جلسه هفتم دور چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوند به استادی مرزبان هادی و نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر بهمن با دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من » چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خدا را شاکرم که دوباره فرصت خدمت گزاری د راین جایگاه به من داده شد تا آموزش بگیرم من در زندگی برای رسیدن به تکامل و رشد کردن باید زمان و مسیری را طی کنم تا به مقصد مورد نظر برسم برای مثال گندمی را که درون خاک می کارم باید مدت زمانی طی بشود تا محصول بدهد و تبدیل به هفتاد دانه گندم بشود من در کنگره آمدم و پذیرفتم که باید تغییر کنم تغییر کردن به این شکل نیست که من گوشه ای بنشینم و انتظار داشته باشم که اتفاقات خوب برای من بیفتد باید تلاش کنم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست از یک طرف به من امید واری می دهد ولی آیا من بنشینم سر جایم این امید واری آیا برای من کارساز است بلکه باید بیایم و هفته ای سه جلسه در کنگره شرکت و این پازل درمان را پله پله طی کنم روز اول که من آمدم گفتند هر چیزی که در گذشته بود را رها کن و از اول یک صفحه سفید در نظر بگیر و یک نقطه بگذار و دوباره شروع کن اولین قطعه این پازل انتخاب راهنما بود و بعد به من گفتند باید سی دی بنویسی و چیز هایی که راهنما می خواهد را یک به یک انجام دهم اگر در جلسات به درستی شرکت نکنم برداشتی هم نخواهم داشت و این پازل هم ناقص می ماند مثال لژیون سرداری که همین امروز داشتیم یکی از پازل های درمان است برای شخص من به این شکل بود که به من کمک کرد که خیلی از مسائلم را پیش ببرم من قبل از ورود به کنگره هیچ تعادلی در زندگی ام نداشتم نه خواب درست و نه زمان غذا خوردنم و نه هیچ کدام از کار های روزمره ام ولی وقتی وارد کنگره شدم یکی از آن تیکه های پازل که لژیون سردار بود را در پازل خود قرار دادم کم کم تصویر مثبتی برای من بوجود آمد و آن تغییر اتفاق افتاد زمانی که تغییر انجام بشود آن وقت می روم در مرحله تبدیل و این مرحله ورود به سفر دوم می باشد در اینجا می گوید پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است و این گونه نباید باشد که بگویم من که دیگر درمان شدم و دیگر نیازی ندارم باید نگاه کنم ببینم چقدر دانش و اطلاعات کسب کردم و همیشه در حال بروز کردن آن باشم و خدمت گذار بشوم همه اینها می شود آن نقطه سر خط گذاشتن امروز داشتم در مورد دستور جلسه فکر می کردم که می گویند پایان هر نقطه آغاز خط دیگریست ولی به من می گوید هیچ چیز تمام شدنی نیست و من نمی دانم این زندگی از کجا شروع شده پس من نباید صفحات نقاشی خودم را خط خطی کنم و بگویم این نشد و دوباره نقطه میگذارم و میروم سراغ خط بعدی و این اگر نشد بعدی بلکه قشنگی این موضوع در این است که من پس از پایان آن نقطه یک برداشت مفید داشته باشم وقتی سفر اولم تمام شد ببینم چه برداشتی داشته ام از آن و سفر دوم هم همینطور باید ببینم از زمانی که در کنگره گذاشتم چیزی برداشت کردم و در زندگی خود کاربردی کردم یا فقط وقتم گذراندم اگر من من دوازده وادی قبلی را درست طی کرده باشم و برداشت درستی از آن داشتم د رادامه مسیر هم می توانم موفق باشم و این را در مراحل زندگی هم کاربردی کنم من وقتی سفر اولی را می بینم یاد گذشته خودم می افتم و اشتباهاتی که داشتم را می توانم برطرف کنم در این وادی می گوید عشق عقل و ایمان که این مثلث باید هر سه ظلعش یک اندازه باشد ولی اگر یک ظلعش بیشتر رشد کند و یک ظلع کمتر باز کاربرد درستی در زندگی من نخواهد داشت باید اول از همه خمر درونی خودم را فعال کنم تا بتوانم عشق بورزم اگر حال درونی من خوب نباشد اگر خوش بو ترین گل را بیاورند نمی توانم از بوی آن لذت ببرم زمانی خمر درون انسان فعال شود می تواند به زندگی و دیگران عشق بورزد اگر فقط عشق کار کند و از عقل درست استفاده نشود آن عشق هم کامل و مفید نخواهد بود و انتخاب درستی که باید داشته باشم را نخواهم داشت
در کلام آخر این سه ظلع مثلث باید یک سان رشد کند تا من را به تکامل برساند.

تایپ و تنظیم و ارسال:مسافر یاسر
- تعداد بازدید از این مطلب :
137