از سال هشتاد و سه با کنگره آشنا بودم ولی شرایط رفتن نداشتم، سال نود و دو هم یک شماره تلفن بود که تماس گرفتم آن روز در دسترس نبود، بعدها فهمیدم شماره راهنما مسافر علیرضا بیات راهنمای من است، به هر حال سال نود و شش به طور اتفاقی تابلوی کنگره را دیدم و اذن ورودم به کنگره صادر شد و توانستم به لطف آموزشهای کنگره و با دستان پر توان جناب مهندس رها و آزاد بشوم و این حس آرامش و بهشت واقعی را بعد از درمانم تجربه کنم.

دوست دارم برای همسفران از حس و برکات لژیون سردار در زندگیتان بفرمایید؟
همسفر الهام؛ من از سال دوم حضورم در کنگره تصمیم گرفتم که عضو لژیون سردار بشوم و زمانی که خوب نگاه کردم دیدم راهی که کنگره پیش روی ما گذاشت چه چیزهای با ارزشی را برای ما هدیه آورد و این آموزشها چقدر ارزشمند هستند، با خودم پیمان بستم که دربالاترین حد توان خودم در خدمت مالی حاضر شوم و نقش کوچکی داشته باشم، در این مسیری که افراد زیادی بیرون از اینجا بدنبال راه رهایی هستند بتوانند از این موهبت استفاده کنند، نگاه من به لژیون سردار این است؛ که فرصتی در اختیار من قرار داده شده است که بتوانم خدمتی کنم که نتیجه آن به خودم باز میگردد چه مالی و چه معنوی ..
مسافر مرتضی؛ در کنگره آموزش گرفتهایم مصرف کننده نباشیم؛ یعنی باید بدهم تا به من داده بشود هم مادی هم معنوی، در هستی اینکه به خدمت مالی فکر میکنم و انجامش میدهم، این به هستی یکسری چیزهایی انتقال میدهد و هستی آن را به شما بر میگرداند در کلام الله هم میگوید: گنجینه همه چیز کلیدش دست ماست به اندازه معلوم میفرستیم برای هر شخصی، این اندازه را جایگاه من مشخص میکند اعمال من مشخص میکند افکار من مشخص میکند و خدمت در لژیون سردار برکاتی دارد که نگفتنی است.
چه شد که شما تصمیم گرفتید دنور شوید؟
همسفر الهام؛ وقتی بعد از چند بار سردار شدن دیدم ارزش کنگره برای من فراتر از اینهاست و زمان آن رسیده است که تلاشم را در خدمت مالی بیشتر کنم و یک پله بالاتر خدمت کنم، شاید چون ارزش آموزشها و اهمیت کنگره نسبت به گذشته برای من چند برابر بیشتر شده بود تصمیم به دنوری گرفتم و حتی دوست داشتم بالاتر از توان خودم خدمت کنم و شیرینی آن را بچشم، همینطور هم شد و برای من این خدمت خیلی شیرین بود و از برکات آن هم بخواهم بگویم هم بصورت مالی هم معنوی برای من پر از برکت بود.
مسافر مرتضی؛ با حرکت راه نمایان میشود، مثل این است که شما بپرسید چطور شد که سفر دومی شدید یا راهنما شدید، رسیدن به این جایگاهها نعمتی است که به لطف کلام نافذ آقای مهندس و آموزشهای ایشان میسر میشود ملبغ دنوری برکتی بود که بعد از ورود من به لژیون سردار وارد زندگی من شد و به وسیله آن دنور شدم.
از حس و حال دنوری برای ما میفرمایید؟
همسفر الهام؛ دنور شدن مانند هر خدمت مالی دیگر شیرین است و مهم این است که من با شناختی که از خودم و شرایطم دارم در بالاترین حد توان خودم خدمت کنم و بخشش داشته باشم، در جایی خواندم آن چیزهایی که داریم مال ما نیست بلکه نوبت ماست که از آنها استفاده کنیم، من در کنگره فهمیدم با بخشش آن چیزی که مال من است آن را
بنام خودم میزنم، حال بعد از بخشش؛ حال خوش وصف ناپذیری هست و برکت آن برای من به صورت باز شدن خیلی از گرههای درونیام بوده است، که بابتش خدا را شکر میکنم و از خدا میخواهم باز هم توفیق این خدمت را به من بدهد.
مسافر مرتضی؛ اینکه امروز کنگره جهانی شده است و روز به روز شاهد ارائه مقالات و تحقیقات جناب مهندس در دنیا هستیم، من هم به عنوان عضو کوچکی در کنگره میخواهم در این موفقیتها سهیم باشم، حسی است غیر قابل توصیف فقط از خدا میخواهم همه اعضا آن را تجربه کنند.
شما به عنوان یک کمک راهنما زمانی که رهجو از مشکلش برای شما میگوید، چگونه درکش میکنید و او را راهنمایی میفرمایید؟
همسفر الهام؛ من سعی میکنم یک جاهایی خودم را جای رهجو بگذارم و از نگاه او به مسئله نگاه کنم، چون تا حدود زیادی از ماهیت اعتیاد شناخت پیدا کردهام یک جاهایی از نگاه مسافر رهجو به مسئله نگاه میکنم تا بتوانم از تمام جهات به مسئله توجه کنم و بهترین راهکار را به رهجو بدهم و بیشتر مواقع رهجو را با خودش روبرو میکنم تا خودش به راه حل برسد و بتواند مشکل را اساسی حل کند، تمام تلاشم این است که رابطه خدشهدار شده در خانواده ترمیم پیدا کند و به نظرم وقتی رابطه مسافر و همسفر در خانواده مسالمتآمیز باشد بهتر میتوان مشکلات را حل کرد .
مسافر مرتضی؛ درک این قضیه بر میگردد به درک من از اعتیاد، در کنگره اعتیاد ترک نمیشود درک میشود، وقتی چیزی درک شد یعنی میرود در آگاهی شخص حک میشود و باعث میشود شخص از داشتههایش در مواقع لزوم و بجای خودش استفاده کند، یعنی رهجویی که طی ده ماه سفر اعتیادش درمان میشود آموزش میگیرد و مسیر را طی میکند و در ادامه راهنما میشود، فردا اگر رهجویی در مورد مشکلاتش از او سوال پرسید میتواند به بهترین شکل ممکن او را راهنمایی کند چون خود راهنما این مسیر را و این مشکلات را قبلا گذرانده است و در مرتبه حقالیقین این مسئله بوده است، به قول یکی از بزرگان؛ شاگرد در وجود استاد خدا رو میبیند و استاد در وجود شاگرد خودش را میبیند.

شما یک همسفر هم دارید تاثیرات کنگره را روی همسفر طاهای عزیز چطور میبینید؟
همسفر الهام؛ پسر من تمام آن چیزی است که من و پدرش به او دادهایم و شکر خدا با آموزشهای کنگره ما تلاش کردیم محیط امن و شادی را به او بدهیم، تاثیر کنگره روی طاها همان تاثیری است که کنگره روی ما گذاشته است، چون بنظرم او کنگره را با ما شناخت و آموزشها در بهبود روابط ما با فرزندمان خیلی تاثیر خوبی داشت .
مسافر مرتضی؛ مشوق من برای ورودم به لژیون ویلیام وایت و درمان سیگار طاها بود. و روزهای جمعه در کنار هم برای ورزش به پارک میرویم.
از تاثیرات وادی دوازدهم و تاثیراتش برای ما میفرمایید؟
همسفر الهام؛ وادی دوازدهم نکات کلیدی زیادی را به همراه دارد، آن جایی که باید بدانم که برای رسیدن به نتیجه باید پارامتر زمان را در نظر بگیرم و در این مسیر تمام تلاش خودم را بکنم، اما نکته مهم این است که ابتدا باید بستر آن را درون خودم آماده کنم و این بستر بدون دریافت آموزشها امکان پذیر نیست، در این راه بدانم که در هر نقشی که هستم مسئولیت خودم را به بهترین شکل انجام دهم، صبوری کنم و تلاش خودم را تا رسیدن به نتیجه دلخواه ادامه دهم.
مسافر مرتضی؛ تلاش و کوشش به همراه صبر، با در نظر گرفتن زمان.
وقتی یکی از رهجوهایتان رها میشود چه احساسی دارید؟
همسفر الهام؛ حس خوش رهایی رهجو کمتر از رهایی خودم نیست و همان حال و هوای نابی که موقع رهایی خودم داشتم موقع رهایی رهجوها هم احساس میکنم چه بسا بیشتر، چون اینکه من نه تنها خودم از تاریکی خارج شدهام، بلکه توانستم در کنار فردی دیگر باشم، تا او را هم از تاریکی اعتیاد خارج کنم برای من خیلی شیرین و لذت بخش است، این حس خوب را نه تنها برای رهجوهای لژیون خودم بلکه تمام رهجوها احساس میکنم.
مسافر مرتضی؛ احساس هر بار رهایی برابر است با روز رهایی خودم و اینکه اجازه خدمت به خلق بزرگترین نعمتی است که به من داده شده است.
برای سفر اولیهایی که تازه سفر شروع کردند چه توصیهای دارید؟
همسفر الهام؛ سفر اولیهای عزیز بدانند که باید صبور باشند و بدانند که در صبر بی صبری نکنند، مسیر درمان فراز و نشیب دارد و برای همه افراد بصورت یکسان نیست پس خودشان را با دیگران قیاس نکنند، به عنوان یک همسفر نقش خودشان را به بهترین شکل انجام بدهند و دست از تلاش برندارند، مهمتر از همه فرمانبردار باشند تا طعم رهایی را بچشند.
مسافر مرتضی؛ امیدوار باشند در کنگره پرونده اعتیاد بسته شده است و درمان اتفاق افتاده است، در طول سفر فرمانبردار راهنمایشان باشند و به آموزشها عمل کنند.
از شما میخواهم این سوال را بدون فکر کردن جواب دهید آیا در سفر اول فکر میکردید تا به اینجا ادامه دهید؟
همسفر الهام؛ خیر، در سفر اول مخصوصا اوایل سفر هدف من فقط درمان اعتیاد بود و برای بعد از آن هیچ برنامهای نداشتم، به خدمت در کنگره اصلا فکر هم نمیکردم اما از یک جایی به بعد نگاهم به همه چیز در مسیرمان تغییر کرد و عزمم را جزم کردم که خدمتگزار کنگره باشم شاید بدلیل همان تغییر نگاهم بود.
مسافر مرتضی؛ بله.
تا الان که در کنگره حضور دارید، یک جایی پیش آمده است که به خودتان بگویید دیگر کافیست و به این فکر کنید که از کنگره بروید؟
همسفر الهام؛ خیر، از زمانی که خدمتگزار بودن را انتخاب کردم و لطف خدا شامل حالم شد و اجازه خدمت به من داده شد، من همیشه از خدا خواستهام که اجازه خدمت را همیشه به من بدهد و به اتمام این مسئله فکر هم نکردهام اما به ادامه دادن خدمت همیشه فکر میکنم و امیدوارم همیشه فرصت خدمت و حضور در کنگره به من داده شود.
مسافر مرتضی؛ خیر.
سخن از دوست شنیدن خوش است و حال کلام آخر؛
همسفر الهام؛ تشکر میکنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان، تشکر میکنم از تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ چه دوستانی که قبلا آمدند، خدمت کردند، رفتند و چه افرادی که ماندند و تا الان در حال خدمت هستند، در هر حال کنگره نتیجه تلاش عده زیادی است؛ خوشحالم که عضو کوچکی از این خانواده بزرگ هستم و این را موهبت خدا میدانم که کنگره را سر راه من قرار داد تا آموزش بگیرم.
مسافر مرتضی؛ سخن آخر از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا بتوانیم اعتیاد را درمان کنیم، درست زندگی کنیم و بیاموزیم که تکامل در جمع صورت بگیرد و با کمک یکدیگر به آن نقطهای برسیم که در انتهای وادی دوازدهم فرمودند: در زمین زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند و این همان هنر زندگی کردن است که در کنگره میآموزیم.
"با تشکر"
مصاحبه شونده: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر عاطفه ( لژیون اول) و مسافر مرتضی رهجوی راهنما مسافر علیرضا بیات ( لژیون اول )
طراح سوال ومصاحبه گر: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر مولود ( لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر سمیرا ( لژیون ششم )
تنظیم و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر مولود ( لژیون یازدهم ) دبیر سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
197