یازدهمین جلسه از دوره سی و هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی با استادی مسافر سعید، نگهبانی مسافر رضا، و دبیری مسافر محمدرضا با دو دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من - نخستین سالروز رهایی مسافر امید» ۲۰ بهمن در ساعت ۱۶:۳۰ آغاز بهکار کرد.
چکیده گفتار استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر.
خداوند را سپاسگزارم که دوباره فرصتی شد تا با وادی سیزدهم در خدمت شما باشم.
وادیهایی که در کتاب عشق آمده است قرار نیست کسی را اجبار به کاری کند و یا ما به سیر و سلوک و یا مشاهده و خدا شناسی بپردازیم هرگز اینطور نیست، بلکه با استفاده از این وادیها قرار است همه ما نگاهی به درون خود داشته باشیم تا خود را بیشتر بشناسیم چه بسا هر کسی خودش را بشناسد خدایش را نیز شناخته است و انسان برای خودشناسی حتماً میبایست از دروازه درون عبور کند.
این برای کسانی است که میخواهند یک دگرگونی در زندگی خود ایجاد نمایند و این دگرگونی حاصل نمیشود مگر با تغییر کردن.
در بخش نخست این وادی از قلم سخن به میان میآید که میگوید از قلم است که قلم سخن به میان میآید که میگوید از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی روان و جاری است، گویی جویها به یکدیگر پیوندند تا رود و رودهای خروشان را تشکیل دهند، تا این محتوا را به همه انسانها برسانند.
در این پیام به اهمیت ویژه قلم اشاره شده است به طوری که شما اگر نگاهی به تاریخ داشته باشید تمام اسناد و مدارک معتبر برای این ماندگار شدهاند که نوشته شدهاند. حرفهای زیادی گفته شده و کارهای بسیاری صورت گرفته است اما تنها آنانی ماندگار شدهاند که به صورت نوشته در آمدهاند. دلیل نوشتن سی دی هم همین است که زمانی که ما یک سی دی را با خودکار روی کاغذ مینویسیم چندین حس با هم درگیر هستند تا بهتر در ذهن ما نقش ببندند و در خاطرمان بماند.
پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است این وادی دنبالهرو وادی دوازدهم است. در وادی دوازدهم داشتیم که اگر انسان بخواهد دگرگون شود باید سه مرحله تغییر تبدیل و ترخیص را در دستور کار داشته باشد. انسانها در گذشتهشان خطوط بسیاری در سرنوشتشان نقش داشته است و اگر بخواهند این خطوط را دگرگون کنند بایستی، تغییر کنند. برای نمونه اگر یک مصرف کننده بخواهد به یک شخص سالم تبدیل شود ابتدا باید تغییر کند و این تغییر در ذهن و خواست او صورت میگیرد. وقتی یک مصرف کننده وارد کنگره میشود همان وارد شدنش آغاز تغییر است که قرار است از یک مصرف کننده یا معتاد تبدیل به یک مسافر گردد. و زمانی که درد مسیر قرار میگیرد و گل رهایی را دریافت میکند مرحله ترخیص صورت گرفته است. کاربرد همین وادی در اینجاست که وقتی از یک موضوعی ترخیص شدیم و به پایان نقطه رسیدیم ط دیگری آغاز میگردد. تمام این اتفاقات بایستی در زمان خود و مرحله به مرحله روی بدهد.
نیاز به یادآوری است که در مراحل تغییر و تبدیل هیچگونه کار هیجانی و یا پرتلاطمی نباید انجام بدهیم تا بتوانیم به پایان نقطه برسیم.
و اینک در مورد امید باید عرض کنم که وادی سیزدهم کاملاً با امید عزیز تطابق دارد امید سالهای زیادی به عنوان به اصطلاح خدمتگزار در کمپها مشغول به خدمت بود و این نشان از این امر دارد که بسیار جویا و پذیرای تغییرات بود اما مسیر مناسب را پیدا نمیکرد. به گفته دیگر امید در قسمت تغییر گیر کرده بود،همه میدانیم که خواسته فراوانی نیز برای این امر داشت اما متاسفانه توان دگرگونی را نداشت. اما زمانی که امید پایش به کنگره باز شد تغییرات فراوانی در او صورت گرفت و امروزه که در جایگاه مرزبانی مشغول خدمت است ملاً گویای این امر میباشد که از مقوله اعتیاد کاملاً ترخیص شده است به عبارتی به پایان نقطه اعتیاد رسیده است که این موضوع میتواند سرآغاز خط دیگر و بهتری برای او باشد. امیدوارم این جایگاه خدمتی برای او سکوی پرتابی برای جایگاههای بعدی باشد.
در آخر از همه عزیزان و آقا ایمان عزیز برادر امید سپاسگزارم که در این راه همواره یاور برادرش بود و در این مسیر سخت همواره کنار او قرار داشت.

اعلام سفر و آرزوی مسافر امید:
سلام دوستان امید هستم یک مسافر.
مواد مصرفی هروئین، شیشه، متادون.
مدت سفر ۱۱ ماه.
راهنما آقای سعید
روش DST.
داروی OT.
مدت رهایی یک سال و سه ماه.
ورزش شنا.
آرزو میکنم تمام مصرف کنندگانی که در کمپهای ترک اعتیاد گرفتار هستند مسیرشان به کنگره باز شود و به رهایی برسند.
خلاصه گفتار مسافر امید:
امروز خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم و از حضور همه شما عزیزان سپاسگزارم. همواره در ذهن خود این صحنه را میساختم که وقتی آمدم در این جایگاه چه سخنانی را بر زبان آوردم.
ابتدا از برادر عزیزم آقا ایمان سپاسگزارم که راه کنگره را بر من نمایان کردند تا بتوانم در این مسیر به رهایی برسم. از آقا رامین، آقا سعید و آقاپیمان سپاسگزارم که همواره در مسیر درمان کمکهای فراوانی را به من نمودند. همینطور از ایجنت محترم نمایندگی آقای پیمان میر کمال قدردانی و تشکر را دارم که در مسیر خدمت در قسمت مرزبانی همراه من هستند.
تا زمانی که من به یاد دارم همواره در دوران مصرف کنندگی، در کمپها زندگی میکردم و بر این باور بودم که به صورت ترک سقوط آزاد در کمپها مشغول خدمت باشم تا از این راه از مواد دور بمانم. اما در این مدت هرگز حال خوبی نداشتم و همواره از نظر روانی و جسمی پریشان بودم. زیرا که هیچ آگاهی در مورد اعتیاد و درمان آن نداشتم و تنها میدانستم که اگر در کمپ باشم دیگر مواد مصرف نمیکنم. اما با وجود اینکه در کمپ مشغول خدمت بودم، باز هم اقدام به مصرف مجدد مواد مخدر میکردم.
سپاسگزار خداوند هستم که وارد کنگره شدم و از نظر جسمی، روانی و جهانبینی تا حدودی به تعادل رسیدم چرا که سفر در کنگره موجب شد بدانم روان چیست و روی ضلع روان تمرکز بیشتری داشته باشم. با این حال هنوز من مسیر زیادی دارم تا بروم و به تعادل و حال خوب برسم. امیدوارم با خدمت کردن بتوانم به این انجام دست پیدا کنم.

نگارش، ویرایش، ارسال مطلب: مسافر حسن
عکس و صدا: مسافر بابک
تهیه؛ مرزبان خبری، مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
138