جلسهی سوم از دورهی بیست و نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی مسافر اصغر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟» روز چهارشنبه 17 بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر، در کنگره 60 به سه مدل قدردانی انجام میدهیم؛ اول بهصورت زبانی، دیگری بهصورت قلبی و در آخر به شکل عملی است، به این صورت نمیباشد که فقط با زبان سپاسگزاری کنم و هیچ قدمی برندارم، این کار در ابتدا برای خودم و بعد برای کنگره خوب است. شکل عملی آنهم به این صورت است که؛ بهموقع و با حال خوب در جلسات حضورداشته باشم.
در سفر اولم، زمانی که دیر به جلسه میآمدم، راهنما برجکم را میزد و حالم بد میشد، با خودم فکر میکردم، چرا راهنما اینقدر مرا زیر فشار قرار میدهد. خدمتگزارانی که به هر نحوی در کنگره خدمت میکنند، بیکار نیستند، بلکه از کار و زندگیشان میزنند تا در اینجا خدمت کنند، اما من بهجای انرژی دادن به آنها، حال آنها را بد میکنم.

برای قدردانی از بعضی افراد نمیشود اندازهای تعیین کرد، مثل قدردانی از خدا، پدر و مادر، بهقدری آنها برای ما زحمتکشیدهاند که بهراحتی نمیشود از آنها سپاسگزاری کرد.
برای قدردانی از کنگره، به سفر اول یا قبل از ورود به اینجا برمیگردم، مقایسه میکنم که چه حال خرابی داشتم و معنی مسائلی که در اینجا آموزش گرفتهام را نمیدانستم، اما الان که به خودم نگاه میکنم، متوجه میشوم که کنگره چه چیزهای خوبی به من داده است، حتی خدا را هم نمیشناختم، فقط جایی که گیر میکردم فقط اسم خدا را به زبان میآوردم.
من قدردان سلامتی که به دست آوردهام را میدانم و تلاش میکنم ذرهای از این حالی که کنگره و راهنمایم به من داده است را جبران کنم. نیمی از سفر اولم را به دلیل دیر آمدن و سی دی ننوشتن سر پا در کنار لژیون میایستادم، یک سفر اولی باید تشنه رهایی باشد و هر چه راهنما سختگیری کند، نباید حالش بد شود، باید بدانم راهنما دشمن من نیست.
عکاس: مسافر علی
تنظیم و ارسال: مسافر مهدی(ن)
- تعداد بازدید از این مطلب :
94