مبحثی که آقای مهندس در این سیدی راجع به آن صحبت میکنند مربوط به تاریخ ۱۳۸۱/۰۲/۰۴ است.
مبحثی که در اینجا مطرح میشود؛ ۱-کلام الله را میتوانید در اندیشههایتان استفاده بنمایید و این کلمات در وجود هر انسانی حک میشود. ۲-ساختن دوباره انسان در بدترین شرایط. در مورد ساختن انسان، ما چگونه میتوانیم یک انسانی را بسازیم و هدایت کنیم؟ آن هم انسانی که با حرکت باشد؛ اما کلیه صفات انسانی را از دست داده باشد! اینجا یک مقولهاش میتواند راجع به اعتیاد باشد؛ ولی ممکن است مربوط به خیلی مسائل دیگر باشد و شخص اصلاً معتاد نباشد. ممکن است فردی در مقام، منصب و تحصیلات بالایی هم باشد؛ ولی تمام صفات انسانی را از دست داده باشد و از اطراف خودش هم آگاهی نداشته باشد.
تمامی مکاتب از قبایل بدوی، هندوها، زرتشت، انبیاء و پیامبران و تمامی فیلسوفها همه میخواستند انسان را بسازند. ساختن انسانی که در بدترین شرایط است و تمام ویژگیهای خود را از دست داده و از اطراف خود هم آگاهی ندارد کاری بسیار سخت است. ما برای ساختن انسان به مثلثی نیاز داریم؛ چرا مثلث؟ چون از نقطه به خط میرسیم و و سپس از خط به سطح میرسیم و کوچکترین سطح حداقل سه ضلع میخواهد که مثلث میشود. وقتی به طبیعت یا هستی یا هر چیزی نگاه میکنیم؛ پایه هستی بر مبنای مثلث بنا شده است؛ مثل طول، عرض، ارتفاع یا نور، صوت، حس. اگر بخواهیم برای ساختن انسان مثلثی را بسازیم قدر مسلم اولین قدم و اولین ضلع این است که انسان بخواهد؛ ضلع دیگر مثلث جهانبینی و ضلع بعدی فیزیولوژی است و این سه باید خوب کار کنند تا ما بتوانیم انسان را بسازیم؛ اگر یکی از این سه ضلع ناقص باشد ما قادر به ساختن انسان نیستیم. ما در کنگره موفق به ساختن انسان شدیم و الآن بیش از ۸۰ هزار نفر را به درمان قطعی اعتیاد رساندیم؛ گرچه ۱۲ الی ۱۳ درصد پِرتی داشتیم که این هم طبیعی است. چه چیزی در طبیعت پیدا میشود که پرتی نداشته باشد؟ درختی که گردو میدهد همه گردوها سفید و پرمغز هستند؟ گردوی پوک ندارد؟ درخت سیب همه آن سیبی که میدهد سالم است و سیب خراب ندارد؟ خداوند که انسان را خلق میکند، بعضی انسانها ناقصالخلقه نیستند که گاهی یا چشم ندارند یا پا ندارند و یا دریچه قلبشان بسته است؟ بنابراین این مسئله برای ما هم خیلی عادی هست. به این دلیل گفتیم قادر به ساختن هستیم؛ چون ۸۰ هزار نفر در کنگره درمان شده داریم؛ آنهم درمانشدهای که اگر هروئین مصرف میکرده، الآن که درمان شده است در لابراتوار هروئین سازی کار کند و وسوسه نشود؛ در سطح جهانی هیچ نمونهای نداریم. در درمان اعتیاد جهانبینی، فیزیولوژی و خواسته و اولین موضوع خواستن است؛ البته این سه با هم ارتباط دارند و ذرهذره یکدیگر را تقویت میکنند. گاهیاوقات شخص میخواهد درمان شود؛ ولی اطمینان ندارد و میگوید نه جواب نمیدهد؛ باید خواسته را تقویت کند و یک مرتبه هم نمیشود تقویت کرد؛ چون به این خواسته یک ذره تمایل دارد و میگوید بروم کنگره امتحانی بکنم و بعد از مدتی که باور ندارد، میبیند واقعیت است و درمان انجام میشود. پس خواسته باید ذرهذره بهوسیله جهانبینی تقویت شود.
در مورد «جهانبینی» ما چه نوع جهانبینی را ما برای پرورش و ساخته شدن انسان انتخاب میکنیم؟ همان جهانبینی هست که از اول پیدایش این جهان، توسط افراد یا فرستادگان برای انسان ابلاغ شده است که جوامع انسانی چهکار کند تا بتواند انسانها را به مرحله لازم برسانند تا بتوانند در صلحوصفا زندگی کنند و از زندگیشان برخوردار باشند. استاد فرمودند: من در کنگره از جهانبینی الهی استفاده کردم؛ جهانبینی الهی ممکن است فیک یا بدل باشد؛ ممکن است ساختگی باشد مورد سوء استفاده قرار گرفته باشد؛ این نیست که بگوییم همهچیز درست است. اولین چیزی که در کلام الهی هست، این است که باید در وجود انسان حک بشود؛ یعنی انسانها قبولش داشته باشند؛ اگر در وجودتان حک نشد بدانید که آن کلام، کلام الهی نیست. مثلاً یک نفر میگوید فلانی اشتباه کرده با سنگ بزنید و سنگسارش کنید؛ اگر بر دل نمینشیند معلوم است که کلام الهی نیست. کلمات الهی میگوید خداوند نیکوکاران، مقسطین، صابرین و پرهیزکاران را دوست دارد؛ شما هم آنها را دوست دارید؟ یا خداوند ظالمین، خائنین، مفسدین، دروغگویان، کمفروشان و ... را دوست ندارد و شما هم دوست ندارید؛ چون بر دل شما مینشیند و در وجود شما حک میشود. کلمات الهی وقتی میآید باید بر دل بشیند؛ چون آن چیزی است که میخواهد انسان را هدایت کند.
در جهانبینی ما باید به این تشخیص برسیم که کدام جهانبینی برای ما خوب است و کدام برایمان بد است؛ جهانبینی یعنی راه و مسیر درست. کلام الهی چیزی خارج از عقل نیست؛ انسان باید به آن قدرت و توانایی برسد که کلام الهی را از فکر تشخیص بدهد؛ نباید از روی طمعکاری بخواهد به این تشخیص برسد. ما همه خیال میکنیم آبی که در جام گلی است به درد نمیخورد و آبی که در جام طلا است خوب است. دانستن هر چیزی در محیط فرق میکند؛ بعضی اوقات ما میخواهیم جهانبینی را خیلی زود فرا بگیریم و میخواهیم دوره خاصی ببینیم و به ماوراء برویم و از انرژی کائنات استفاده کنیم. خیلیها رفتند وارد یک مرحلهای شدند؛ وارد مرحلهای شدن در مسئله شناخت و جهانبینی یکطرف، اینکه بعد بتوانی آن را تحمل کنی یکطرف دیگر است. شما میتوانید وارد اقیانوس شوید؛ اما در اقیانوس چطور میخواهید زندگی کنید؟ خیلی از ما اینطور هستیم که یک چیزی که میخواهیم و اگر به ما ندهند دلخور و ناراحت میشویم؛ اما اگر به ما بدهند اصلاً ظرفیت و پذیرش و تحملش را نداریم؛ برای همین میگویند: هر که را اسرار حق آموختند؛ مهر کردند و دهانش دوختند. فردی مسیر و راهی را برای جهانبینی نیکو و خوب طی میکند؛ ولی ممکن است منحرف شود. چیزی که مقدر باشد باید انجام بگیرد؛ اگر ما جلوی آن را بگیریم ضرر بدتری رخ میدهد و یک چیز عظیمتر و مشکلدارتر و بدتری نصیب شخص میشود. استاد فرمودند: من با تجربیاتی که طی سالها کسب کردم و مطالعاتی که داشتم، جهانبینی سالمتر از جهانبینی الهی ندیدم.
درست کردن انسانی که در بدترین شرایط است و کلیه صفات انسانی خود را از دست داده است کمتر از مرده زنده کردن نیست. گاهی پیش میآید که انسان در شرایطی سخت و بغرنج قرار میگیرد و به جایی میرسد که هیچکس و هیچچیزی را نمیبیند و میخواهد درون خودش باشد. سفر درون همان رفتن به درون خود است؛ انسان میخواهد به درون خودش برود که خودش را بشناسد؛ چون درون ما برای خودمان ناشناخته است. جسم و روح انسان گاهی نیاز به استراحت دارد تا بتواند در عملکرد خود موفق باشد. برای استراحت جسم و روح، خواب مسئله بسیار مهمی است و از اهمیت بالایی برخوردار است. انسان باید به خواب خود توجه بسیاری داشته باشد و خواب کافی داشته باشد؛ چون بیخوابی باعث بروز انواع بیماریها در جسم میشود.
برداشت از سیدی «کلمه» مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هشتم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
547