در ابتدا خدا را شاکرم که اینجا هستم، از آقای مهندس و تمام عزیزانی که چراغ این راه را روشن نگه داشتن، قدردانی میکنم.
امروز اینجا هستم، در نقطهای که در تمام این یکسال به آن فکر میکردم. ما راه سخت و دشواری را طی کردیم و اکنون به کمک راهنمای خوبم همسفر الهام و راهنمای مسافرم آقا سهراب به روشنایی رسیدیم؛ قطعاً کسی که تاریکی را تجربه نکرده باشد، لذت نور را متوجه نمیشود.
زمانی که من وارد کنگره شدم مثل آدمی در گوشه یک جزیره متروک بودم، میخواستم فرار کنم اما نمیشد.
در مسیر ماندم و دیدم همه افراد در شعبه مثل خودم هستند، وقتی میزدم زیر گریه، همه گریه میکردند و وقتی خوشحال بودم، همه با من میخندیدند؛ چون همه همدرد من بودند.
.jpeg)
وقتی صحبت از آموزش میشد، فکر میکردم مثل تمام آکادمیها یک جزوه به ما میدهند و در پایان امتحان میگیرند. پس از مدتی متوجه شدم که اینجا به جای ماهی، ماهیگیری را یاد میدهند، به گونهای که هر فرد باید خودش باعث حال خوبش شود و روش زندگیاش را پیدا کند.
حقیقتاً من اینجا را کلینیک درمان اعتیاد نمیبینم، بلکه خانه امنی میبینم برای تمام کسانی که خواستار رهایی هستند.
وقتی من شش ساله بودم، کنگره تاسیس شده و اگر حمایت افراد از این مجموعه نبود الان حدیث ۳۱ ساله اینجا نبود.
دنیا پر از ضدارزشها است؛ از همه شما میخواهم که این خانه را حمایت کنید تا بماند برای همه کسانی که خواستار رهاییاند؛ مچکرم
نویسنده: همسفر حدیث رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
۱۵۶