سلام بهناز هستم همسفر
برداشت من از وادی سیزدهم، در این وادی مرا به داشتن زندگی موفقیتآمیز در آینده نزدیک امیدوار میکند و به من میفهماند، آغازهای بیشماری در انتظار من است سرسرا توقف، ناامیدی و سکون نیست و آن چه مرا به سمت جلو پیش رفتن هدایت میکند، شوق داشتن زندگی تازه و عاری از جهل و ضد ارزشهاست. من برای زندگی بهتر به کسب آموزش و آگاهی همیشه نیازمندم. دفتری که بسته میشود و در جای دیگر کتاب نو باز میشود؛ پس باید مراقب باشیم دچار منیت نباشیم با قدرت و اختیاری که داریم، تفکر و اندیشه راه درست را انتخاب کنیم.
این وادی به ما میگوید هیچ چیز در سکون نیست، همه چیز در حال حرکت و چرخش است، زندگی در هر شرایطی در حال حرکت و جریان است پایان یک دوره، آغاز دوره جدید است با توجه به هدف و خواسته ماست که در ادامه باعث ارتقاء ما به مراتب بالاتر میشود. وادی سیزدهم به ما میگوید: «پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است». یعنی با مرگ هم آغاز دیگری خواهیم داشت و این موضوع ترس و ناامیدی را که یکی از بزرگترین ترسهای انسان میتواند باشد را از بین میبرد و انسان را برای این جهان و جهان بعدی هدفمندتر میکند.
وادیهای کنگره مانند چراغی هستند که راه را برای ما نمایان میکند. یاد گرفتیم هر حرکت ما نقطهایی را خلق میکند که سرآغاز نقطه بعدی است که حرکتهای بعدی ما را به وجود میآورد و سکون بر هیچ موجودی جایز نیست اگر در مرحلهایی از زندگی شکست خوردیم، این پایان راه نیست و ما باید این مراحل را بگذرانیم. وقتی سفر اول تمام شد، فکر میکردم دیگر با کنگره کاری ندارم؛ بلکه من برای داشتن زندگی بهتر به کسب و آموزش و آگاهی در کنگره همیشه نیازمندم.
سلام زینب هستم همسفر
از وادی سیزدهم یاد گرفتم که همیشه باید در زندگی هدفمند باشیم، ممکن است من کاری را با نهایت دقت انجام بدهم و با موفقیت به پایان برسانم؛ ولی بعد از آن نباید وقت خود را به بطالت بگذرانم باز هم باید در مسیر جدید دیگری پا بگذارم و در این مسیر جدید، هدفمند جلو بروم یعنی تنبلی و کاهلی در دنیا معنایی ندارد، اگر این تلاش در زمینه دانش باشد نباید بعد از سپری کردن یک مرحله، توهم دانایی برداریم و بگوییم تا این جا آموزش گرفتیم کافی است؛ بلکه پایان هر مرحله، آغازی برای مرحلهی به مراتب سختتر از مرحلهی قبل است که همیشه باید با تلاش بالا برای کامل شدن آموزش، مسیر را ادامه بدهیم.
وقتی در مسیر ارزشها به این آگاهی برسیم آن وقت است که نگاهمان نسبت به مشکلات هم همینطور میشود و با پایان یک مشکل، خود را برای مشکلات بعدی آماده میکنیم و این طرز فکر که نباید دیگر سختی بکشیم با بروز مشکلات غر نمیزنیم، یاد میگیریم زندگی همیشه آمادهی اتفاقات بالا و پایین است و هر مرحلهای که پشتسر گذاشته میشود باز هم مرحلهی جدیدی جلوی رویمان باز میگردد که بسته به میزان دانایی که در مرحلهی قبل کسب کردهایم، مرحلهی جدید سختتر خواهد شد.
اگر انسان عقل، عشق و ایمان در وجودش باشد، راحتتر مشکلاتش را حل میکند و چون خمر درونیاش راه افتاده است از تعادل کافی برخوردار است و در بحرانیترین لحظات هم بهترین واکنش را از خود نشان میدهد که در وادی سیزدهم به انسانهای با این خصوصیات انسان دو بعدی گفته میشود.
قبل از ورود به کنگره من هم با افکار منفی خودم تبدیل به انسان تک بعدی شده بودم و تمرکزم برای حل مشکلات را از دست داده بودم، این بهم ریختگی باعث میشد روزبهروز آشفتهتر شوم و از نظر روحی خیلی اعتمادبنفس خود را از دست داده بودم و از این که با تمام شدن نصفه نیمهی مشکلاتم دوباره درگیر مشکل دیگری در زندگی میشدیم، بیشتر آشفته میشدم؛ ولی حالا نه تنها سعی میکنم راه حل مشکلاتم را خودم پیدا کنم بلکه هر مشکل جدیدی که برایم پیش میآید با خود میگویم قرار است از مشکل جدید درس بزرگتری یاد بگیرم تا پختهتر شوم.
ویراستاری و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
51