پنجمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی راهنمای تازهواردین مسافر نعمت، نگهبانی مسافر حجت و دبیری مسافر سجاد با دستور جلسه "ازدواج" یکشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که یک بار دیگر اجازه داد تا در این جایگاه بنشینم خدمت کنم و از خدمت کردنم آموزش بگیرم
از مسئول OT سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند از مرزبانان، ایجنت نمایندگی و همه خدمتگزاران تشکر میکنم.
وادیها آدرس به ما میدهند ،آدرس خودم را به خودم میدهد اینجا گوش میکنیم، مشارکت میکنیم، استاد صحبت میکند قرار است یکسری صفتهای بد که در من حتی قبل از اعتیاد بوده، اصلاح شود، زیرا هیچکس کامل نیست و قبل از اعتیاد صفتهایی در من شکل گرفته بود که قرار است من آن صفتها را تغییر بدهم. شاید همان صفتها باعث شدند که من به اعتیاد روی بیاورم. مثلاً صفتی مثل دیده نشدن، میخواستم مواد بکشم سطح انرژی من بالا برود تا دیده بشوم.
«دستور جلسه این هفته ازدواج است»
ازدواج یک سنت الهی است، آقای مهندس حسین دژاکام روز چهارشنبه در مورد ازدواج صحبت کردند حب بقاء و حب ذات، حب یعنی دوست داشتن، یعنی عشق، دوست داشتن ذات، انسانها خودشان را دوست دارند، من خودم را دوست دارم و در ادامه هم دوست دارم که دوست داشته باشم، دوست داشتنی باشم، یعنی اثری از من بماند حب ذات یعنی، باشم، اصلاً من دوست دارم بچهام این شکلی باشد، دوست دارم آینده خانوادهام این شکلی باشد، زیرا خودم را دوست دارم و از طرفی حب بقاء، ما برای بقاء نیاز به ادامه کار داریم بنابراین ازدواج امر بسیار مهمی است هم در صور پنهان و هم در صور آشکار.
عشق یا ازدواج برای جسم انسان هم مفید است وقتی که من یک جنس مخالف را حس کنم آن حسها از طریقی به قلب میرسد و قلب شروع به تپش میکند ضربان قلب بالا میرود، هورمونی در بدن تولید میشود به نام اکسیتوسین که به آن هورمون عشق میگویند که نیاز بدن است. بنابراین آقای مهندس دژاکام به این مسئله خیلی خوب پرداخته است این دستور جلسه دو موضوع را برای من باز میکند؛ یکی اینکه، من وقتی که تلاش میکنم به یک نقطه کاری برسم، تلاش میکنم به درمان برسم، تلاش میکنم به یک موضوعی دست پیدا کنم بعد وقتی که رسیدم تکراری میشود باید تلاش کنم که آن را نگه دارم، آن حس قشنگ را نگه دارم، من تلاش میکنم تا ازدواج کنم بعد باید آن ازدواج را نگه دارم، چگونه؟
هیچ انسانی کامل نیست، من ضعفهایی دارم، همسفرم هم ضعفهایی دارد باید اینها را کنار هم بچینبم و با آن کنار بیابیم. اصلاً ازدواج برای تکامل انسان است و تکامل در جمع اتفاق میافتد ما همگی دور هم جمع شدیم تا رشد کنیم تا صفتهایمان را عوض کنیم. در این جمع اگر عشق بازی نداشته باشیم، محبت نداشته باشیم اصلاً لذت بخش نیست، دور هم جمع میشویم و این امواج عشق بینمان هست به این خاطر دوست داریم بیاییم اینجا همدیگر را بینیم و خوشحال شویم. کانون گرم خانواده هم همینطور است تکامل در جمع اتفاق میافتد خانواده هم یک جمع کوچک از این تکامل است، پس ازدواج را میشود از چند جنبه بررسی کرد، یکی اینکه؛ برای تکامل و رشد ما انسانها، یکی اینکه؛ برای نسل آیندهمان چون دوست داریم نسلمان ادامه پیدا کند.
در مورد همسفر میگویم؛ من اوایل سفرم، همسفرم را با خودم نیاورده بودم و ۱۰ ماه میآمدم و میرفتم هر روز به من گیر میداد که کجا میروی؟ این شربت چرا اینجوری است؟ چرا هنوز شربت میخوری؟ از این همه سوال همسفرم، دارو OT را پنهانی مصرف میکردم. چون درک درستی از کنگره نداشت، درک درستی از درمان نداشت، تا اینکه؛ اجازه صادر شد من هم همسفرم را به کنگره آوردم، پایان سفرم، همسفری که به چشم مواد مخدر به دارو نگاه میکرد، به من زنگ میزد که بیا دارویت را مصرف کن. از طرفی من یک سفری را شروع میکردم که به تنهایی به من لذت نمیداد. آدم وقتی که مسافرت میرود یک همسفر کنارش نباشد آن سفر لذتبخش نیست، وقتی همسفر هم بیاید اینجا رشد کند، به میزان هم رشد میکنند، برای همین توصیه میکنم دوستانی که همسفر ندارند حتماً همسفرشان را به کنگره بیاورند و از این آموزشهای ناب استفاده کنند.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، سپاسگزارم.
تایپ: مسافر همت
ویرایش: مسافر حجت
عکس: مسافر احمد
تنظیم و ارائه: مسافر احمد
مسافران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
156