جلسه بهمنماه لژیون سردار نمایندگی ارتش، با استادی راهنما مسافر فرشاد، نگهبانی مسافر امیر مهدی و دبیری مسافر نادر با دستور جلسه «ازدواج» دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرشاد هستم مسافر.
از نگهبان عزیز تشکر میکنم و خیلی خوشحال هستم که امروز در این جایگاه قرار دارم. قبولی ۲۰ نفر از مسافران نمایندگی ارتش در آزمون راهنمایی را تبریک میگویم و برای این افراد آرزوی موفقیت میکنم.
خدا را شکر ما در کنگره یک شاه کلید داریم که به هر قفلی میخورد و میتوانیم بهوسیلهٔ آن هر مسئلهای را حل کنیم و آن شاهکلید، چهارده وادی است. من برای هر موضوعی میتوانم از وادیها استفاده کنم و یکی از این موضوعات ازدواج است. در جلسات اولی که ازدواج بهعنوان دستور جلسه در کنگره قرار میگرفت با خودم میگفتم که من برای درمان اعتیاد به اینجا آمدهام، این موضوع چه ربطی به ازدواج دارد و یا اینکه من که ازدواج کردهام، چه استفادهای از این دستور جلسه میکنم؟
الان به این نتیجه رسیدهام که این دستور جلسه فقط مربوط به کسانی نیست که ازدواج نکردهاند و برای همه است؛ هم افرادی که ازدواج کردهاند و همینطور کسانی که ازدواج نکردهاند. طبق وادی اول اگر من با تفکر ازدواج کنم قطعاً ساختار درستی شکل میگیرد و اگر بدون تفکر انجام دادم، ساختار غلطی به وجود میآید. شاید این حرف را شنیده باشید که افراد به دلیل تنها بودن ازدواج میکنند و با این کار از تنهایی خارج میشوند؛ ولی آیا لزوماً ازدواج موفقی خواهد بود؟
در جامعه معمولاً اینگونه است که برای ازدواج به دنبال دستورالعمل میگردند و آن را از دیگران درخواست میکنند؛ ولی کنگره به من یاد داده است که این اشتباه است. خدا را شکر در کنگره آموزشی وجود دارد که ما میتوانیم از آنها استفاده کنیم که همان چهارده وادی هستند. طبق وادیها من اگر ازدواج نکردهام تفکر کنم یا مسئولیت کار خودم را قبول کنم. امروزه مرسوم است که اگر شخصی بخواهد ازدواج کند خانوادهاش باید به او کمک کنند. این درست است که اگر بتوانند این کار را انجام میدهند ولی اگر از توان آنها خارج باشد من نباید مسئولیت کار خودم را به گردن آنها بیندازم.
نباید به این صورت باشد که اگر خانواده نتوانست برای من خانه تهیه کند پس من ازدواج نمیکنم! ازدواج مسئولیت من است و باید آن را قبول کنم و حتی آن را بر گردن خداوند هم نگذارم. درست مانند وادیها تنها فکرکردن هم کافی نیست و باید حرکت کنم، باید حکم عقل را اجرا کنم و نگذارم کسی بهجای من فکر کند و انتخاب راه و گزینۀ درستی داشته باشم. همۀ این موارد در ادامه پیدا میشود و من نمیتوانم بدانم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
در سی دی خشم آقای مهندس اشاره کردند که "به آنچه هست پیبردن، تمنای دل میخواهد الهام به آن شکل میدهد، آنگاه که تصویری گرفت... " یعنی من اگر واقعاً ازتهدل بخواهم که ازدواج کنم، در ادامه این اتفاقات برای من خواهد افتاد و شکل خودش پیدا میشود. شاید من قبلتر ازدواج بدون تفکری کرده باشم؛ ولی چیزی که قبلاً اتفاق افتاده از اختیار خارج است. الان میتوانم به ازدواجکردن و یا نگهداشتن خانوادهای که دارم، فکر کنم و از خودم سؤال کنم که آیا مسئولیتی که دارم را انجام میدهم؟
تمنای دل یعنی من با تمام وجود بخواهم. شاید من خواستهای مثل خرید یک ماشین داشته باشم؛ ولی شخصی که تمنای دل دارد خواستۀ خودش را دنبال میکند، تمام تلاش خودش را میکند و آن را به دست میآورد. بهترین ابزاری که من دارم وادیها هستند و من میتوانم موضوع ازدواج را با آنها جلو ببرم و در انتها به عشق و محبت برسم. افرادی که در کنگره حضور دارند و با همسفر خود همراه میشوند، این موضوع را تجربه میکنند و در مسیری که با یکدیگر طی میکنند، نهایتاً به عشق و محبت میرسند.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
160