اولین جلسه از دور دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر فرهاد، با دستور جلسه: «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی میکنیم» یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرار گرفتم و از این بابت از ایجنت محترم و مرزبانی کمال تشکر را دارم.دستور جلسه این هفته،چگونه از کنگره قدردانی میکنم.ما برای اینکه بدانیم چگونه از کنگره قدردانی کنیم باید اول بفهمیم که چرا باید قدردانی کنیم.جناب آقای مهندس در کتاب «ادموند و هلیا» این مسئله را به خوبی ترسیم کرده اند.به انسان یک ویژگی داده شد و انسان اینجا نقض فرمان کرد.این را گفتم که به این نکته اشاره کنم که سر منشاء مشکلات انسان ناسپاسی است.برای حل شدن مشکلات من باید یاد بگیرم سپاسگزار باشم. کلمه قدردانی از قدر میآید ،یعنی اندازه ؛ مثلا من یک ماشین دارم،اگر به آن رسیدگی نکنم خراب میشود و همه جا دردسر درست میکند.آیا من قدر این ماشین را میدانم؟آیا من قدر داشته هایم را میدانم؟آیا من قدر این صندلی را میدانم؟یک سفر اولی قدر دارویی که استفاده میکند را میداند؟به موقع میآید؟سی دی مینویسد ؟اگر این کارها را انجام میدهد،قدم در اصل قدردانی گذاشته است.اگر در سفر اول آنچه که از ما خواسته میشود و فرمان است را اجرا کردیم یعنی قدردان هستیم.در سفر دوم هم خدمت کردن جانی و مالی است. خدمت مالی که مشخص است ؛ کسی که خدمت مالی میکند بیرون از کنگره پول در میاورد و در کنگره هزینه میکند. خدمت جانی هم یعنی وقت گذاشتن و انجام دادن وظیفه ای که به ما سپرده میشود.هرچقدر من بیشتر در کنگره خدمت کنم ،بیشتر بدهکار کنگره میشوم چرا که در لحظه مزد خود را میگیرم و هر لحظه حال من خوب است.همیشه من به کنگره بدهکارم و همیشه باید سعی کنم که این بدهی را پرداخت کنم.ما چهار جشن در کنگره داریم که این جشنها سمبلی است که بتوانیم قدر دانی را یاد بگیریم.جشن راهنما،جشن همسفر،جشن ایجنت و مرزبان و دیدبان.حالا هفته دیگر ما جشن راهنما را در پیش داریم و اینکه من چگونه از راهنمای خودم قدر دانی کنم.به آن درک من از مسئله برمیگردد.ما در کنگره چیزی به نام کادو نداریم و قدردانی ما به صورت پاکت است همچنین مبلغ پاکت هم اصلا مهم نیست من این موضوع را از بزرگترهای خودم آموختم که روز قبل از جشن یک پاکت تهیه کنم و یک دلنوشته برای راهنمایم بنویسم نه اینکه بیایم شعبه و دنبال پاکت بگردم. من به عنوان راهنما متوجه میشوم که چه کسی این را در خانه نوشته و چه کسی در شعبه و با عجله که البته هر دو برای من به یک اندازه با ارزش است.در آخر صحبتهایم را با پیامی از استاد سردار به پایان میرسانم. ایشان میفرمایند "آنچه در تقدیر ما باشد به انجام میرسد اما اعمال ما بر آن تاثیر دارد".یکی از این اعمال ،همین قدردانی میباشد.از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ:مسافر مسعود
ویرایش و بارگزاری:مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
228