سیزدهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی دیدهبان محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «ازدواج» شنبه ۶ بهمن۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
با عرض سلام، خیلی خوشحال هستم که امروز سعادت دارم در خدمت شما عزیزان باشم امیدوارم بتوانیم به کمک همدیگر جلسه خوبی داشته باشیم. وقتی به دستور جلسات کنگره نگاه میکنیم میبینیم که این دستور جلسات بهطور کلی به سه دسته تقسیم میشوند:
۱-دستور جلسات فردی
۲- دستور جلسات اجتماعی
۳- دستور جلسات خانوادگی
چون ما همزمان در این سه فضا در حال زندگی هستیم به همین خاطر این دستور جلسات باید طوری باشد که در هر سه بعد تغییر صورت بگیرد زیرا هدف گروهدرمانی، تغییر است چرا که اگر قرار باشد تغییری اتفاق نیفتد، درمانی هم اتفاق نخواهد افتاد. چون تغییر رفتاری صورت نمیگیرد و این مسئله صرفا به مصرف مواد محدود نمیشود. خیلی از آدمها هستند که تا حالا مواد هم مصرف نکردهاند اما رفتارشان معتادگونه است. چون در این سه بعد مشکل دارند و به حد پختگی نرسیدهاند و مرتب هم برای خوشان مسئله ایجاد میکنند و هم به اولویت برای کسانی که به آنها نزدیکترند و مثل نارنجک عمل میکنند هرکس نزدیکتر است آسیب بیشتری میبیند.
از دلایل حضور همسفر در کنگره، درمان گروهی آسیبها است. درست است همسفران آسیب جسمی حاصل از مصرف مواد ندارند اما آسیبهای روحی و روانی که در کنار یک مصرفکننده به آنها وارد میشود، بیشتر از مصرف مواد است که این موارد بایستی درست بشود وگرنه تغییری رخ نخواهد داد. یعنی تا تعادلی بین مسافر و همسفر به وجود نیاید تغییرات کاربردی نمیشود بهخاطر همین، موضوع همسفر مطرح میشود تا آموزشهای لازم صورت بگیرد. اينکه میگوییم آموزشهای لازم به این معنا است که برای برطرف کردن هر رنجی باید یک چیز جدید یاد بگیریم. به قول بزرگی: هر رنج قدیمی با آموزش جدید برطرف میشود. یعنی تا آموزش جدیدی صورت نگیرد آن مشکل قدیمی از بین نخواهد رفت. به همین خاطر هم آقای مهندس روی موضوع سیدیهای آموزشی تکیه دارند. در جاهای دیگر هم گروهدرمانی صورت میگیرد اما فقط در کنگره۶۰ است که گروهدرمانی بهصورت شناختی-درمانی انجام میشود و در جاهای دیگر موضوع اصلی درمان، فرد است در صورتیکه در کنگره واحد درمان، خانواده است چون کل خانواده باید با هم درمان بشوند در غیر اینصورت به نتیجهای که میخواهیم نمیرسیم. حالا بحث ازدواج، همسفر و خانواده به این خاطر است که آن سه مجموعه فردی، خانوادگی و اجتماعی باید با هم درست بشوند، باید با هم تغییر کنند و اگر تغییر تک بعدی صورت بگیرد باز هم نتیجه نمیگیریم اگر واحد درمان را فقط فرد معتاد در نظر بگیریم و به خانواده کار نداشته باشیم از درمان فرد نتیجهای نمیگیریم. برای همین کسی که با همراهی همسفرش به رهایی میرسد رهایی زیباتر و کاملتر و ماندگارتری دارد. به همین علت اینگونه دستور جلسات در کنار وادیها مطرح میشود.
ازدواج نه تنها یک مسئله خانوادگی است بلکه مسئله اجتماعی هم است. گذشته از این وقتی به مسئله ازدواج نگاه میکنیم خیلی تغییرات در آن رخ داده است. مثل خیلی از تغییرات دیگر مثلا موبایل که خودش اول آمد اما فرهنگ آن نیامد به خاطر همین موبایل با تمام خوبیهایی که دارد اینقدر آسیب دارد. در مسئله ازدواج هم یک سری دوگانگیها به وجود آمده است. مثلا اگر سن ازدواج را در نظر بگیرید یک زمانی سن بلوغ و ازدواج خیلی به هم نزدیک بود اما الان این فاصله خیلی زیاد شده است. اولین عاملی که این فاصله را زیاد کرده است مسئله تحصیلات است بعد از آن مسئله شغل است و در کل مسئله استقلال اجتماعی است که فرد نمیتواند زودتر ازدواج بکند اما در گذشته خانوادهها منسجم بودند و فرد وقتی ازدواج میکرد در خانه پدری در کنار سایر نزدیکانش زندگی میکرد اما الان به آن صورت نیست و فرد باید استقلال داشته باشد برای استقلال هم فرد باید زمان زیادی را بگذراند لذا فرهنگسازی در این مورد صورت نگرفته است. در خصوص معیارهای انتخاب همسر و نحوه ازدواج هم با گذشته تفاوت ایجاد شده است در گذشته وقتی بهصورت سنتی با هم ازدواج میکردند در اصل دو تا فامیل با هم ازدواج میکردند و زمینههای تعارض خیلی پایین بود. اما الان دو تا فرد با هم ازدواج میکنند و دو تا فامیل همدیگر را نمیشناسند در نتیجه از همانجا زمینههای تعارض شروع میشود. ازدواج از حالت سنتی خارج شده است اما فرهنگ آن ایجاد نشده است. سن استقلال خیلی از سن بلوغ فاصله گرفته است ولی یک زمانی این فاصله خیلی کوتاهتر بود.
.jpeg)
با این همه، کار ما در کنگره ارائه راهکار نیست بلکه دادن آگاهی است و اگر چنین دستورجلساتی مطرح میشود به این خاطر است که با مشارکت گروهی و استفاده از تجربه افراد به یک چیزی برسند. چون قانون گروهدرمانی این است و راهنمای پخته و کامل هیچ وقت راهکار نمیدهد بلکه به صورت سقراطی عمل میکند یعنی راهکار را از درون فرد بیرون میکشد چون راهکارها برای افراد مختلف فرق میکند و برای هر کس به نسبت وضعیت زندگی، فرهنگ، وضعیت مالی و مولفههای دیگر باید سنجیده شود که چه راهکاری مناسب است لذا راهکار را باید از خود فرد در آورد و دوباره به خودش بدهی و اگر راهکار مشکلی دارد کمی نقاط آن را بالا و پایین کرد و در بازخورد آن را به طرف میدهیم. این روش، روش سقراطی است زیرا سقراط میگوید: همه آدمها حاملهاند، قابله نیاز است تا بچه آنها را به دنیا بیاورد. منظورش دانایی است میگوید یک قابله ماهر باید باشد تا بتواند این بچه را به دنیا بیاورد. در مسئله ازدواج هم ما به دیگران نمیتوانیم بگوییم ازدواج کن، ازدواج خوب است و این حرفها، بلکه با همفکری و استفاده از تجربه گروهی میتوانیم با توجه به شرایط هر فرد راهکار خودش را با کمی زیر و زبر کردن به او برگردانیم، این امکانپذیر است. زیرا اصل راهنمایی نیز همین است چون راهنمایی، انتخابگری نیست و آن گزینهای که برای هر فرد بهترین است، ما او را به آنجا هدایت کنیم. لذا در گروهدرمانی با مشارکت یک فرد ممکن است مشکل کس دیگری حل شود بدون اینکه خودشان بدانند. این مزیت گروهدرمانی است که از تجربه هم استفاده میکنیم لذا هیچ وقت نباید انتخابگر هم باشیم بلکه باید هدایتگر هم باشیم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما تشکر میکنم.
نگارش متن: مسافر حیدررضا خدمتگزار سایت
تهیه عکس: مسافر مهدی خدمتگزار سایت
ارسال مطلب: مسافر حسین مرزبان خبری.
- تعداد بازدید از این مطلب :
162