جلسه اول از دوره چهلوسوم جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر مجید و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" در روز سهشنبه ۲۳ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.
.jpeg)
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر.
در ابتدا خداوند را سپاسگزارم که اجازه داد من در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان و آقا مرتضی راهنمای لژیون دهم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه وادی سیزدهم؛ پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست؛ ما وقتی نگاه میکنیم میبینیم که فردی زمانی که وارد مدرسه میشود، از ابتدایی که وارد میشود، شروع میکند به درس خواندن.
هدفش چه چیزی است؟
حالا کلاس اول باشد، کلاس دوم باشد، فرقی نمیکند، شروع میکند به درس خواندن و در این مسیر حرکت میکند تا میرسد به پنجم ابتدایی، آن موقعی که به کلاس پنجم ابتدایی میرسد، در چه صورتی این اتفاق برایش میافتد؟
در صورتی که آموزش بگیرد و دانشش را به آن حد برساند.
زمانی که دانشش را به آن حد رساند، در کلاس پنجم ابتدایی و در امتحانات قبول شد، آن موقع آن فرد در واقع از یک فرد بیسواد تبدیل شده به یک فردی که سواد و دانشش در حد یک کلاس پنجمی است و آن موقع که امتحاناتش را می دهد در واقع آن پایان نقطه ابتدایی است ولی در چه صورتی این اتفاق برایش میافتد؟ در صورتی که گوش به فرمان معلمش باشد، در صورتی که آن چیزهایی که از او میخواهند انجام بدهد، اگر انجام بدهد و درست حرکت کند قاعدتاً به آن نقطه میرسد و به قول آقای مهندس آن یومالفصل ابتداییاش تمام میشود ولی چیزی تمام نمیشود، در واقع پایانی نیست، دوباره اگر خواستهای داشته باشد، دوباره مراحل بعدی هست و وارد مدرسه راهنمایی میشود و همینطور میرود بالا و بالا تا هر کجا که خواسته داشته باشد آن اتفاقات برایش میافتد.
توب کنگره ما اگر نگاه کنیم میبینیم که عنوان وادی سیزدهم را ما در همه جلسات میخوانیم.
زمانی که استاد اعلام میکند که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست. توی همه جلسات سه بار در هفته برای ما گفته میشود یعنی در هر ماه ۱۲ بار گفته میشود و باید یک مقداری به این فکر کنیم چه طوری است که اینها را همیشه میگویند؟ ما قبل از اینکه از تازهواردین بخواهیم خودشان را معرفی کنند، یک تازهوارد یک فرد مصرف کننده ست، حالا بگوییم زمانی که وارد کنگره میشود، آن موقع اگر خواستهاش رهایی باشد، خواستهاش درمان اعتیاد باشد، خواستهاش انجام سفر باشد، از همان جا پایان نقطه اعتیادش و راهش شروع میشود یعنی آن خط تمام شد و آن مسیر تمام شد.
حالا وارد کنگره میشود و میخواهد یک مسیر جدید و یک خط جدید را شروع کند، وارد میشود، اول شروع میکند با سه جلسه تازهواردین و اگر در آن سه جلسه تازهواردین به راهنمای تازهواردینش گوش بدهد همان جا آن صفت معتاد از او گرفته میشود و به او میگویند تازهوارد.
هیچ موقع ما توی کنگره به کسی نمیگوییم معتاد.
حتی آن جلسه اول و آنجا آن مسیر را شروع کرده و دراین مسیرِ شروع تا سه جلسه است و بعد از سه جلسه وارد لژیون که میشود، دیگر به او میگوییم مسافر و بعد شروع میکند به سفر کردن و زمانی که شروع میکند به سفر کردن، در طول ۱۰ یا ۱۱ ماه اتفاقاتی برای او میافتد و این اتفاقات چه طوری میافتد؟
یک سری اتفاقات در جسمش میافتد که حالا به خاطر داروی اوتی هست یا به خاطر آن رفتارش هست، یک سری اتفاقات در روانش و یک سری اتفاقات هم در جهانبینی او هست.
این اتفاقات با چه چیزی میافتد؟
این اتفاقات با سیدی نوشتن میافتد، با مرتب بودن، دارو را سر وقت خوردن اتفاق میافتد.
در همین سیدی گذشته آقای مهندس به قلم اشاره میکند. من اگر در زمان مصرف یک خودکار به من میدادند تا پایان ۲۰ سال، خودکار هنوز تمام نشده بود ولی از روزی که وارد کنگره شدم هفتهای یک خودکار تمام میکنم.
چرا آقای مهندس سیدی نوشتن را برای ما واجب دانستهاند؟
چون آن تغییری که برای ما اتفاق میافتد با کسب دانش و آگاهی اتفاق میافتد.
یک تازهوارد وقتی وارد کنگره میشود همان سه جلسه اول که مشاوره میشود درست است که هنوز هم مواد مصرف میکند ولی تغییراتی در او ایجاد شده است چون همان دانشی که توسط راهنمای تازهواردین به آنها داده میشود باعث میشود که تغییراتی در ظاهر آنها ایجاد شود و حتی در رفتارشان تغییر ایجاد شود.
فردی که وارد سفر اول میشود با نوشتن چهل سیدی، ضلع جهانبینی خود را قوی میکند و باعث بیشتر شدن دانش و آگاهی میشود و آن موقع است که تغییرات در فرد ایجاد میشود و بعد از مدت ۱۱ ماه، موقع تبدیل شدن است.
آقای مهندس همیشه میگوید تغییرات به مرور زمان ایجاد میشوند ولی تبدیل شدن در یک لحظه انجام میشود، شخصی که هدفش رسیدن به آرامش و تعادل و درمان باشد میآید و سفر دوم خود را شروع میکند. آقای مهندس همیشه میگوید تا ۵۰۰ سال آینده که شما سیدی بنویسید من برای شما سیدی دارم.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
نویسنده: مسافر محمد از لژیون ششم
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
150