ضمن تبریک یکسال رهایی آقا رسول عزیز از شما دعوت میکنیم تا پایان این گفتوگو ما را همراهی کنید،
لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان رسول هستم مسافر آخرین آنتی ایکس تریاک روش درمان DST داروی درمان شربت OT مدت سفر اول ۱۰ ماه و ۱۲ روز راهنمای عزیزم آقا میلاد رهایی از بند اعتیاد یکسال و ۱۱ روز؛ در ادامه سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقا میلاد و رهایی از بند سیگار ۸ ماه و چند روز.
از اینکه یکسال است که به رهایی رسیدید چه چیزی دریافت کردید و حس و حالتان در حال حاضر چطور است ؟
حقیقتش احساس میکنم دوباره متولد شده ام و انرژی تولد انسان را بسیار خوشحال میکند ؛ من از کنگره راه و روش درست زندگی کردن را در حال یادگیری هستم کنگره بسیار برایم مفید بوده است و امیدوارم که بتونم در این راه ثابت قدم باشم و یک خدمتگزار تمام عیار برای کنگره باشم.
اگر تجربهایی در مورد دستور جلسه (ازدواج) دارید بفرمایید.
از تجربه ای که خود بنده دارم از اول زندگی ام با همسرم صادق بوده ام مخصوصا در مورد اعتیادم برایش توضیح داده بودم و قبل از عروسی حتی خودش مشاهده کرد؛ من چون با همسرم صادق بوده ام نتیجه اش را هم دیده ام و میدانم که چقدر مفید است و انسان را به سمت پیشرفت میبرد، یک پسر ۱۵ ساله دارم امیدوارم که او هم مثل جوانان دیگر در راه صراط مستقیم باشند و به مشکل برنخورند.
شما از همان اول که به کنگره آمدید در جایگاه دنوری قرار گرفتید چه اتفاقاتی برای شما افتاده است؟
من زمانی که آمدم شعبه پرند و متوجه شدم که لژیون سردار چه هستش دو جلسه که شرکت کردم در لژیون سردار متوجه شدم که چه خبر است در اینجا همیشه به من میگفتند شما در لژیون که شرکت کنید نتیجه آن را هم میبینید من یک ماه بعد از اینکه به جایگاه دنوری رسیدم یک تصادف وحشتناک کردم زمانی که من را از ماشین در آوردند و ماشین را مشاهده کردم همان جا خدا را شکر کردم که در لژیون سردار شرکت کردم و نتیجه را همان جا مشاهده کردم ماشین من نابود شده بود و من حتی کوچکترین آسیبی ندیده بودم این کار خدا بود؛ و در آینده امیدوارم که بتوانم به جایگاه پهلوانی برسم چون هدف من این است.
در طول سفر نقش همسفر شما چگونه بود؟
من دو ماه بود که به کنگره میآمدم برایش توضیح دادم جایی که من میروم خانم ها هم میایند و بهشان میگویند همسفر ؛ من محل سکونتم در شهر قدس است و کارم در اینجا است زمانی که به همسرم گفتم او هم جست و جو کرد و شعبه رودکی را پیدا کرد و هر چه من در سفرم به جلوتر میرفتم تاثیر همسفرم را بیشتر متوجه میشدم و در سفرم خیلی کمکم میکرد خداروشکر از منم جلوتر زده است در کنگره امیدوارم که من هم بتوانم مثل او به کنگره وصل باشم.
شما چگونه توانستید با مشکلات در سفر اول بجنگید و از خودتان استقامت نشان دهید؟ لطفاً توضیح بدهید.
من اول سفر که بودم برادرم فوت کرد دقیقا فردای آن روز قرار بود که من بیایم و نامه ام را بگیرم زمستان هم بود صبح ساعت ۵ بیدار شدم همه گفتند کجا میروی گفتم میخواهم برم و دارو ام را بگیرم حتی برادرانم بهم گفتند بیا و اراده کن در ده روز کنار بگذار من گوش ندادم و آمدم نامه ام را از آقا میلاد گرفتم و دارو ام را گرفتم و در همان روز راهنمایم به من گفتند این که آمدی نشان دهنده این است که خواسته داری و بعد از مدتی کیسه صفرایم دچار مشکل شد حتی دکتر به من گفت اگر اعتیادت را کنار نمیگذاشتی الان اینجا نبودی من چون خواسته داشتم ادامه دادم و آقا میلاد هم خیلی به من کمک کردند و با آموزش هایشان بسیار کمک کردند، اینها را مدیون جناب مهندس و کنگره60 هستم.
کلام آخر؟
تشکر میکنم از جناب مهندس دژاکام، راهنمای عزیزم و تمامی عزیزانی که در این مسیر من را هدایت کردند.
تهیه و تنظیم: مسافر یاشار لژیون پنجم
ویراستار: همسفر فرهاد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
35