جلسه دوم از دوره چهلودوم جلسات آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر حشمت و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر مهران با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" در روز یکشنبه ۲۱ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

سلام دوستان حشمت هستم یک مسافر.
در زمان تاریکیها و اعتیاد من دانشجو بودم کلاس میرفتم ولی خب در عمق تاریکیها بودم و من این آموزش و این علم کنگره را هیچ موقع و هیچ جا ندیدم و آموزش و علم کنگره به من یاد میدهد که پایان تاریکیها کجاست و نقطه شروع فصل جدید کجاست.خب من هم روزی که آمدم کنگره با یک یاس و ناامیدی بود و استرس خاصی داشتم، خیلی جاها رفتم من حتی تا مرحله خون عوض کردن هم رفتم، خیلی جاها رفتم سرکشی کردم، مجلات ورزشی و جوانان را همیشه چند جلد میگرفتم و همیشه روی جلدش نوشته ترک اعتیاد فوری، بیستوچهار ساعت بدون خماری و بدون درد، به قول آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد باز نشده بود ما یک مسئلهای که میخواهیم حل بکنیم تا صورت مسئله را ندانیم نمیتوانیم راه حل برایش پیدا کنیم.
دوستان همه کمک کردند، جا داره یک تقدیر و تشکر ویژه بکنم از کسانی که به من کمک کردند مخصوصا راهنمای عزیزم آقا طاهر عزیز، مرزبانان، قسمت نشریات، اوتی و همه. من برای خودم یک بایدها و نبایدها را درست کردم و یک لیست نوشتم که من وقتی همهجا سرکشی کردم و جایی موفق نشدم اینجا باید به درمان برسم و با نظم و انضباط و احترام و ادب را کردم سرمشق خودم یعنی اولین چیزی بود که به من یک قالب داد و شکل بزرگی داد که من بتوانم در اینجا بمانم و بعدش احترام به پیشکسوت و احترام به کسانی که این راه را برایم باز کردند و این مجموعه را دارند نگهداری میکنند، حفظ و حراست میکنند. خب ما خیلی راحت میآییم بشینیم روی این صندلیها و آموزش میگیریم و میرویم دنبال کارمان، شرایط خیلی سخت است، یک مجموعه را اینجوری مدیریت کردن واقعا خیلی درایت میخواهد، خدا را شکر که تخصصهای خوب به قول معروف توی کنگره هست و ما نیازی به بیرون نداریم، ما نیاز نداریم یکی بیاید یا مهماندار بشود، یکی نگهبان بشود و اینها همه در قالب آموزش و علم کنگره دارد پیش میرود و روزبهروز پیش رفته و گسترش پیدا میکند. خب وقتی که وارد کنگره شدم ترس داشتم و ناامید بودم، دقیقا دو ماه من حرف نمیزدم یعنی واقعا همان شصت درجه زیر صفر بودم و تمام حسهای من یخ زده بود و اصلا نمیتوانستم حرف بزنم یا چیزی بگویم و فقط گوش کردم. من سه تا چیز را خیلی خوب یاد گرفتم اول گوش کنم بعد بنویسم بعد مشارکت کنم. توی سیدی هم همین کار را میکردم و این خیلی به من کمک کرد. دوستان! نوشتن سیدی خیلی کمک میکند، بیرون از این سیستم همین شربت که دارد مصرف میشود ولی علم و آن عشقی که پشت این شربت هست بیرون نیست من خودم همین شربت را استفاده میکردم و یک موقع شیشه را سر میکشیدم و نه نظمی، نه انضباطی، نه زمانی، نه ساعت داشتم. من زمان را یاد گرفتم، ساعت را یاد گرفتم، من هم سپاسگزارم از اینکه این علم به من آموزشهایی داد.
وادی سیزدهم میگوید پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است این پایان یعنی هر چیزی یک پایان دارد و یک شروع دارد و این تا ابدیت هست یعنی تموم نمیشود. خواسته ما به تنهایی کافی نیست در راستای خواستهها باید یک سری تغییرات انجام بشود. تغییرات چه جوری انجام میشود؟ تغییرات به صورت تدریجی و آرامآرام و ذرهذره هست، هر دفتری که بسته میشود یک دفتر دیگر و یک کتاب دیگری باز میشود و مکتوب میشود و دقیقا مثل سفری میماند که هر دوستی که به قول معروف سفر اولش تموم میشود و به مقصد میرسد. یک تازهوارد میآید سفرش را شروع کند و پایان نقطه میشود، نقطهها چی هستند؟ نقطه در هندسه و ریاضیات شکل خاصی دارد ولی در واقع طول و عرض و ارتفاعی ندارند و ما وقتی پشت سر هم اینها را میچینیم و منظم میکنیم به آن خط میرسیم، خط چیست؟ خطی که ما زمانی در ضدارزش ها بودیم و امروز داریم روی ارزشها کار میکنیم و یواشیواش آن خطی که من ترسیم میکنم برمیگردد به موارد ارزشی و کار کردن. چیزی در حالت سکون نیست همه در حال تغییر است، تغییرات باید محسوس باشد یعنی من وقتی در خودم تغییری ایجاد کردم باید در خانوادهام هم ایجاد کنم و من بتوانم این تغییر را دقیق احساس کنم.
هیچ چیزی قابل توجه نیست و همیشه در حرکت و چرخش است و این چرخه ادامه دارد و میتواند کمک کند. انسان در هر جایی اختیار کامل دارد و این اختیار کامل را خداوند داده و میتواند به سمت ضد ارزشها برود و برعکس هم میتواند باشد و به سمت ارزشها باشد. پیدا کردن راهحل به نظر من مهمتر از خود مشکل است، ما باید دنبال راهحل باشیم تا بتوانیم مشکلاتمان را حل کنیم. یک مثل افغانی هست میگوید که هیچوقت نگو چه مشکل بزرگی دارم بگو مشکل، چه خدای بزرگی دارم. این میتواند به ما کمک کند که ما در مسیری که داریم حرکت میکنیم مشکلات خودمان را حل کنیم.
من سپاسگزارم که حوصله کردید، صبر کردید و به صحبت من گوش کردید.
نویسنده: مسافر محسن از لژیون یکم
عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید
- تعداد بازدید از این مطلب :
136