در مباحث قبلی در مورد ساختن انسان، صحبت کردیم؛ از همان اول پیدایش و بهوجود آمدن ادیان، هدف اصلی ساختن انسان بود؛ منظور از ساختن انسان این است که انسان بتواند اطلاعات و آگاهی بگیرد که از حیات خودش به نحو مطلوب برخوردار شود و در آسایش و آرامش باشد.
برخورداری از حیات، یک ارزش است و آنقدر ارزشمند است که خداوند وعده بهشت را میدهد و این وعده بهشت یعنی در یک مکانی یا انسان از طریقی دارای آرامش و آسایش باشد.
برای ساختن انسان، نیاز به یک مثلث داریم که یک ضلع آن جهانبینی است که همان اطلاعات و آگاهی انسان است؛ ضلع دیگر فیزیولوژی و جسم انسان است و قاعده این مثلث خواسته انسان است که انسان بخواهد به مرحله لازم برسد و بتواند از زندگی برخوردار باشد.
استاد فرمودند: چون ممکن است بحثی راجع به فیزیولوژی داشته باشیم؛ من یک مبحثی را میخوانم که روی این مطلب در جلسه کمی تعمق میکنیم و برنامه پرسش و پاسخ داریم.
استاد میگوید: «ما خوب میدانیم که در نوشتن کتاب، مسائل و مشکلاتی دارید و سبب نوع بیان کلمات که بایستی مفهوم اصلی را برساند و هیچ شبهه و یا به قول شما شک برای بسته فکران به وجود نیاورد؛ به همین سبب بسیار خوشحال میشویم که از کلمات استاد گرامی که الهام و اندیشهای است از کلام خدا یا الله استفاده مینمایید؛ پس آنگونه بایستی کتابت شود که برای شما مشکل درست نکند. شما بایستی در بیان از کلمات کمک بگیرید در راهی که ادامه دار است موفق بودهاید کسانی که بخواهند به جهتی راه را تغییر بدهند توفیق نمییابند؛ زیرا نمیدانند که علم به همه انسانها تعلق دارد و راه وقتی درست باشد در انتها به هم وصل میگردد.»
اما سوالی مربوط به انفجار سلول نموده بودید که پاسخ میدهم، ابتدای سوال شما که گفتید انفجار سلولی ولی فرقی نمیکند در شهر انسان، هر سلول مانند مولکول است زیرا در انسان ماده حاکم است؛ اگر شخصی دچار مشکل و بیماری بشود در سلول تغییر و تحول ایجاد میگردد و بعضی وقتها هم سلول به عللی تحمل حالت نرمال را از دست میدهد و تغییر شکل میدهد؛ حال اگر این حالت تغییر شکل در اثر علمی که از نظر جهان مادی مطرح است؛ ناپیدا باشد، آنگاه توان در اداره کل حیات مادی و معنوی یعنی پیدا دچار اشکال میگردد و چون قابلیت هضم عمل برای سیستمهای حیات متوالی آن در انسان تعبیه نشده به همین علت علم و فهم آن عمومی نیست و یا اگر باشد در این قسمت نادر و کمیاب است.
در ادامه جناب مهندس به برخی سوالات اینچنین پاسخ دادند:
لطفاً در مورد اینکه انسان ماده است توضیح دهید؟
انسان از عناصر زمینی که از ماده است، تشکیل شده است؛ از۱۰۲ عنصر جدول مندلیف ۶۴ عنصر از ماده در جسم ما است مثل کلسیم، پتاسیم، منیزیم و... اینکه میگویند: انسان از خاک آفریده شده نه اینکه مجسمهاش را از خاک درست کردهاند؛ بلکه یعنی تمام عناصری که در وجود انسان است در خاک است، «خلق الانسان کالفخار یا خلق الانسان من التین.» خلق حیوانات و گیاهان نیز به همین گونه است و از ماده تشکیل شدهاند.
چرا ذهن شلوغ داریم و هیچ چیز را درک نمیکنیم؟
برای اینکه ما به ذهن آرام برسیم؛ باید به یکسری اطلاعات و آگاهی لازم برسیم و باید مراحلی را طی کنیم و یک سری تجربیات کسب کنیم، بنابراین انسان باید ذره ذره و مرحله به مرحله آموزش ببیند تا به مرحله لازم برسد؛ اگر ما ذهن شلوغ داریم به خاطر این است که ما هنوز آن آموزش لازم را نداریم و مطالب بیاهمیت و یا کم اهمیت ذهن ما را پر کرده و باید آنها را کنار گذاشت. انسان نیز در هر مسئلهای باید به آن مرحله عملاً برسد تا بتواند به درک و باور لازم برسد. اینکه ما مسئلهای را میشنویم با اینکه ما گرفتار یک مسئله شویم؛ بسیار فرق دارد.
نظر شما در مورد مدیتیشن و هیپنوتیزم چیست؟
مدیتیشن، یعنی آرام و قرار گرفتن و هیپنوتیزم به اصطلاح خواب مصنوعی گفته میشود، چیزی که مهم است؛ هدف است. مدیتیشن و هیپنوتیزم هدف نیستند و وسیله هستند و مسئله این است که ما از این وسیلهها چگونه استفاده کنیم که ما را هدایت کنند؛ نه اینکه به تباهی بکشانند، اشتباه ما این است که هدف را با وسیله اشتباه میگیریم.
نوشتن سیدی در کنگره۶۰، مانند مدیتیشن است که برای آرام کردن ذهن انجام میگیرد؛ چرا که موقع نوشتن، ذهن متمرکز میشود و پرش افکار انجام نمیشود. مدیتیشن و هیپنوتیزم اگر موجب آرامش و قرار انسان شود؛ خوب است ولی اگر وقت انسان را بگیرد و انسان را درگیر تشریفات خاص کند و باعث گم کردن هدف شود بد است.
مسافری که مصرف غالبش قرص بوده بعد از سفر دچار حالت گیجی شده است آیا راهکاری برای درمان این حالت هست یا نیست؟
راهنمای تازه واردین باید جوری با تازهواردها صحبت کنند و آنها را آماده کنند که هرچه قرص و دارو میخورند همه را بگویند؛ حتی قرصخواب یا قرصهای گیاهی و نباید چیزی را کتمان کنند؛ چرا که اگر کتمان کنند، بعد از ۷ یا ۸ ماه دچار گیجی میشوند و ایجاد مشکل میکند. باید از همان ابتدا قرصهای مصرفی را بگویند تا راهنما برنامهریزی کند تا داروی مصرفی با OTجایگزین شود و آنها را از مدار درمان حذف کند.
آیا ما عشق را با هیجانات و احساسات در زندگی اشتباه نمیگیریم؟
باید اول بدانیم که عشق چه هست و آن را آنالیز کرده و بشکافیم. دوست داشتن و محبت هر کدام مطلب دیگری است و اینها مربوط به همان کشش است و آنها هم به نوعی عشق هستند و فرقی نمیکند. دوست داشتنهای کوتاه و لحظهای هم به گونهای عشق هستند؛ هرچند کوتاه و عمر کم داشته باشند.
کسی که سفر کرده، سیدی هم مینویسد و خدمت میکند ولی حالش خوب نیست چه کار باید کرد؟
چشمه باید از درون به جوشش در بیاید و ما نمیتوانیم داخل چشمه از بیرون آب بریزیم و بگوییم این چشمه است؛ بایستی شخص تفکرش درست شود و همه چیز از درون میآید و از بیرون نیست. OT فیزیولوژی را تنظیم میکند و کمک میکند ولی نگاه ما خیلی شرط است؛ باید فکرمان را متمرکز کنیم روی خودمان و آگاهیمان را تغییر دهیم؛ چرا که اگر تغییر نکند حالمان بد است. این افکار و اندیشه است که حال انسان را بد میکند؛ توقعات بیجا حال انسان را بد میکند؛ تنها کسی که میتواند حال ما را خوب کند، خود ما هستیم با افکار و اندیشهمان میتوانیم خودمان را خوشبخت و یا بدبخت کنیم.
پدر و مادرها بین فرزندان فرق میگذارند لطفاً توضیح دهید؟
این خیلی طبیعی است؛ حکمی وجود ندارد که پدر و مادرها فرزندانشان را یکجور نگاه کنند؛ چون بچهها شبیه هم نیستند، بچهای که ناسازگار و ناخلف باشد و باعث آزار و اذیت والدین شود با بچهای که به پدر و مادر کمک میکند و فرزند خلفی است فرق دارد و این از انتظارات بیجا است که انتظار داشته باشیم، والدین بچهها را یکجور بخواهند. فرزندی که به خانواده خدمت میکند با فرزندی که به خانواده خیانت میکند؛ هیچ وقت با هم برابر نیستند؛ اگر همه فرزندان اهل باشند آنموقع پدر و مادرها همه را یکسان دوست دارند.
از کجا بفهمیم در تقدیرمان ازدواج هست یا نیست؟
الان در سراسر دنیا در اروپا، آمریکا و نه تنها ایران این مسئله وجود دارد. فضای مجازی یا پیشرفت تکنولوژی باعث شده همه سرشان در گوشی باشد و همه با گوشی ازدواج کردهاند؛ چه زن و چه مرد و بیشتر وقتشان را با گوشی میگذرانند؛ به این دلیل است که ازدواج کمرنگ شده در حالی که در قدیم اینطور نبود. حیات ادامه دارد و این مقطع هم میگذرد و نگران نباشید.
میخواستم در مورد چگونگی ارتباط بیان ژنها و خصوصیات رفتاری انسانها بپرسم؟
هر کاری که در سیستم ما انجام میگیرد؛ توسط بیان ژنها است، ژن یک فرمانده است و مثل کتاب آسمانی میماند که مطالبی را میگوید. بیان ژن دستور میدهد که در بدن چه چیزی تولید شود و وقتی در بدن ماده لازم تولید شد؛ رفتار و احساسات ما تغییر میکند. انسان وقتی تریاک میکشد موادی وارد مغز میشوند و در افکار و احساسات انسان تغییر ایجاد میکنند؛ تمام کارها و برنامهریزیهای بدن ما توسط بیان ژنها انجام میگیرد. در بدن ۲ هزار ژن وجود دارد و اینها هر کدام یک بیانی دارند و این بیان ژن است که عواطف و احساسات ما را تعیین میکند.
در اعتیاد با مصرف موادمخدر، ما باعث تغییر بیان ژن میشویم و وقتی میخواهیم اعتیاد را درمان کنیم؛ بایستی بیان ژن را باز تنظیم کنیم. اساس کار ما و اساس اکثر بیماریها همه تغییر بیان ژن است و اگر ما آن بیان ژن را بتوانیم باز تنظیم کنیم، آن بیماری رفع خواهد شد.
نویسنده: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون هشتم )
رابطخبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون هشتم)
ویراستار: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
123