اولین جلسه از دور اول از جلسات لژیون سردار نمایندگی لامرد، با استادی مسافر پوریا، نگهبانی مسافر عبدالمحمد و دبیری مسافر میثم، با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم؟» روز دوشنبه ۱۵ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان پوريا هستم یک مسافر.
عدهای از اعضای خدمتگزار کنگره، جایگاه و شال دارند و خیلیها ندارند و هر کدام به نحوی خدمت میکنند، حال در نقش راهنما یا راهنمای تازه واردین و یا مرزبان و . . . لزوماً همه نمیتوانند راهنما یا مرزبان باشند و قرار است یک تقسیماتی اتفاق بیافتد.
کسی که درمان شده برای اینکه کمکی به حال خودش و حال دیگران بکند میتواند مسئول اوتی یا مبصر کلینیک، مسئول نشریات و سایت و . . . شود که پایه اصلی کار هستند.
اما یک سری از دوستان به هر دلیلی نمیتوانند دبیر، مبصر و . . . شوند اما میتوانند خدمت مالی کنند و آموزشهای کنگره را از این طریق دنبال کنند و به همین خاطر آقای مهندس یک لژیون تشکیل دادند به نام لژیون سردار؛ اعضای این لژیون ماهانه یک بار دور هم جمع میشوند و میتوانند در طول سال خدمت مالی انجام دهند، این لژیون متعلق به آنهاست.
تفاوتی که خدمت مالی لژیون سردار با سبد قانون یازدهم که در شعبه میچرخد دارد، در این است که سبد برای مخارج جاری مثل آب، برق، کرایه و . . . است ولی لژیون مالی یا سردار برای کمک به خرید و ساخت زمین و ساختن دانشگاه و اهدافی مثل درمان بیماریهای لاعلاج و سرطان است. این خلاصهای از تعریف لژیون سردار بود.

دستور جلسه «در کنگره 60 چگونه قدردانی میکنیم؟» میباشد. در صحبتهای جناب مهندس روز چهارشنبه مطرح شد که با پاکت قدردانی کنیم، ما در طول سال چهار جشن داریم جشن راهنما، جشن مرزبان، جشن همسفر و جشن دیدهبان که رسم کنگره این هست که داخل یک پاکت مبلغی بگذاریم و یک دلنوشته برای قدردانی مینویسیم و مهم عملی است که انجام میدهیم.
یک قدردانی دیگر هم داریم که راهنما در لژیون میگوید هر چه میخواهی طلب کن و از خدا بخواه! اگر درمان میخواهی، کافی است از خدا بخواهی! اگر میخواهید شرایط مالی خوبی داشته باشید، از خداوند طلب کنید!
صبح که از خواب بیدار میشوید وقتی بگوییم خدا را شکر! حالت عوض میشود؛ یک روزهایی هست که حالت خوب نیست، کافی است اولین کسی را که میبینید و احساس میکنید باید به او کمک کرد، به او کمک کنید. با همین کار کوچک آن روز ساخته میشود.
مثلاً دوستان خدمتگزار ۴۰۰ کیلومتر از بوشهر میآیند، آنها حقوق که نمیگیرند، یک چیزی هم از جان و دل هزینه میکنند، آقای حکیمی همیشه به ما میگوید پدر وظیفهاش هست که دارد کار میکند، ولی تو باور نکن! تو از او تشکر کن! میگویند آن همسفر یا خانم اهل خانه که زحمت میکشد درست هست که وظیفهاش است، ولی تو باور نکن! تو از او تشکر کن!
مهمترین بخش ماجرا این است که حرفهای آقای مهندس را گوش کنیم که منظورش از قدردانی چیست که با این کار حال خودمان خوب میشود؟
ما خدا را نمیبینیم که از او تشکر کنیم اما خداوند اسباب قدردانی را جلوی دست ما قرار داده است و برای تشکر کردن، به کلام نیاز چندانی نیست، باید عمل کنیم.
از همه شما سپاسگزارم.

نگارش: مسافر میثم (دبیر لژیون سردار)
تهیه و ارسال: مسافر اسماعیل (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
142