«پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است.» از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی، روان و جاری میشود؛ گویی جویها به هم میپیوندند تا رود یا رودهای خروشان را تشکیل دهند و آن محتوا را به همه انسانها برسانند. اینها مجموعهای هستند که اهداف و خواستههای بشری را شکل میدهند و از تصور به تصویر و از تصویر به بنای حقیقت میرسانند و آن بنا، ساختاری است که نادانان در پی ویرانی آن بوده و هستند و دانایان در پی بنای آن؛ ولی همیشه پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری بوده و هست و خواهد بود و اکنون، سرآغاز خط دیگری است.
خداوند در قرآن به قلم سوگند یادکرده است و آقای مهندس در مورد قلم بسیار صحبت میکنند. مثلاًَ زمانی که انسان، علمی را تجربه کرده و یاد میگیرد با ثبت این علم به آن قدرت ظهور میدهد؛ مانند سیدیهایی که هر هفته توسط همسفران و مسافران نوشته میشود. من و مسافرم روزی همان جوی بودیم و هرکجا کم میآوردیم تبخیر میشدیم. ما میخواستیم حرکت کنیم؛ اما علم و آگاهی نداشتیم و آن بنای قبلی رو هم خراب میکردیم. ساختاری بودیم که در وادی سیزدهم عنوان میشود؛ اما این رود بسیار تلاش کرد تا حرکت کند و آن بنا را آباد سازد. حرکت شروع شد تا به رودهای خروشان رسیدیم که آنها همان شعبههای بزرگ پر از انسانهای شریف و بامحبت مانند راهنمایان شال سبز و نارنجی بوده که پر از علم و آگاهی هستند و تغییر کمکم آغاز شد.
در حقیقت همان «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است» اتفاق افتاد و ما آرام و پرتلاطم به دریا رسیدیم و عطر خاص رود خروشان را گرفتیم. آقای مهندس و علم ایشان رود خروشان است؛ اما برای فردی که دنبال حقیقت باشد؛ اگر انسان به این نقطه برسد جواب رنجهایی که دیگران مسبب آن هستند را هم با خوبی و محبت میدهد؛ زیرا وارد وادی عقل، عشق و ایمان شده است.
برای اینکه سه خط عشق، عقل و ایمان بهتر کار کنند ما به خط چهارم نیازمندیم و آن خط خمر است. آقای مهندس این چهار خط را به نهرهایی تشبیه کردهاند. نهر عقل به آبهای زلال که تشنگان حقیقت را سیراب کرده، نهر عشق به انواع عسلهای شیرین و گوارا، نهر ایمان به انواع شیرها که طعم آنها تغییر نمیکند و نهر خمر به انواع شرابهای شادیافزا که شادی آنها از جنس علم و دانش است تشبیه شدهاند.
شاید سؤال باشد خط خمر چیست؟ در مورد خمر بایستی گفت گویی خداوند بر مبنای عدالت و شرایط زندگی انسانها یا بر مبنای اعمال خوب و بدشان با کنترل خمر که همان سیستم جسمی و فیزیولوژی بدن انسان است آنها را در وضعیت روحی و روانی خاصی قرار میدهد. چه چیزی سیستم خمر را تقویت یا تضعیف میکند؟ انجام اعمال ارزشی یا ضد ارزشی. برای اینکه بدانیم و درک کنیم که این چهار نهر یا خط، مکمل هم هستند میتوان عقل را مثل مغز، عشق را مثل قلب، ایمان را مثل ریه و خمر را مثل جریان خون در نظر گرفت و بازهم پایان نقطه سرآغاز خط دیگری است.
من همسفر از وادی سیزدهم میآموزم تا از مرحله انسان تکبعدی به مرحله انسان سهبعدی پا بگذارم. انسان تکبعدی با انسان سهبعدی چه فرقی دارد؟ انسان تکبعدی از پنج حس ظاهر پیروی میکند؛ اما انسان سهبعدی میداند که در صور پنهانش دارای پنج حس پنهانی است که مشابه پنج حس ظاهری میباشد و انسان سهبعدی میداند که یک حس دیگری وجود دارد که درکنگره به آن حس یازدهم میگوییم. ما در وادی دهم آموختیم که صفت انسان تغییر نمیکند؛ مگر حس انسان تغییر کند و اگر این اتفاق بیفتد خط دیگری آغاز میشود.
زمانی که همسفر حسش تغییر میکند و حالش خوش میشود، تلاش کرده تا در این کارخانه انسانسازی خدمتی به خود و هستی انجام دهد و بهعنوان راهنما خدمت کند؛ بنابراین در اینجا میتوان گفت که از تصور به تصویر و از تصویر به بنای حقیقت دست مییابد و این بنا هیچوقت خراب نخواهد شد؛ چراکه از عقل، عشق و ایمان خود استفاده خواهد کرد و کمکم از تکبعدی بودن فاصله خواهد گرفت و صراط مستقیم را سرلوحه خود میکند و یومالفصل اتفاق خواهد افتاد، پس همیشه «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است.» من هم بهنوبه خودم از قدرت مطلق، آقای مهندس و وادی سیزدهم سپاسگزارم که در این راه پرپیچوخم، راهنما و نگهدار من بودند. «علم پیچیده نیست و هر چیزی کلیدی دارد.»
نویسنده: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر فائزه (لژیون ششم)
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
ارسال: همسفر مرضیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
145