چهارمین جلسه ازدورسوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ویژمسافران نمایندگی ارگ کرمان با استادی: راهنمای محترم مسافرمحسن نگهبانی: مسافرعلی دبیری: مسافرسعید با دستورجلسه "وادی سیزدهم و تأثیرآن روی من"روزسه شنبه۲۳بهمن ۱۴۰۳ساعت۱۷آغاز بکارکرد

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر، ابتدا به رسم ادب خداوند را شکر میکنم که یار و یاور من بوده در زندگی و کنگره ۶۰ و خوشحالم یک بار دیگه این جایگاه را تجربه میکنم. از جناب آقای مهندس برای این بستره امن سپاسگزارم که بتوانم منم محسن در این جایگاه خدمت کنم، از آقا محسن نقدی استاد بزرگوارم تشکر میکنم که هرچی دارم ازایشون دارم. انشالله قدردان زحماتایشون باشم،
از تمامی خدمتگزاران این شعبه بابت این مکان امن سپاسگزارم که من محسن میتوانم در این جایگاه خدمت کنم.
دستور جلسه در مورد وادی سیزدهم است پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگریست امروز صبح داشتم فکر میکردم که برای چی این دستورجلسه به من رسیده؟ تو ذهنم خیلی سؤالها مطرح شد و به جوابهای زیادی رسیدم گاهی با خودم فکر میکنم لحظاتی انسان توی سکون واقع میشه چیه؟ شاید دلیل اینکه این دستور جلسه به من رسیده همین است، من مسافر یا همسفربه دنبال یک خواسته یا هدف هستیم، هدف ما رسیدن به رهایی با حال خوب وخوش است. برای این منظور وقتی وارد کنگره میشیم آقای مهندس زیباترین شکل این مسیر را تعیین کرده، قوانین و حرمتها اصول و پایه قرار داده.
این رو به من مسافر متذکر شده تا زمانی به اصول و قوانین اجرا میکنم به صلح و آرامش میرسم وقتی شروع میکنیم وادی هارو کار کردن یکی یکی میرسیم به وادی سیزدهم، وادی سیزدهم دروازه ورود به وادی چهاردهم است هر کسی به اندازه ظرفیت و دید و نگاه خودش از وادیها برداشتی دارد یک توشهای برمیدارد تا میرسد به وادی سیزدهم اینجا تعیینکننده است که ما بازیگر میشویم یا خدمتگزار؟ تماشاچی و یا رهگذر؟
وادی سیزدهم انتهای وادیها است، دلیلش اینه رویش به من مسافر هست که دارم وارد سفر دوم میشوم میگوید راهت دیگه تموم نشده و اگر بخواهی عشق و محبت را درک کنی باید حتماً یک شروع تازهای داشته باشیم مهندس در وادی سیزدهم به زیباترین شکل با تصاویر و تمثیلها این مسأله رو برای من مسافر روشن میکند، توی سی دی گذرگاه استادامین یک مطلبی رو اشاره میکند میگوید نقاط پایان و دوباره شروع میشوند و در ماورا خطی به وجود میآید، همینطور که توی زندگی این مسأله شکل میگیرد میگوید نقاط معنی و مفهوم دارند خطی هستند نامرئی مانند بندها که خود بهتر میدانید توی وادی سیزدهم آقای مهندس مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص رو بیان میکند و مثال بسیار زیبا رودر مورد چاه و دبل به کار میبرد.
تغییر و تبدیل در نگاه و فکر واندیشه من صورت میگیرد تا زمانی که در نگاه و فکر واندیشه من صورت نگیرد هیچ اتفاقی در من به وجود نمیآید آقای مهندس میگوید: معجزه همیشه در فکر واندیشه شما اتفاق میافتد تغییر و تبدیل همه جای یوم الفصله
تغییر در شخصیت ما اتفاق میافتد ما هیچ چیزی رو از این بعد به بعد دیگر نمیبریم مگر اینکه خصوصیت و ویژگیهایی که همراه ما هست تا زمانی که این خصوصیت و ویژگی تغییر نکند و به مثبت تبدیل نشود همیشه همراه ما است شاید بارها باید برویم و برگردیم تا درست بشود.
توی شعبه کریمان کرمان آقای صدیقی دیدبان محترم یک مطلبی را بیان کرد که من هیچ وقت فراموش نمیکنم،ایشون گفتند: ما در کنگره چیزی رو یاد میگیریم که شاید در بعدهای دیگر هزاران سال طول بکشد، پس این فرصت رو هیچ وقت از دست ندهید. در ادامه آقای مهندس در مورد مثلث عشق عقل وایمان صحبت میکنند. استادامین توی سیدی زخم عشق میگویند: عشق مثل گنجی هست که در درون همه ما وجود دارد که ما باید این گنج را پیدا کنیم وایمان مانند یک سیستم از عشق حمایت میکند و عقل انجامش میدهد. من اینجا یک راهنما ویک خدمتگزار را خوب درک میکنم تا عشق وایمان در کاری نباشد،ایمان وباورهم شکل نمیگیرد این سه تا مکمل یکدیگر هستند. توی کنگره فقط عشق مطرح است اگر عشقی نباشد شما نمیتوانید کاری را انجام بدهید خیلی وقتا خودم مینشینم فکر میکنم تنها چیزی ما را وادار به حرکت میکند عشق هست.
مسأله دیگری آقای مهندس صحبت میکنند انسانها را به سه دسته تقسیم میکند: انسانهای تک بعدی و دو بعدی و سه بعدی و اون مثال معروف میمون و موز را به کار میبرد، موزهای زندگی منِ محسن چی میتواند باشد؟ الکل، مواد مخدر، شهوت، جمعآوری مال همه این چیزها میتواند اون موزی که آقای مهندس مثال میزنند باشد، من تا زمانی درگیر اینها هستم و نمیتوانم رهاشون کنم میشوم طعمه، شکارچی انسان شیطان است و به زیباترین شکل من رو شکار میکند و اجازه نمیدهد من حرکت کنم من اعتیاد را خوب درک میکنم و این مثال در مورد منِ محسن خوب صدق میکند تارهایش نکرده بودم درگیرش بودم راحت گول میخوردم
انسانهای دو بعدی تعادل برقرار میکنند در هر مسألهای و در آخر در مورد انسان سه بعدی صحبت میکند، انسانهای سه بعدی هم ارتباط دارند با ۵ حس درون، ۵ حس بیرون و یک حس مابین اینها حس ششم است.
رسیدن به این حسها درک و آگاهی بسیار بالایی میخواهد، که خارج از قاعده هر انسانی هست یعنی هر کسی نمیتوان بهش برسد
در آخر صحبتهایم میخواستم بگویم، استاد میفرمایند: وادی سیزدهم و وادی چهاردهم بسان طوفان است آنهایی که محترم هستند میمانند و آنهایی مخرب هستند خود به خود جدا میشوند.

تایپ: مسافرمحمد لژیون سوم
ویرایش و بارگذاری: مسافرامیرهادی لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
147