English Version
This Site Is Available In English

هر لحظه از زندگی سفری جدید می‌باشد

هر لحظه از زندگی سفری جدید می‌باشد

چهارمین جلسه از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی، به استادی راهنمای محترم مسافر مسعود و نگهبانی مسافر هوشمند و دبیری مسافر فرهاد با دستور جلسه "وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" شنبه 20 بهمن ‌۱۴۰۳ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:

هفته ای که در پیش داریم، هفته‌ی راهنما می باشد. این هفته را به همه‌ی راهنمایان تبریک می گویم. راهنمایان، مسافران و همسفران کاری را دارند انجام می دهند که نمونه آن در دنیا بی‌نظیر می باشد و این جای سپاسگزاری و قدردانی دارد. در کنگره 60 همگی دست‌به‌دست هم می دهند تا اتفاقی بزرگ رخ دهد و منِ مسافر از تاریکی وارد روشنایی شوم.
دستور جلسه امروز وادی سیزدهم می‌باشد: پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگریست و پایان تاریکی آغاز روشنایی است. پایان وادی دوازدهم، شروع وادی عشق می‌باشد. در واقع این وادی، پُلی است بین تمام وادی‌ها تا رسیدن به عشق واقعی، محبت، گذشت، حال خوب و در نهایت رهایی.
در شروع سفرم راهنمایم در اول دفترچه ام نوشت: سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز می‌گردد و در پایان سفر، انتهای دفترچه‌ام نوشت: پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری‌ است. این وادی برای من می‌تواند، هم نقطه‌ی امیدواری باشد و هم یک هشدار: این بازی ادامه دارد و هیچ چیزی تمام شدنی نیست.

همیشه در دنیا چیزی برای شروع کردن وجود دارد و این در اختیار من است که شروع بعدی، نقطه‌ای روشن باشد یا نقطه‌ای تاریک!
داخل کنگره60 وادی اول، وادی تفکر می‌باشد. وادی آخر هم عشق و محبت است. با در کنار یکدیگر قرار دادن وادی‌ها و طی کردن آنها، وارد سرآغاز دیگری می‌شویم و نتیجه آن تفکر اولیه را می‌بینیم. در تعریف تفکر می‌خوانیم: حرکتی است از مجهول به معلوم. در اول جلسه، هنگام خواندن نوشتار توسط نگهبان می‌گوید: این سفر، سفری است از ظلمت به نور و از تاریکی به روشنایی.
در واقع تمام این وادی‌ها و اتفاقات، دست به دست هم داده‌اند تا من از تاریکی وارد روشنایی شوم و این جای قدردانی دارد. در زندگی ما ممکن است گاهی پیش آمده باشد که با عده‌ای از دوستان و آشنایان به سفری برویم و بسیار این سفر برای ما لذت بخش باشد. سپس همیشه سعی داریم که آن سفر را تکرار کنیم؛ یعنی سال بعد دوباره با همان افراد به مکانی که سفر کردیم می‌رویم و همان کارهایی که انجام داده‌ایم را دوباره تکرار خواهیم کرد ولی دیگر به اندازه سفر اولی که انجام داده‌ایم، به ما خوش نمی‌گذرد.

این اشتباهی است که عده‌ی زیادی از ما انجام داده‌ایم. به این علت که هیچ‌وقت نمی‌خواهیم قبول کنیم زندگی در جریان می‌باشد و هیچ چیز تکراری در زندگی وجود ندارد. اینکه من درگیر سفر قبلی شوم، باعث می‌شود از سفر جدیدم لذت نبرم. باید درک کنیم که هر لحظه از زندگی سفری جدید می باشد.

درکنگره 60 هم، ما سفر می‌کنیم و اگر قرار باشد درگیر حس های قدیمی شویم، نه از سفری که در حال انجام دادن هستیم لذت می‌بریم و نه به نقطه‌ای که قرار است کنگره 60 ما را برساند می‌رسیم و این امر باعث می‌شود همیشه درجا بزنیم. تفکر قرار است برای من نقطه‌ای روشن ایجاد کند تا در نهایت به نقطه‌ی روشن دیگری برسم. این موضوع داخل بچه های کنگره60 قابل مشاهده است.
امروز تولد کیانوش عزیز است. کمی از اوایل سفر آقا کیانوش که وارد لژیون شدند می‌گویم. مقداری دارو برای او تعیین کردم که چند روز بعد شاکی بود و به من گفت دارویم کم است و جواب من را نمی‌دهد، شربت را برایش زیاد کردم و آخر شب تماس گرفت و گفت از شدت نشئه‌گی خوابم نمی‌برد. گذشت و رسید به جایی که باید دارویش را کم می‌کردم، گفت نمی‌شود ثابت بماند؟ من فکر کردم می‌آییم اینجا که دارو بگیریم و فقط بخوریم. این اتفاق برای بسیاری از ما رخ داده است، بلاخره یک ترسی از کم کردن شربت و پایین آمدن پله داریم.

همین کیانوش که عرض کردم، الان به یکی از نقاط قوت لژیون من تبدیل شده است. در تمام کارهای شعبه کمک و خدمت می‌کند و همیشه حواسش به تمام برادر لژیونی‌هایش می‌باشد و خیال من از بابت او راحت است که خودش با تمام آنها در صورت نیاز صحبت می‌کند و آنها را راهنمایی می‌کند. جمعه ها که به پارک طالقانی می‌رویم، آقا کیانوش عین یک عقاب مادر، به تمام برادر لژیونی‌هایش غذا می‌دهد و رسیدگی می‌کند و بسیار آدم دلسوز و خوش حسی می‌باشد.

این‌که شخصی بیاید کنگره60 و دنبال این باشد که شربتش را کم نکند و تبدیل به شخصی شود که حواسش به همه هست، اوج تغییر می‌باشد. این تغییر درونی است. این تغییر در باورها، اعتقادات و ذهنیت و اینکه سفری جدید در پیش دارم و قرار است من را از نقطه‌ای به نقطه دیگر برساند، باعث تغییر درونی، تبدیل و سپس بعد از مدتی ترخیص می‌شود.
دیگر انسان دلهره و اظطرابی ندارد و خیالش راحت شده که توانسته پرونده‌ای را ببندد و آن قضیه را تمام کند. باز هم به آقا کیانوش و خانواده ایشان تبریک می‌گویم و امیدوارم همیشه مستدام و پیروز باشند.


صحبت‌های مسافر کیانوش:
سلام دوستان کیانوش هستم یک مسافر. اول سپاسگزارم خداوند هستم که در این جایگاه قراردارم. تشکر می‌کنم از بنیان محترم کنگره ۶۰ و خانواده‌شان که این بستر را برای من فراهم کردند تا بتوانم به رهایی برسم، تشکر می‌کنم از راهنمای عزیز آقا مسعود که این دو سال با حس خوب خود برای بنده خیلی‌ زحمت کشیدند تا به درمان برسم و مثل برادر بزرگم دوستشان دارم. تشکر می‌کنم از راهنمای لژیون سیگارم، استاد علی اکبر بزرگوار که با آموزش‌های ایشان توانستم روزی سه پاکت سیگار را درمان کنم و من را به رهایی رساند.
برای همه سفر اولی‌ها آرزو می‌کنم که این جایگاه را تجربه کنند. من زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم قصد داشتم یک ‌ماهه رها شوم ولی وقتی با قوانین کنگره ۶۰ آشنا شدم فهمیدم باید ده ماه سفر کنم و کم‌کم جذب کنگره ۶۰ شدم. هرچقدر که جلوتر می‌رویم حالمان بهتر می‌شود، رها می‌شویم، به جایگاه های مختلف می‌رسیم و جشن تولد یک سالگی می‌گیری و همینطور رو به جلو هر روز حس‌مان بهتر می‌شود.

در اوایل ترس داشتم و فکر می‌کردم که داروی اوتی من را به جلو می‌برد ولی اینگونه نبود. بلکه خدمتی که انجام می‌دادم من را نجات داد و روان من را بهبود بخشید. قبل از ورود به کنگره 60 روش‌های مختلفی برای ترک انجام دادم و سراغ انواع و اقسام پزشک‌ها و روانشناس‌ها برای ترک رفتم ولی فایده نداشت و به جایی نمی‌رسیدم.
شکر خدا وارد کنگره ۶۰ شدم با آموزش‌های نابش توانستم درمان شوم. من به واسطه شما برادرانم توانستم دوستان مصرف کننده خود را کنار بگذارم. من در زمان تخریبم خیلی خانوادم را اذیت کردم و فقط فکر می‌کردم باید از لحاظ مالی تأمین باشند. ولی اینها فقط یک درصد ماجرا بود و وقتی آرامش نباشد پول به هیچ دردی نمی‌خورد. زندگی کردن یعنی صبح با آرامش از خواب بلند شدن و توجه کردن به خانواده‌ و فراهم آوردن نیازهایشان که به لطف کنگره ‌۶۰ اینها را به دست آوردم. حال که همه اینها را به دست آوردم باید قدردان باشم.
در آخر صحبت هایم از همسفرم و فرزندانم که در این مدت پشت من بودند و با همه ی ایراداتی که داشتم من را تحمل کردنند که به این نقطه برسم بسیار سپاسگزارم. مرسی به عرایض بنده توجه کردید.

تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر محمدحسن لژیون دهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر هادی
بهمن ماه ۱۴۰۳             شعبه صالحی (تهرانپارس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .