جلسه ششم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر احد، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر امیر، با دستور جلسه «ازدواج» در روز چهارشنبه 10 بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

خدا را سپاسگزارم که امروز در این جلسه حضور دارم و اجازه خدمت در جایگاه استادی به من داده شد تا بتوانم از مشارکت تمام عزیزان استفاده کنم و آموزش بگیرم.
به تمام عزیزانی که در آزمون سراسری کنگره 60، چه در شال سبز رنگ و چه در شال نارنجی، قبول شدند تبریک می گویم. در مورد دستور جلسه ازدواج اولین چیزی که به ذهن من خطور می کند این است که چرا این دستور جلسه جزو دستور جلسات کنگره 60 قرار می گیرد!؟ دلیل اصلی آن این است که امر ازدواج چه تاثیری روی من داشته است و اینکه چه تجربه ای می توانم در اختیار عزیزانی که می خواهند ازدواج کنند بگذارم تا بتوانند انتخاب درستی داشته باشند.
مهمترین مسئله ای که در ازدواج وجود دارد این است که ما نسبت به یکدیگر شناخت داشته باشیم و الزاما باید نسبت به تفاوت هایی که بین جنسیت زن و مرد وجود دارد آگاهی و شناخت نسبی داشته باشیم.
در وادی چهارم کتاب عشق از قانون اصلی آفرینش که همان قانون اضداد است سخن گفته شده است، باید بدانیم خصلت هایی که یک مرد دارد هیچ وقت یک زن آن خصلت ها را ندارد و بلعکس خصلت هایی که یک زن دارد را یک مرد، دارا نمی باشد و این خصلت های ضد یکدیگر طبق قانون اضداد می تواند به تکامل ما کمک کند و هدف اصلی خلقت زن و مرد با الگو گرفتن از اضداد نیز دقیقا همین مسئله می باشد.
در وحله اول باید تفکر کرد که آیا ازدواج فقط پیدا کردن یک شریک برای زندگی است؟ یا اینکه ازدواج و انتخاب شریک برای این است که مرا به پیشرفت و تعالی سوق بدهد می باشد.
من اگر بخواهم همسری داشته باشم که تمام سخنان مرا تایید کند و با من هیچ گونه مخالفتی نداشته باشد، چون در این امر هیچ گونه ضدیتی برای من وجود ندارد هیچ وقت باعث صعود و پیشرفت من نمی شود و من از این روزمرگی هیچ آموزشی نخواهم گرفت.
در مسئله ازدواج برای ما دو مقوله وجود دارد، مقوله مالی و مقوله حسی، تا موقعی که ما حرکت نکنیم آن بستر برای ما فراهم نمی شود و نمی توانم توقع داشته باشم که در ابتدا باید پوادار شوم و خانه و ماشین داشته باشم و بعد از آن اقدام به ازدواج نمایم و این تفکر دقیقا برعکس خواسته و مسیر کائنات می باشد و درست این است که ابتدای امر باید حرکت کنم و در ادامه مسیر همه چیز به من داده می شود و الزاما آن فاصله زمانی را باید طی نمایم، در ابتدا باید ازدواج کنم و به کمک همسرم و همفکری با شریک زندگی ام به اهداف و خواسته های مشترکمان در زندگی برسیم.
ازدواج مانند هندوانه در بسته می باشد و در این بین امکان آن وجود دارد که در انتخابمان اشتباه کرده باشیم و به طلاق ختم شود و این را نیز می توانیم جزوی از تقدیرمان بدانیم.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
115