English Version
This Site Is Available In English

دنیا مانند یک دانشگاه است

دنیا مانند یک دانشگاه است

جلسه دوم از دوره بیست‌وهفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی ایمان به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی سیزدهم ( پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است) و تأثیر آن بر روی من» روز سه‌شنبه ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

وادی سیزدهم بسیار وادی پرمحتوایی است. اگر هر نقطه از وادی را در نظر بگیریم ساعت‌ها می‌توان در مورد آن صحبت کرد اما در حد توان و بضاعت زمانی که داریم ان‌شاءالله صحبت می‌کنیم. عنوان وادی این‌گونه شروع می‌شود که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است؛ برای من این‌گونه معنا دارد که هر خطی از یک سری نقاط تشکیل شده است که با یک نقطه شروع و در یک نقطه پایان می‌پذیرد حالا این خط چه سیری داشته باشد بستگی دارد که این نقاط چگونه در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.

در قسمتی از وادی سیزدهم آقای مهندس از قول کلام‌الله می‌فرمایند: دنیا دار امتحان، سختی و بلا است. به این فکر افتادم که دنیا مانند چه چیزی است؟ به نظر من دنیا مانند یک دانشگاه است؛ در دانشگاه یک سری دروس را ارائه می‌دهند و شما برای آن که بتوانید مدرک بگیرید باید آن دروس را پاس کنید این دروس دلخواه شما نیست، یک سری از این دروس را دوست دارید اما یک سری را اصلاً مایل نیستید یا خود درس یا استاد را دوست ندارید اما باید بگذرانید چون پیش نیاز است تا مدرک بگیرید.

دنیا دانشگاه است و قرار است هر ترم را پاس کنیم و مدرک بگیریم و با یک پیشینه پرمحتوا نسبت به قبل که وارد دنیا شدیم از دنیا خارج شویم. حال فکر کنید مدیر آموزش این دانشگاه، رب یا پرودگار؛ همان کسی که خالق است و جز خیر برای آن دانشجو نمی‌خواهد پس قطعاً هر درسی که در آن دانشگاه ارائه داده است قطع به یقین خیر است و این خیر برای من مقدر می‌باشد و حتماً اتفاق می‌افتد؛ حال گاهی اوقات بد می‌آید مانند اعتیاد.

بسیار انسان‌های وارسته‌ای در این مکان هستند که وقتی اعتیاد در زندگی‌ آن‌ها اتفاق افتاد پیش خود گفتند: خیر است. من همیشه می‌گفتم از این بدتر هم داریم؟ البته نه این که فکر کنم در آن خیر نیست، می‌گفتم در این چه چیزی است که خیر می‌شود و این را درک نمی‌کردم. چیزی مثل اعتیاد، درسی است که وارد این دروس شده است و من باید آن را پاس کنم زیرا لازمه تکامل من است.

برای دوست من این الزام وجود ندارد و نباید این درس را پاس کند زیرا رشته‌ او با من فرق می‌کند پس من نباید در این موضوع خود را با او مقایسه کنم و بگویم چرا برای دوست من اتفاق نیفتاد؟ چرا برای من این اتفاق افتاده است؟ زیرا رشته‌ من فرق می‌کند و یک آدم متفاوت با یک هدف متمایز هستم برای همین بایستی مقایسه کردن و حسادت را در این مسئله کنار بگذارم تا این قضیه را پاس کنم و چون می‌دانم خیری مقدر است خود من آن را می‌چینم.

استاد امین فرمودند: تفسیر غلط یعنی بدبختی و اگر تفسیر غلط از موضوع برداشت کردم با جزع و فزع و عدم تفکر؛ پایان آن طلاق، جدایی و کارتن خوابی است زیرا خیر تفسیر نکردم اما اگر درست تفسیر کنم یک درس برای من است و باید آن را پاس کنم و آن موقع است که خود را جمع می‌کنم و می‌گویم آن که خیر مطلق است برای من خواسته و من باید جزع و فزع نکنم، صبر و تفکر داشته باشم تا راه را پیدا کنم. وقتی وارد کنگره شدیم تصور نمی‌کردم که این خیر پیش روی من باشد چیزهایی این‌جا برداشت کردم که شاید چند کلاس اخلاقی هم می‌رفتم هرگز دریافت نمی‌کردم بسیار برای من خیر و سودمند بود و از خدا متشکرم.

اعضاء کنگره همیشه این مشارکت را می‌کنند که از خدا خیلی ممنونم که همسر من معتاد شد و به کنگره آمدم، این صحبت به شدت روی اعصاب من بود و می‌گفتم این چه طرز دعا کردن و تشکر کردن است؟ یعنی چه؟ خدایا ممنونم همسرم معتاد شد! خدا از یک راه دیگر می‌توانست تو را وارد مسیر دیگر بکند چرا به تکرار این جمله را می‌گویید؟ چون من با این خیر هنوز درگیر بودم اما شخصی که این را عنوان می‌کرد قطعاً به خیر بودن آن واقف شده و به آن رسیده بود و می‌دانست که خیر است.

من وارد این دانشگاه شدم و دروس را پاس کردم، برای این‌که مدرک بگیرم، پایان‌نامه‌ ارائه دهم و بتوانم خوب از آن دفاع کنم مستلزم آن است که در طول درس‌هایی که پاس کردم تغییر، تبدیل و ترخیص در من اتفاق افتاده باشد یعنی دانش و آگاهی را کسب کنم تا تغییر در من رخ دهد و مدل نگرش من مثلاً به اعتیاد تغییر کرده و بتوانم آن‌ها را کاربردی کنم.

اکنون تبدیل در من اتفاق افتاد و در پایان سفر اول که گرفتن پایان‌نامه است درواقع ترخیص برای من رخ می‌دهد یعنی مدرک را می‌گیرم و از آزمون اعتیاد خارج و وارد سفر دوم می‌شوم. تمام مراحل زندگی ما همین پروسه را دارد اگر نقاط را کنار هم درست نچینیم کج می‌شود و از جایی که نباید سر در می‌آوریم. امیدوارم که همه ما به خوبی نقاط زندگی‌ خود را کنار هم بچینیم و مسائل را به خوبی حل کنیم و ان‌شاءالله با بهترین وجه به آن جایی که باید برسیم.

گرفتن گل ۳۰سی‌دی:

تقدیر از لژیون سردار:

مرزبان کشیک: همسفر شهلا
تایپیست: همسفر خدیجه رهجو راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر فرحناز رهجو راهنما همسفر هدی (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر سوفیا رهجو راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر مرضیه رهجو راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .