English Version
This Site Is Available In English

کفر در مقابل شکرگزاری و کفر یعنی پنهان کردن

کفر در مقابل شکرگزاری و کفر یعنی پنهان کردن

جلسه ششم از دوره سی‌ویکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی راهنما همسفر شهرزاد و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» روز دوشنبه ۱۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحال هستم که امروز در خدمت شما همسفران هستم. از نگهبان جلسه سپاسگزارم که استادی جلسه را به من واگذار نمودند تا آموزش بگیرم. دستور جلسه در مورد این است که در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟ می‌دانیم ما یکسری افرادی بودیم که به کنگره آمدیم؛ چون ترکش‌های زیادی خورده بودیم و کسی هم قدرمان را در زندگی نمی‌دانست از وجود خودمان و از عالم‌ و آدم طلبکار بودیم. وقتی به کنگره آمدیم انتظار داشتیم که راهنما همه بار را از روی دوشمان بردارد یا طلبکار بودیم که این‌همه در کنار مسافر بودیم و حالا دوباره باید اینجا بار سفرش را به دوش بگیریم. وقتی دستور جلسات می‌آمد، فکر می‌کردیم که الآن دیگر مسافر یاد می‌گیرد که چگونه قدرمان را بداند و متوجه می‌شود و همیشه از بقیه این انتظار را داشتیم؛ چون معنی قدر را نمی‌دانستیم.

من چه قبل از کنگره و چه آن اوایل کنگره اصلاً قدر خودم را نمی‌دانستم که من به‌عنوان یک انسان جدا از این‌که چه وظیفه‌ای دارم، برای خودم باید چه‌کاری انجام بدهم و اصلاً دوست داشتن خودم را یادم رفته بود و بلد نبودم. وقتی انسان یک‌چیزی را دوست دارد قدرش را می‌داند؛ وقتی تو خودت را دوست داشته باشی قدر خودت را می‌دانی؛ وقتی بچه‌ات را دوست داشته باشی قدر او را می‌دانی؛ وقتی همسرت را دوست داری در سرما و گرما کنارش می‌آیی و همسفرش می‌شوی و کلمه همسفر را وقتی‌که شناخت پیدا کردی و دانستی چه اسم زیبایی روی شما گذاشته‌شده است، قدر همسفر بودنت را می‌دانی. قدر از شناخت می‌آید؛ یعنی من باید شناخت پیدا کنم تا توان معرفتی‌ام بالا برود و قدر خودم و جایگاهم و قدر آن وظایفی را که دارم بدانم؛ وقتی این شناخت را پیدا کردم تازه شروع به دوست داشتن خودم و دیگران می‌کنم.

ما در کنگره جشن‌های مختلفی داریم؛ مانند جشن همسفر، جشن دیده‌بان، جشن راهنما و ... که باید قدردانی کنیم. وقتی شناخت معرفتی پیداکرده باشم که این افراد برای به آرامش رسیدن من چه زحماتی را کشیده‌اند، می‌توانم از آن‌ها قدردانی کنم. چه وقت می‌توانم قدر آقای مهندس و خانواده‌اش را بدانم؟ وقتی‌که به این شناخت و باور می‌رسم که آقای مهندس متد DST را کشف کردند و بدون چشم‌داشت به من ارائه کردند یا این‌که من قبل از کنگره چه بودم، بعد از کنگره چه شدم و چه هستم؛ وقتی نسبت به این‌ها شناخت پیدا کنم می‌توانم قدر بدانم. وقتی شناخت پیدا کنم، می‌توانم بدون منت همراه و همیار باشم؛ بنابراین من باید یاد بگیرم که اصلاً کلمه قدر چه هست؟ کلمه قدر را وقتی یاد می‌گیرم که شکرگزاری را در کنگره یاد گرفته باشم؛ وقتی می‌خواهم قدر کسی را بدانم شکرگزاری می‌کنم.

در قرآن و کلام‌الله این‌قدر شکرگزاری مهم است که در ابتدا بعد از بسم‌الله‌ الرحمن‌ الرحیم، اولین چیزی که می‌آید؛ الحمدالله رب‌العالمین است؛ یعنی ستایش و شکر خدایی را که پروردگار همه جهان‌ هستی است. شکرگزاری خیلی مهم است و چیزی که در کنگره به ما یاد می‌دهند این است که شکرگزار باشیم. افرادی که سی‌دی حال خوش را گوش کرده‌اند، می‌دانند که وقتی شکرگزاری می‌کنند برای داشته‌هایشان، برای بودنشان، برای این‌که می‌توانی بدون وسیله نفس بکشی، برای این‌که می‌توانی بدون کمک دیگران اجابت مزاج کنی، برای این‌که می‌توانی انگشتانت را تکان بدهی و راه بروی؛ یک شست پایت آسیب می‌بیند، ببین چه قدر اذیت می‌شوی؛ پس شکرگزاری برای خداوند است که به من این‌همه نعمت داده است و موضوع بسیار مهمی است برای این‌که من به حال خوش برسم.

در مقابل شکرگزاری کلمه کفر می‌آید؛ کفر یعنی چه؟ یعنی پنهان کردن؛ یعنی کسی به من محبت کرده است و من به‌جای این‌که شکرگزاری و قدردانی کنم همه خدمت‌هایش را پنهان می‌کنم؛ چرا؟ برای این‌که مبادا پررو شود. همسرم من را می‌آورد و می‌برد باید بیاورد؛ کار می‌کند و درآمد کسب می‌کند و در کارت من پول می‌ریزد باید بریزد؛ کسی که طلبکار است همیشه منتقد است و همیشه حالش بد است و از صفحه سفید زندگی‌اش فقط نقاط سیاه را می‌بیند؛ ولی کسی که قدردان و شکرگزار است می‌تواند از بدترین چیزها بهترین اطلاعات و پیام‌ها را دریافت کند. حالا در کنگره من چگونه قدردانی کنم؟ ما در کنگره قدردانی کردن در جشن‌ها را یاد گرفته‌ایم که با پاکت و دل نوشته که خیلی مهم‌تر از آن مبلغ نقدی است قدردانی کنیم و دل نوشته را واقعاً باید از چیزی که از دلت می‌آید روی کاغذ بیاوری.

به قول آقای مهندس حافظ و سعدی چیزهایی هست که همه می‌دانیم؛ ما می‌خواهیم ببینیم که حس و شناخت تو نسبت به جایگاه راهنما، مرزبان و دیده‌بان چه هست که شما از آن‌ها قدردانی کنید؛ بنابراین دل نوشته‌ات را سعی کن همیشه از وجود خودت و با دست‌خط خودت باشد که این خیلی مهم است و پاکتی که می‌خواهی بدهی دو نکته دارد؛ یکی توان معرفتی و دیگری توان مالی است. می‌دانیم که دنیا بر پایه حس برقرارشده است؛ من اگر توان مالی دارم، اگر راهنما و مرزبان را دوست دارم و می‌دانم که اگر اینجا راحت نشسته‌ام؛ چون مرزبان هم دارد بچه‌های من را ساپورت می‌کند و هم آرامش این مکان را برقرار می‌کند، چه مرزبان آقا در بیرون و چه مرزبان خانم در داخل، چه ایجنت که هرروز وقتش را می‌گذارد برای این مکان، چه دیده‌بان که ما نمی‌بینیم؛ ولی آرامش اینجا را مدیون آن‌ها هستیم؛ بنابراین باید به آن‌ها پاکت بدهم.

چه کسی پاکت می‌دهد؟ آن‌کس که به بیداری واقعی رسیده است؛ آن‌کسی که خودش را پنهان می‌کند یا روز جشن غیبت می‌کند، آن فردی است که به توان معرفتی نرسیده است. ما هم‌توان معرفتی داریم و هم‌توان مالی؛ هیچ موقع چیزی را که در حد توانت است و آن را در پاکت می‌گذارید را ناقابل ندانید؛ اگر چیزی که در پاکت گذاشتید و دل نوشته را که نوشتید، رضایت دارید و آن چیزی را که دوست دارید انتقال می‌دهید، بدانید آن حس هم به راهنما انتقال داده می‌شود. اینجا عزیزانی هستند که راهنمایانشان را تجلیل کرده‌اند و الآن راهنمای دیگری دارند؛ آقای مهندس تأکید می‌کنند که حتی راهنمای مسافری که برگشت‌خورده است، باید قدرش را بدانید و از او قدردانی کنید؛ پس راهنمای جونز دارید یا راهنمای نیکوتین و راهنمای قبلی یا فعلی دارید، باید از همه آن‌ها با پاکت به‌صورت بیانی و به‌صورت رفتاری و قلبی شکرگزاری کنید. اگر سه راهنما دارید، از هرکدام که حس خوب بیشتری دریافت می‌کنید به همان اندازه برای پاکتش بها بدهید، ما باید بهای دریافتمان را ارائه بدهیم.

نکته دیگر این است که قدردانی فقط پاکت دادن نیست؛ حالا یک نفر می‌آید اینجا پاکت می‌دهد، توان مالی‌اش خوب است؛ ولی آیا توان معرفتی هم پیداکرده است یا قوانین را زیر پا می‌گذارد؟ یکی از چیزهایی که خیلی مهم است و قدردانی هم در آن مهم است؛ این است که باید اجرای قوانین و حرمت‌ها را که کنگره را سرپا نگه می‌دارد را بدانم و باید قدر جایگاهم را بدانم. اگر می‌خواهم درب کنگره بازبماند، باید بدانم قوانین و حرمت‌ها خودش یک نوع شکرگزاری کردن است و باید تک‌تک آن‌ها را اجرا کنم. اگر راهنما شدم یا در هر جایگاهی قرار گرفتم، باید بدانم که اگر انتقال اطلاعات کنگره را می‌خواهم بیان کنم یا اگر می‌خواهم یک مقاله بنویسم و انتقال اطلاعات کنم، باید دقیق و کامل باشد و حتی بعضی مواقع منابعش را بگویم که از کدام سی‌دی و از کجا بیان می‌کنم. انتقال اطلاعات در کنگره و در همه‌جا خیلی مهم است و این هم خودش یک نوع قدردانی کردن است.

به‌هرحال قدردانی کردن همیشه و در همه‌جا باید در ما وجود داشته باشد؛ اگر من اینجا قدردانی کردن را یاد گرفتم؛ اما وقتی در خانه رفتم طلبکار پدر و مادرم بودم؛ بدانم که این قدردانی کردن یک‌چیز ظاهری است و در صور پنهان من هنوز صورت نگرفته است. اگر من شناخت معرفتی پیدا کردم و در لژیون نشستم، وقتی راهنما وارد می‌شود؛ جلوی پای او بلند می‌شوم. وقتی مرزبان، ایجنت یا هر فردی با هر شالی سر لژیون آمد با تمام وجودم باید تمام‌قد برای این شال بلند شوم و این یعنی قدردانی از یک فردی که دارد اینجا خدمت می‌کند. در پارک یا در شعبه دیگری می‌روم وقتی فردی را با شال می‌بینم؛ باید به‌حکم ادبی که کنگره به من یاد داده است سراپا بایستم و احترام بگذارم‌. قدردانی در کنگره مدل‌های مختلفی دارد که من یک سری از آن‌ها را برحسب زمانی که داشتم بیان کردم. امیدوارم که صحبت‌های من به دل شما نشسته باشد و اولین نفری که آموزش گرفته باشد خودم باشم.

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر داریوش
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .