خلاصه سیدی؛ (خشم)
سلام دوستان بهنام هستم یک مسافر.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه داد قطرهای از این اقیانوس عظیم باشم. از آقای مهندس، خانواده محترمشان و همچنین از راهنمایان بزرگوارم کمال تشکر را دارم.
آقای مهندس در ابتدای سیدی بیان کردند:
علم جهانبینی مخاطب مشخصی ندارد، درواقع؛ مختص تمامِ انسانهاست در هر مقطعی که باشند و حتی برای آیندگان هم مفید است. در آموزشهای کنگره برای هر مطلب، جداگانه الگویی بیان شده مانند؛ جسم، روان و جهانبینی که هر کدام تعاریف قاطعی برای خود دارند.
این سیدی در رابطه با حس صحبت میکند که شامل؛ حسهای درونی و بیرونی است. بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود؛ چه در صور پنهان و چه در صور آشکار و این بستگی به حس ما دارد. برای مثال یک نفر با کوچکترین حرفی ناراحت میشود ولی شخص دیگر به راحتی از آن میگذرد.
کسی که با یک حرف و یا یک ناسزا ناراحت میشود، کینه از آن فرد میگیرد سپس درونش حس انتقام پدیدار میگردد و با او درگیر شده و حس خشم در انسان شکل میگیرد. یک فرد خشمگین موقعی که خشم در او پدیدار میشود، ضریبِ هوشیاش تقسیم بر سه میشود و حتی به مرحلهای پایینتر از خنگ و کودن سقوط میکند. انسان در هنگام خشم، خیلی چیزها را از دست میدهد، تبدیل به فردی غیرعادی شده و تفکر او از بین میرود؛ پس بهخاطر یک حرف، انسان حسِ خشم میگیرد و ممکن است دست به خیلی کارها ازجمله؛ قتل و جنایت بزند.
ناامیدی یکی از بدترین حسهاست که باعث میشود انسان از حرکت بایستد. انسان وقتی ناامید میشود این حس در وجودش تکثیر میگردد و منجر به افسردگیاش میشود. پس حس در زندگی نقش بسزایی دارد و باید به آن اهمیت داده شود. انسان باید حسهای مثبت را در خود پرورش دهد و این امر امکانپذیر نیست، جزء با تزکیه و پالایش.
حرکت در صراط مستقیم نیاز به یکسری مکتوبات مانند؛ کتاب ۶۰ درجه و کتاب عشق دارد، کسانی که مشتاقاند در این راه حرکت کنند باید آموزشهای درون این مکتوبات را دریافت و آن را در زندگی خود کاربردی کنند.
مبحث اصلی این سیدی، حسهای بیرون میباشد که قابل شناخت نیستند.
حسهای درونی شامل؛ بینایی، چشایی، شنوایی، بویایی و لامسه میباشد و برای همه قابل تشخیص و مربوط به جسم انسان است. امّا حسهای بیرون مربوط به دیگر کالبدهای انسان میباشد و برای اکثر انسانها قابل تشخیص نیست. یک حسی هم وجود دارد بهنامِ حس ششم یا حس یازدهم که رابطه بین این دو حس میباشد که به انسان القاء میکند.
حضرت مولانا در رابطه با حس سروده؛
پنج حسی از برون میسور او، پنج حسی از درون مأمور او/
ده حس است و هفت اندامِ دگر، آنچه اندر گفت نآید میشمر.
کسانی میتوانند حسهای بیرون را رؤیت و دریافت کنند که از تمنای دل، خواسته آن را داشته باشند. وقتی واقعاً آن را خواستند و وارد شدند از یک منبعی به آنها الهام میشود مانند؛ منبعی که به حضرت رسول و حضرت مسیح الهام شد و آن منبع واقعاً نیرومند است. الهام در همه مراتب صورت میگیرد حتی به یک زنبور عسل.
در کلامالله هم آمده هر موقع نفس به مرحله میانه برسد، انسان الهامِ منفی و مثبت میشود و این الهامات بستگی به شخص دارد که چه چیز را انتخاب کرده است.
در الهامهای مثبت؛ بعد از الهام تصویر پدیدار و حرکت صورت میگیرد و با تزکیه و پالایش دریافتها بیشتر میشود. پس انسان باید با تزکیه و پالایش حسهای خود را تمیز و زلال کند تا الهامات بیشتری را دریافت کند و باعث صعودش شود.
حس با هم نوع خودش قابل تشخیص است، یعنی انسانهایی که هم حس باشند همدیگر را درک میکنند و به دور هم جمع میشوند. مثلاً؛ حس عاشق را عاشق درک میکند. انسان برای پیبردن به حسهای بیرون باید از جسم خود آغاز کند. درک هر چیزی نیاز به حل صورتمسئله آن دارد؛ یعنی انسان باید در ابتدا حسهای درونی خود را تزکیه کند و از هرگونه ضدارزشی که به حسهای درونی آسیب میزند دوری کند که یکی از بزرگترین آنها مصرف موادمخدر و سیگار میباشد.
یا طبق گفتههای قبلی آقای مهندس از صوت، نور و حس مخّرب دوری کنیم تا به حسهای بیرون هم پیببریم و بتوانیم آنها را درک کنیم و باز هم آن طبق فرمان صورت میگیرد.
در آخر از همه خدمتگزاران عزیز سایت تشکر میکنم.
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
152