English Version
This Site Is Available In English

موجوداتی که دارای نفس هستند، پایان و انتها ندارند

موجوداتی که دارای نفس هستند، پایان و انتها ندارند

دومین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من" در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر علی در روز شنبه 20 بهمن ماه 1403، ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

امیدوارم بتوانیم در کنار هم و به کمک هم جلسه خوبی داشته باشیم. دستور جلسه امروز دو بخش است، بخش اول وادی سیزدهم و بخش دوم تولد علی عزیز است، تیتر وادی سیزدهم می‌گوید: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست، خداوند در سوره ذاریات می‌گوید ما زمین و آسمان را با اقتدار بنا نمودیم و آسمان‌ها همواره در حال گسترش‌اند و انتها ندارند، برداشت من این است که انسان و موجوداتی که دارای نفس هستند هم مانند آسمان‌ها پایان و انتها ندارند، یعنی تا خدا هست نفس هم هست.

این یعنی اگر من روزی بد نوشتم ناامید نشوم چون خداوند وجود دارد، اگر بخواهم از طبیعت مثال بزنم، وقتی آسمانِ شب‌ و ستاره‌ها یا کوه و خورشید را نگاه می‌کنم، حس خوبی دارد و دلیلش این است که هم عشق دارند هم ایمان و همواره این دو را به تصویر می‌کشند، یعنی چیزی برای خودشان نمی‌خواهند و هر چه را که می‌گیرند در اختیار دیگران قرار می‌دهند.

ایده‌آل ذهن من این است که به این نقطه برسم، دوست دارم جوری باشم که هر لحظه در مشکلات و گرفتاری‌ها همه چیز را برای خودم نخواهم و از آنچه دارم برای دیگران ببخشم، وقتی نویسنده‌ها متنی را خراب می‌کنند آن کاغذ را مچاله کرده و دور می‌اندازند در صورتی که من می‌گویم برگه‌ای که خراب کردم باید بماند تا یادم باشد که چه اشتباهاتی داشته‌ام.
اگر نگاهی به گذشته نداشته باشم فراموش می‌کنم که چه گذشته‌ای داشته‌ام و از چه مراحل و گذرگاه‌هایی عبور کردم، فراموش می‌کنم که اصلاً خواندن و نوشتن و الفبا بلد نبودم و آنوقت این باور در من بوجود می‌آید که از روز اول استاد یا نویسنده یا ... بودم.

حدود 27-28 سال پیش به دلیل مصرف مواد، بدن من عفونت شدید کرد، وقتی متخصص بالای سرم آمد حالم خوب نبود ولی متوجه شدم که می‌گفت معلوم نیست زنده بماند یا خیر، توکل به خدا...، در آن زمان چندین بار حس مرگ را تجربه کردم، حس می‌کردم که به جهنم می‌روم و برمی‌گردم، نمی‌گویم از وقتی که آمدم کنگره همه چیز درست شد ولی آمدم یکسری مسائل را درست کردم، حالا من در کنگره تمام آن مراحل را گذرانده‌ام و مهم است که عملکرد من چگونه می‌باشد، به نظر من یکی از اقدامات مهمی که مرا از تاریکی به سمت روشنایی عبور می‌دهد، حمایت از قانون یازدهم می‌باشد.

در مورد قسمت دوم دستور جلسه، زمانی که علی عزیز وارد شعبه شد مصرفش شیشه بود و شربت تریاک هم استفاده می‌کرد. او حدوداً 10 سال پیش هم به کنگره آمده بوده و شاگرد آقای ترابخانی بود و نتوانسته بود سفر خوبی داشته باشد ولی این بار خیلی محکم آمد و مرتب و منظم بود و توانست سفرش را به خوبی انجام بدهد، در ادامه همسفرشان هم همراهی‌اش کرد، او خیلی خوش‌خنده است و مرزبان تیر و کمان نیز می‌باشد، اخیراً در آزمون راهنمایی قبول شده، به ایشان و به خود علی و کنگره این تولد را تبریک می‌گویم.

آرزوی مسافر علی:

امیدوارم بتوانم نقش درستی در کنگره ایفا کنم و این توان را داشته باشم که پیام کنگره را به دنیا مخابره کنم تا تمام دردمندان جهان بتوانند به رهایی دست پیدا کنند.

مشارکت مسافر علی:

خدا را شکر می‌کنم که اجازه ورود به کنگره را به من داد، خوشحالم که توانستم جایگاه مرزبانی و راهنمایی را تجربه کنم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم، از آقا حمید و خانم پریسا و آقا احسان که واقعاً زحمت کشیدند، همینطور از حسین آقا و آقای ترابخانی که حرف‌هایشان همیشه در گوشم هست و زحماتشان یادم نمی‌رود تشکر می‌کنم.
من از بچگی زندگی پر فراز و نشیبی داشتم و اتفاقات ناگواری را تجربه کردم ولی با آموزش‌هایی که گرفتم سعی کردم کسی را قضاوت نکنم زیرا تصورم این بود که خودم هزاران عیب دارم و باید آن‌ها را اصلاح کنم، خدا را شکر در کنگره هستم و از همسفرم تشکر می‌کنم که در این مسیر کمکم کرد، صحبت‌های زیادی داشتم ولی نمی‌دانم چرا یادم رفت، مجدداً از آقا حمید که فقط برای من راهنما نبوده‌اند و آقا احسان، راهنمای فعلی‌ام تشکر و قدردانی می‌کنم.

مشارکت راهنمای محترم همسفر خانم پریسا:

خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر در میلاد فرخنده دو انسان آزاده شرکت می‌کنم و خداوند فرصت بودن در این لحظه‌ را به من داد، این معجزه کنگره است که انسان‌ها همدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند و قلبشان برای هم بتپد و این تولدها زمانی زیباتر می‌شود که همسفر و مسافر در کنار یکدیگر باشند. مطمئن باشید تمام همسفران کنگره با حداقل‌ها، مسافرشان را دوست دارند و این از بزرگترین و زیباترین معجزات کنگره است، اتفاقی که برای اسرا خانم و علی آقا همیشه بود و هر چه جلوتر می‌رفتیم اسرا از علی آقا تعریف می‌کرد، خدا را شکر می‌کنم که خانم اسرا همیشه خدمتگزار و فرمان‌بردار بوده و نتیجه آن فرمان‌برداری حضور زیبای هر دوی آن‌ها و قبولی آزمون راهنمایی برای علی آقا بوده، در خصوص اسرا هم قطعاً نوبت باران محفوظ است.

مشارکت همسفر اسرا:

خدا را شکر می‌کنم که در کنگره حضور دارم و در حال خدمت و آموزش هستم، از آقا حمید و آقا احسان که آموزش‌های نابی به مسافر من دادند و از خانم پریسا عزیز که زحمت زیادی برایشان دارم و سوالات من را با حوصله جواب می‌دهند تشکر می‌کنم. می‌خواهم به سفر اولی ها بگویم اگر خواست این را دارند حال خودشان و زندگیشان و مسافرشان خوب شود، قدر تک‌تک لحظاتی که در کنگره هستند را بدانند و خدمت کنند و مطمئن باشند وقتی خدمت می‌کنند و آموزش می‌گیرند حالشان بهتر می‌شود ولی اگر فقط بیایند و بروند و سعی در پاموزش گرفتن و خدمت کردن نکنند، بدانند که در تاریکی‌های بیشتری قرار می‌گیرند.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .