راهنما همسفر توران از نمایندگی رودکی در باب دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من» چنین نوشت:
پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است، آغاز و پایان هر دوره یا مرحله را نقطه میگوییم و از کنار هم قرار گرفتن نقطهها خط تشکیل میشود، چیزی که من در کنگره سالها یاد گرفتهام این است که همه ما که پا به حیات گذاشتهایم برای رسیدن به تکامل باید یکسری مراحل را در زندگی خودمان طی کنیم، به همین خاطر پایانی برای مشکلات و مسائل نیست و از مرحلهای وارد مرحله بعدی میشویم، در واقع تا جایی که یاد بگیریم با دست خودمان برای خودمان مشکل درست نکنیم، به قول آقای مهندس پایان هر مشکل سر آغاز مشکل دیگر است، در واقع در کنگره ما دیدگاهمان نسبت به مسائل فرق میکند و هر اتفاقی در مسیر برایمان میافتد به این دیدگاه مینگریم که قرار است در جهت رشد من عمل کند، این خواسته خود من بوده است که در مسیر برای من قرار گرفته است، شاید قبل از کنگره من به شخصه این گونه به مسئله نگاه نمیکردم و آن را مجازات و یا عذاب خداوند میدانستم، من در واقع به لطف آموزشهای جناب مهندس و استاد امین عزیز که طی این چند سال فرا گرفتهام و آموزشهای کنگره دیدگاهم به مسئله متفاوت شده است؛ اگر مسئلهای پیش میآید سعی میکنم با تفکر کردن بهترین راه حل را برایش پیدا کنم و سعی میکنم آن را برطرف کنم و این را هم در کنگره یاد گرفتم که هیچگاه انسان بدون مشکل نیست و همیشه با چالشهای زیادی رو به رو است و این چالشها لازمه حیات هر انسانی هستند، اگر نباشند زندگی راکد و بیروح میشود، منظور از نقطه، در وادی شروع و پایان یک دوره است، این نقطهها به خط تبدیل میشوند که نقطهها و خطوط میتوانند مرئی و نامرئی باشند، انسان هر جا باشد اختیار کامل دارد که هر لحظه خط و مسیر زندگی خود را اگر بر وفق مرادش نیست تغییر دهد و خط جدیدی را ترسیم کند. مسیر زندگی ما مانند نقطههای پشت سر هم است اگر در مسیر ضد ارزشها قرار داریم اختیار کامل داریم و میتوانیم مسیرمان را عوض کنیم و خط بهتری را ترسیم کنیم، یک مصرف کننده اگر در حال مصرف مواد است با اختیار خود میتواند مسیر درمان را انتخاب کند و با اختیار خود خط بهتری را ترسیم کند که به درمان مواد ختم شود، اگر در مسیری هستیم که آزار دهنده است باید با تفکر و اندیشه از تلاش و کوشش بازنایستیم و از سختیها نهراسیم، مهم این است که از چه راهی برای حل مسئله استفاده کنیم، در واقع پیدا کردن راه حل مهمتر از خود مشکل است و این مسئله وجود دارد، تا زمانی که حل مشکل را فرا بگیریم یاد بگیریم مشکل یا مسئلهای را به وجود نیاوریم تمام آوارگیهای انسان به خاطر نداشتن تفکر و اندیشه است، وقتی بخواهیم خطوط آزاردهنده را عوض کنیم باید تلاش کنیم با تفکر و اندیشه سختیها را به جان بخریم و در هیچ مقطعی نمیشود که مشکل نباشد؛ ولی نکته مهم این است که از چه راهی برای حل مشکل استفاده کنیم هر صندوقی کلیدی دارد. مصرف کننده هم که میخواهد درمان شود باید فکر کند و بررسی کند آنهایی که به درمان رسیدهاند با چه وضعیتی رسیدهاند و بعد انتخاب کند، گاهی در حال حل مشکلی هستیم؛ ولی در کنار حل آن مشکل مشکلات جدیدی را هم به وجود میآوریم و قبلی را حل نکرده مشکل جدید را به وجود میآوریم؛ اما اگر حل کردن را یاد بگیریم هم مشکل ایجاد نمیکنیم و هم در آرامش هستیم. انسان یک روزی این را کاملاً درک میکند که نمیتواند از مسیر کج و غلط و ضد ارزشها به ارزشها برسد ممکن است به پول و مقام برسد؛ ولی به آرامش و آسایش هرگز نمیرسد، در مسائل الهی نمیتوان به وسیله راه کج و غلط به ارزشها رسید؛ اگر کسی از روی زد و بند و رشوه و دسیسه به مقام و پول برسد، مطمئنا به آسایش نمیرسد؛ اما انسانها هستند که قدرت خروج از بحران را ندارند که به آنها موجوداتی تک بعدی گفته میشوند، مثل افرادی که گرفتار الکل مواد مخدر و یا هر معضل دیگری میشوند؛ اما قادر به خروج از آن نیستند، یا افرادی که فقط یک خط را دنبال میکنند، مثل خط پول، خط تفریح، خط کار، گاهی افرادی هستند که فقط در حال جمع آوری پول هستند و آن را انبار میکنند و به هیچ چیز دیگری توجه ندارند این افراد هم در واقع همه چیز دارند، ولی هیچ چیز ندارند، در میان جمع تنها و در برجهایی با عاج تزیین شده مثل بیخانمانها زندگی میکنند، انسان تک بعدی مانند نقطه عمل میکند؛ ولی انسان دو بعدی مانند سطح عمل میکند، انسان دو بعدی دارای مثلثی به نام عشق، عقل و ایمان است، که تعادل بین این سه پارامتر باعث میشود زندگی متعادلی برای خود فراهم کند.
نگارش: راهنما همسفر توران
ویرایش و تنظیم ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین
همسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
99