عنوان این وادی «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است».
این موضوع در کل هستی جریان دارد. ما نمیدانیم که ازل کی بوده و ابد کی خواهد بود.
نکته مهمی که در اینجا به آن اشاره میشود، درباره «قلم» است. قلم چیزی بسیار ارزشمند و فوق العاده است. هر چیزی که مکتوب شود، ماندگار میشود، حفظ میشود، به هستی میآید و شکل میگیرد. این وادیها مجموعههایی هستند که اهداف و خواستههای بشری را شکل میدهند.
این وادیهای به ما میآموزند که اگر دورهای تمام شود، دوره دیگری آغاز میگردد. اگر فصلی به پایان برسد، فصل دیگری شروع میشود. اگر ماهی تمام شود، ماه جدیدی آغاز میگردد. اگر روزی به پایان برسد، روز دیگری از راه میرسد. دقیقاً مثل همین فصلها، ماهها و روزهای خودمان. بهار میآید و تمام میشود، سپس تابستان، پاییز و زمستان از راه میرسند و این چرخه ادامه مییابد. یا همین کنگره خودمان که خداروشکر دورهها در حال عبور و مرور هستند. بعد از هر سفر یا دوره، زمان سفر بعدی فرا میرسد و این دورهها ادامهدار هستند.
در این وادی به ما گفته میشود که فرمان قدرت مطلق در حال جاری شدن است و هیچ موجودی در هیچ یک از مراحل تکاملی خود به خواب نمیرود. حتی اگر به ظاهر به خواب برود، در حال گرفتن قدرت و قوت از مبدأ خود است تا بهترین راه را بیابد و اجرا کند. هیچ چیز در سکون نیست و همه چیز در حال حرکت یا چرخش است. تنها چیزی که تغییر نمیکند، حقیقت است؛ مثل همین فصلها که دوباره به چرخش درمیآیند. یا همین روز و شب و کارهای خانه و آشپزخانه که همیشه در حال تکرار هستند. کارها تمام میشوند، استراحتی صورت میگیرد تا قوت گرفته شود و روز از نو آغاز میشود و کارها دوباره شروع میشوند. این وادی به ما میگوید که هیچ چیز پایان ندارد. حتی در مرگ هم گفته میشود که وقتی فردی میمیرد و از دنیا میرود، به این معنی نیست که زندگی او تمام شده است. خیر، او به دنیایی دیگر پا میگذارد و زندگی دوبارهای را آغاز میکند. این روز، روز جدایی است یا همان «یوم الفصل»، لحظهای که از یک مرحله وارد مرحله دیگری میشویم.
این بازی زندگی توسط یک معمار بزرگ طراحی شده و به انسان اختیار کامل داده شده است تا خودش انتخاب کند و بیاموزد آنچه را که نمیداند. (این آوارگیهای انسانهای به دلیل نبود تفکر و اندیشه در آنهاست. انسانهای باید بدانند که از چه مسیری بروند؛ مسیر کج و غلط آنها را به سمت ضد ارزشها میبرد و مسیر راست و درست آنها را به ارزشها میرساند.)
جهان آرامگاهی است که اگر در پی دغدغههای دیگر نباشی، به کهکشانهای اطراف نیز سفر میکنی و خلقت هستی، نیرو، قدرت و انرژیهای بیپایان را مانند رشتههای نور مشاهده خواهی کرد. اما برای این کار، آرامش و آسایش اندیشه باید مهیا شود.
تایپیست: همسفر مریم
ویراستاری و ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
69