English Version
This Site Is Available In English

وادی دوازدهم

وادی دوازدهم

نهمین جلسه از دوره سی‌ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران نمایندگی دانیال اهواز با استادی مرزبان مسافر سعید ، نگهبانی مسافر نصرالله و دبیری مسافر فرود با دستور جلسه‌ی «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» در روز پنج‌شنبه چهارم بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر؛ دستور جلسه امروز وادی دوازدهم است. در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود. وادی دوازدهم از اختیار انسان، از القاء، احیا و تحرک از پارامتر زمان و از تغییر، تبدیل و ترخیص صحبت می‌کند. یک خاطره تعریف می‌کنم از دوران خدمتم که به این دستور جلسه ارتباط دارد. دوران خدمت سربازی من در شهرستان دزفول بود، یک روز با دوستان هم خدمتی تصمیم گرفتیم برای شنا کردن به بعد از سد علی کله برویم. وقتی به کنار رودخانه رسیدیم، دیدیم افراد بعد از سد تنظیمی به داخل آب شیرجه می‌زنند و حدوداً ۱۵۰ متر پایین‌تر در جهت جریان آب به کنار ساحل می‌آیند و از آب خارج می‌شوند. من و دوستانم هم همین کار را انجام دادیم و بعد از دو بار شیرجه زدن، دفعه سوم وقتی حدوداً ۵۰ متر از مسیر را در آب طی کرده بودم تصمیم گرفتم از آب خارج بشوم و به کنار ساحل بیایم ولی متوجه شدم هرچه شنا می‌کنم و دست و پا می‌زنم نمی‌توانم به ساحل نزدیک بشوم و آنجا بود که متوجه شدم در یک گرداب افتاده‌ام، بسیار ناامید و خسته شده بودم و در انتظار غرق شدن بودم که یکی از افرادی که از بیرون این صحنه را تماشا می‌کرد بلند به من گفت: خودت را به جریان آب بسپار و تلاش نکن شنا بکنی و به ساحل نزدیک بشوی. من که حرف او را شنیدم همین کار را کردم و در کمال ناباوری دیدم که از گرداب خارج شده و بعد از حدوداً ۱۰۰ متر با کمی شنا کردن به ساحل نزدیک شدم وقتی به ساحل رسیدم بسیار خسته ولی خوشحال بودم. این را به بودن در دوران اعتیاد می‌خواهم ربط بدهم که طی سال‌های اعتیاد، مثل این بود که در گرداب گرفتار شده بودم و هرچه تلاش می‌کردم نمی‌توانستم از اعتیاد خارج بشوم تا اینکه با کنگره آشنا شدم و قوانین و حرمت‌ها و راهنمایی‌های کنگره مثل همان فردی بودند که به من گفت؛ خودم را در جریان مسیر کنگره رها بکنم و با آموزش گرفتن و فرا گرفتن قوانین و با کمک راهنما توانستم از گرداب اعتیاد خارج بشوم و به ساحل امن زندگی برگردم. از خداوند بسیار سپاسگزارم و در انتها متن نوشتار پیام سفر اول را می‌خوانم که بسیار به این دستور جلسه مرتبط است.

 همسفر؛ تو بر مرکبی نشسته‌ای که گرچه دیر به مقصد می‌رسی اما سالم و کامیاب خواهی رسید. پس عجله نکن و در جای خود بنشین و تا مقصد به آنچه علاقه داری مشغول باش تا با کمک خودت و یاری همسفران به پایان نقطه برسی، اما بیندیش که وقتی آن سفر تمام شد، آنجا تو را پاداشی نیکوست و آن پاداش بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار می‌گردد. با تشکر

 

عکس و تایپ؛ مسافر مصطفی

ارسال؛ مسافر مجتبی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .