پنجمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خواف، با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر خلیل، دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "چگونه در کنگره قدر دانی کنیم" روز سه شنبه 16 بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد :
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر...
اول از همه از راهنمای عزیزم، نگهبان و دبیر عزیز کمال سپاسگزاری را دارم که به بنده اجازه دادن که در این جایگاه حضور داشته باشم و خدمت کنم و از خداوند کمال تشکر را دارم.
خوب موضوع جلسه "چگونه در کنگره قدردانی کنیم" قبل از اینکه بگم چگونه در کنگره قدردانی کنیم باید بدانم که چرا و برای چه باید از کنگره قدردانی کنم و قدردانی از چی خوب تا وقتی چیزی به من داده نشده قطعاً نمیتوانم قدردانی کنم من زمانی میتوانم قدردانی کنم که یک چیزی به من داده شده است که قدر آن را بدانم و قدر هم به معنای اندازه وقتی یک چیزی به من داده میشود آنجا میتوانم قدر و مرتبه آن را بدانم در غیر این صورت هر چقدر از قدردانی بخواهم صحبت کنم چیزی متوجه نمیشوم. خوب باید اول ببینم که در کنگره چه چیزی به بنده داده شده است کمترین چیزی که در کنگره به من داده شده است این است که درمان اعتیاد و رهایی از اعتیاد این کوچکترین و کمترین چیزی است که کنگره به بنده داده است. بیشترین و بزرگترین چیزی که کنگره به بنده داده است این است که یک خانواده به من برگردانده است، راهنمای خوب موقعیتی که دارم در بین انسانها و اجتماع و بیشتر از همه شخصیت خوب در زمان مصرف خود من دارای هیچ شخصیتی نبودم یعنی در جامعه هیچ جایگاهی نداشتم و همه به من به چشم یک معتاد و یک مصرف کننده نگاه میکردند.

در اداره جات و یا در جای دیگری که میخواستم برم به یک دید دیگری نسبت به من نگاه میکردند ولی خوب اولین چیزی که کنگره به من داد شخصیت بود و اینکه به من فهماند که شخصیت داشته باشم و تو بهتر از اینهایی که هستی میتوانی باشی خوب وقتی که فهمیدم چگونه و برای چه باید در کنگره قدردانی کنم و خب آقای مهندس در سی دی میفرمایند که قدردانی به سه روش انجام میشود اول به قلم دوم به قدم و سوم به دل خوب، به قلم من همین مطالبی که مینویسم و مشارکت میکنم و داخل سایت میگذارم و خانوادههای زیادی هستند که مشارکت بنده را میخوانند و باعث یک تلنگری میشود که اگر عزیزانی دارند که درگیره اعتیاد یا مصرف مواد هستند بتوانند راهشان را پیدا کنند دوم به قدم خوب به قدم چگونه همین که من الان رهایی گرفتم و میتوانستم بروم یا راهنمای عزیزم وقتی که ایشان رهایی را گرفتند میتوانستند بروند به کار و زندگیشان برسند اما ایستادن پای کار و عملکردشان و با آموزشهایی که گرفتند توانستند راه را برای عدهای دیگر نمایان کنند و خب این هم همان قدم است، قدردانی این نیست که فقط بتوانیم مالی از یک نفر قدردانی کنی و سوم به دل خوب همین طوری که در لژیون سرداری شرکت میکنم و حالا هر کس به اندازه وسع خودش و در حد توان خودش و این نیست که با خود بگوییم مثلاً آقای فلانی یک میلیارد پول داد ایشون قدردانی بیشتری نسبت به من کرد نه اینطوری نیست بعضی وقتا است که با کمترین مبلغ با کمترین بها میتوانی به اندازه طرفی که پول زیادی داده قدردانی کنی مهم آن نیّت است که شما داری و واقعاً این پولی که داری میدهی با تمام وجودت احساس کرده باشی که این پول که دارم میدم به کجا میرود خوب این شرکت کردن در لژیون سردار هم خودش یک نمونه قدردانی است اگر من خواسته باشم برگردم به دوره مصرف مواد واقعا در دوران مصرف هیچ چیزی نداشتم نه شخصیتی داشتم و نه جایگاهی در خانواده و اجتماع برای خانواده اگر بخواهم بگویم مثلاً اگر یک روز جمعه میخواستم با خانواده برم بیرون خانوادهام آرزو به دل بودن که یک روز صبح جمعه بلند بشم و همراه با اونها بروم پارک یا حداقل برویم بیرون و همیشه باید تا ساعت ۹ یا ۱۰ صبح بالای سر من مینشستند خواهش و التماس میکردند که مثلاً من یک روز جمعه آنها را ببرم بیرون و خب اینها همه از خوبیها و نیکیهای کنگره است که به من این شخصیت را داد این تعادل را به من داد که من هم بتوانم مثل خیلی از انسانهای دیگر که به خانواده شان خدمت میکنند من هم بتوانم خدمت کنم و این همیشه برای من یک آرزو بود که بتوانم یک روز صبح زود از خواب بیدار شوم و خدا را صد هزار مرتبه شکر که با کمک راهنمای عزیزم توانستم این مسیر را طی کنم و به درمان برسم و به آن خواستههایی که خانوادهام داشتند بتوانم کم کم برسم در کنگره یاد میگیریم که همه چیز ذره ذره اتفاق میافتد و من به یکباره نمیتوانم تغییر بکنم در هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم باید ذره ذره باشد هر جایی که خواستم یک دفعه تغییر کنم بدون شک برگشتم سر همان خانه اول ذره ذره و کم کم اول از خانواده شروع میکنیم بعد کم کم در محیط و اجتماع، من الان رهایی گرفتم و میتوانم برم دنبال زندگیم و دنبال کار خودم ولی نه اینجا ایستادم خدمت میکنم یا یه خدمتی میگیرم و هم یک حال خوبی برای من و یک حال خوبی برای دیگران به ارمغان میآورم و این هم اینطور نیست که من حال خوب را خودم بگیرم و تمام وقتی که یک حال خوب را گرفتی باید در ادامه یک حال خوب هم به دیگران بدی و این یک بده بستان است وقتی که یک حال خوب را دریافت کردی میتوانی یک حال خوب هم بدی و این یک طرفه نیست و همه چیز دو طرفه است من واقعاً امروز از شما یک حال خوبی گرفتم و یک حس و حال خوبی هم منتقل کردم که امروز توانستهام یک حال خوب بگیرم و همه اینها را باید بدانم که هیچ چیز یک طرفه نیست همه چیز دو طرفه است در آخرهم از شما دوستان و راهنمای عزیزم تشکر میکنم که توفیقی شد در خدمت شما دوستان باشم و خدمت کنم خیلی ممنون و متشکر.
تایپ و عکس : مسافر امیرحسین لژیون دوم
ارسال و ویرایش : مسافر رضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
92