خدا کار خودش را به بلوغ می‌رساند

هفتمین جلسه از دوره اول سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی شهرری ، با استادی راهنما مسافر حسن، نگهبانی همسفر مهراب و دبیری  همسفر علی، با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» پنج‌شنبه 4 بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

سلام حسن هستم یک مسافر
خیلی خوش‌حالم که می‌توانم تجربه کنم که میان همسفران آقا باشم . از آقای مهراب تشکر می‌کنم که این فرصت را به من داده‌اند از همتون تشکر می‌کنم ، اما در مورد دستور جلسه وادی دوازدهم که می‌گوید در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود یعنی آخر امر،امر اول شروع می‌شود می‌توانم بگویم که انقدر وادی وسیع است که می‌شود ۲۰ جلسه در مورد آن صحبت کرد و یا حتی بیشتر به خاطر اینکه وسعت زیادی دارد و می‌توان برداشت‌های متفاوتی کرد . اولین برداشتی که می‌توان کرد این است که گردو را الان می‌کاریم و ۷ سال بعد برداشت می‌کنیم اول امر برداشت گردو و به دست آوردن آن است و هفت سال بعدی‌ که آن را برداشت کرد و یا گندم که ماه دیگر برداشت می‌شود امر اول این است که گندم را به دست بیاوریم برای به دست آوردن گندم باید مسیر را طی کنیم زمان را طی کنیم بعد از مدتی گندم را به دست می‌آوریم و به  گندم می‌رسیم بعد خواست اول اجرا می‌شود این وادی در کلام الله است بنده تمام وادی‌ها را در کلام الله دیده‌ام یک جایی در کلام الله می‌گوید خدا کار خودش را به بلوغ می‌رساند یعنی بذر را این چیه می‌کارد و با خودش رشد می‌کند امر اول او در امر آخر اجرا می‌شود این برداشت ساده‌ای بود که می‌توان برداشت کرد برداشت های دیگر هم است برداشت بعدی من این است روی زمین زمان معنی دارد توی آسمان معنی نمی‌دهد بعد که ما به زمین می‌آییم این همان لحظه‌ای است که من رفته‌ام مدرسه همین الان همان لحظه‌ای است که من دارم می‌روم تو تاریکی اعتیاد همان لحظه‌ای است که من آمدم کنگره این همان لحظه‌ای است که من دارم اینجا صحبت می‌کنم و همان لحظه‌ای است که ۵ سال دیگر را رقم می‌زنم الان من مشخص می‌کنم ۵ سال دیگر چیکار می‌کنم اگر الان دارم سیگار می‌کشم سکته ساله دیگرم را رقم می‌زنم همین الان رقم می‌زنم آینده‌ام را .
یک برداشت دیگر هم می‌توان کرد آن کسی که می‌گفت سجده نمی‌کنم آخرش تسلیم می‌شود و سجده می‌کند قطعاً یک روزی می‌آید سجده می‌کند حالا من حسن که می‌رفتم مواد مصرف می‌کردم آن زمان من سر بودم و هیچ چیزی را احساس نمی‌کردم ولی شماها در کنار یک مسافر بودید که باهاش می‌ساختید و وقتی که خدا به فرشته‌ها گفت که سجده کنید پرسیدند چرا خداوند گفت من چیزی می‌دانم که شماها می‌دانید آخرش هم شیطان سجده می‌کند برداشت بعدی این است که ما در بدن یک ژنی داریم دانشمندان آمریکایی آمدند و بررسی کردند که ژن اعتیاد را پیدا کنند و پیدا کردند نام آن ژن تی اچ آلفا بود و گفتند که ژن اعتیاد است درست هم می‌گفتند آمدند گفتند که آن ژن را در بیاریم دیدند که وقتی ژن را  بر می‌دارند ژن بعدی ایش را می‌گیرد و همان کار را انجام می‌دهد مثل این می‌ماند که یک دروازه‌بان را برمی‌داریم معلوم است که جای خالی دروازه‌بان را یکی پر می‌کنه و خالی نمی‌گذارد نفهمیدن که چیکار کنند چطور کنترلش بکنند من اسم آن ژن را گذاشتم جهنم کار این ژن این است به راحتی سیستم ایکس را تخریب می‌کند و سیستم ایکس را نابود می‌کند وقتی هم که نابود می‌کند ما مسافرها به آن می‌گوییم خماری شماها بهش می‌گویید بیماری .
این ژن چگونه فعال می‌شود کنگره ۶۰ آمده و مشخص کرده وقتی ما شروع به قضاوت ردن کسی می‌شویم حالا تو بحث گفتار می‌شود به مسافرت می‌گویی تو لذت جو هستی تو اراده نداری تو غیرت نداری و اگر نه این را درمان می‌کردی به محض اینکه ین را می‌گویی رقم می‌زنی اول رقم زدی که آن باشی وقتی که قضاوت می‌کنی یعنی اینکه من اگر بودم انجام می‌دادند. 
امر اول قضاوت و خواندن آن که امر آخر است اعتیاد دقیقاً اینجوری است می‌تواند افکار منفی هم باشد که باعث فعال شدن ژن جهنم یا ژن تی اچ آلفا فعال می‌شود آن هم شمشیر بسته است که به ما حمله کند. 
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید .

بارگزاری : همسفران آقا شهرری