English Version
This Site Is Available In English

ما باید برای حل مشکلاتمان حرکت و تلاش کنیم و راه‌حل آن را پیدا کنیم

ما باید برای حل مشکلاتمان حرکت و تلاش کنیم و راه‌حل آن را پیدا کنیم

جلسه سوم از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی امین قم، ویژه مسافران با  استادی مرزبان، مسافر محمد، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر کاظم، با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" روز سه‌شنبه 23 بهمن  ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر،
از گروه مرزبانی، دبیر جلسه، نگهبان، ایجنت محترم و کسانیکه نوشتارها را خواندند تشکر می‌کنم.
خداوند را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا در کنار شما دوستان در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه"وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من" می‌باشد؛
در بخش اول از سی‌دی وادی سیزدهم جناب مهندس درباره قرآن صحبت می‌کنند، درباره اینکه إلهی بودنِ این کتاب حتی از ظواهر آن نیز مشخص است، مانند نظم عجیبی که در آیات آن نهفته است. جناب مهندس از مطالب قرآن، درباره ابتدای خلقت صحبت می‌کنند، برایم سؤال شد که چرا جناب مهندس این حرف‌ها را در این وادی مطرح می‌کنند؟ به این نتیجه رسیدم که این حرف‌ها برای من یادآوری است که بدانم از کجا آمده‌ام، قرار است چه کار بکنم و به کجا برسم. یک دفعه آقای منصوری گفتند که زمین مهد است، یعنی جایی برای یادگیری. من باید یاد بگیرم که چگونه مشکلاتی را که سر راهم قرار می‌گیرند حل کنم، چون طبق آموزش‌های کنگره60، اگر انسان مشکلی که دارد را حل نکند، با همان مشکل به حیات‌های دیگر منتقل خواهد شد. این مطلب به من می‌فهماند که باید برای حل مشکلاتم حرکت و تلاش کنم و راه‌حل آن را پیدا کنم تا با فهمیدن راه‌حل‌های مختلف در مسیر تکامل خودم قدم بردارم و این کار هم به خاطر وجود نیروهای بازدارند، معمولاً مشکل است. ولی اگر من به خودشناسی برسم و بدانم که برای چه به این دنیا آمده‌ام و بدانم که کی هستم و بدانم که باید تکامل پیدا کنم برای حیات بعدی، این تلاش برایم شیرین‌تر می‌شود.

انسان می‌تواند هرچه می‌خواهد بشود، مثلاً آن کسانیکه به جایگاه‌های بالایی رسیده‌اند، در یک مسیری طی طریق کرده‌اند، و من هم در مسیری قدم گذاشته‌ام که در اوایلش خوب به نظر می‌رسید اما انتهای آن جهنم بود. به نظر من اگر این جهان مهد می‌باشد، کنگره60 وی‌آی‌پی آن مهد به حساب می‌آید. چون بهترین آموزش‌ها را اینجا می‌گیریم، فقط به من بستگی دارد که چقدر از این آموزش‌ها برداشت می‌نمایم.

در بخش دوم با اجازه نگهبان در مورد جشن هفته راهنما کمی صحبت کنیم که در هفته آینده برگزار خواهد شد؛ من چون سوءمصرف گل داشتم، اوایل خودم را اصلاً معتاد نمی‌دانستم و فقط اعتیاد را با صور آشکار آن می‌شناختم، مانند افرادی که با سندروم محرومیت دچار بدن درد و حالات معروف خماری می‌شدند. ولی خودم وقتی مصرف گل را قطع می‌کردم، از لحاظ روحی و عصبی طوری به هم می‌ریختم که واقعاً زندگی‌ام مختل می‌شد. با اینکه خودم می‌دانستم که دلیلش چیست، اما باز هم باور نداشتم. وقتی به کنگره60 آمدم، راهنمای تازه‌واردین سه جلسه با من صحبت کرد و برایم روشن کرد که با خودم چه کار کرده‌ام و راه را برایم مشخص نمود و به من قوت قلب داد.

وقتی راهنما انتخاب کردم و به لژیون وصل شدم، به مرور دیدم که راهنما با چه عشق و محبتی بدون مزد و منت برای من و بقیه رهجوها زحمت می‌کشد، وقت می‌گذارد و فکر می‌کند تا رهجوها را از جهان تاریک اعتیاد خارج کند. از جهان اعتیاد خارج شدن واقعاً چیزِ کمی نیست! این موضوعی است که باید به سفر دوم رسید تا بهتر درک بشود. در سفر دوم است که من می‌توانم بفهمم که واقعاً بدون مواد زندگی کردن چه لذتی می‌تواند داشته باشد. این کارها و زحماتی که راهنماها در کنگره60 می‌کشند، این زمانیکه از کار و زندگی خودشان می‌زنند تا به رهجوها خدمت کنند، آن هم بدون مزد و منت، اگر برای افراد خارج از کنگره60 تعریف کنیم، احتمالاً باور نکنند. ولی خب من می‌دانم که چه عشقی درون راهنماها جریان دارد. افرادی که خودشان زمانی در این دام تاریکی‌ها اسیر بوده‌اند و اکنون به این فهم رسیده‌اند که این مسیر صراط‌مسقیم که با آموزش‌های کنگره60 به دست آورده‌اند را رها نکنند.

خیلی‌ها هستند که به کنگره60 می‌آیند و بعد از رها شدن می‌روند دنبال کار خودشان. ولی فکرش را بکنید اینکه، 5 سال یا 10سال برای خدمت کردنِ بدونِ مُزد در کنگره60 ماندن، چه عشق و محبتی را می‌طلبد! جناب مهندس بارها فرموده‌اند: هر شخصی که به رهایی می‌رسد، حدوداً پنجاه تا شصت میلیون هزینه می‌برد. ولی ما در اینجا تمام این خدمات را رایگان دریافت می‌کنیم. حالا یک فرصتی به نام جشن راهنما برای من گذاشته‌اند تا بتوانم به صورت داوطلبانه اندکی از زحمات راهنمایم قدردانی کنم. به نظر من آن راهنمایی که برای به رهایی رساندن من تمام توان خودش را گذاشته، اگر من برای تشکر از او تمام توانم را نگذارم، ناشکری محسوب می‌شود. امیدوارم که در این جشن بتوانیم به شایستگی از راهنمایان خودمان تشکر و قدردانی بکنیم.
ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.



تایپ: مسافر حسن لژیون دوم و مسافر کاظم لژیون پنجم
عکاس: مسافر محمدحسن لژیون هفتم
ارسال خبر: مسافر عادل لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر جلال
تهیه و تنظیم توسط گروه سایت شعبه امین قم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .