جلسه دوم از دوره بیست و نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی راهنما مسافرمحمد و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر جمال با دستور جلسۀ «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من و تولد اولین سال رهایی مسافر شهرام» پنجشنبه چهارم بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و در خدمت شما عزیزان باشم. دستور جلسه اول ( در آخر امر، امر اول اجرا میشود) همانطور که بچهها کاملاً به این موضوع واقف هستند، در کنگره یاد گرفتیم که برای انجام هر کار و موضوعی حتماً مستلزم پروسه زمان هستیم و حتماً باید یک زمانی را برای آن قائل باشیم.
همانطور که در کنگره درمان اعتیاد را تجربه کردیم که به بهترین شکل انجام میشود، ولی در بقیه روشهای قبلی که به ما گفتند مثلاً درمان در سه روز، ترک سرپایی، یا اقامت در کمپ و ما همیشه دنبال همین موضوع بودیم که وقتی اتفاق یا مشکلی برای ما پیش میآید میخواهیم آن را خیلی سرعتی وسریع حل کنیم.
اما در کنگره این مسئله حل شد و بیان شد که این امر نیاز به ۱۰ ماه زمان دارد تا مشکل حل شود و ما تجربه کردیم و دیدیم که در آخر امر، امر اول اجرا میشود آن امری که ما سالها دنبال آن بودیم آقای مهندس برای آن زمان قائل شد و فرمودند: که حتماً باید ۱۰ ماه باشد و این جزو قوانین است که اگر حتی یک روز کمتر باشد رهایی داده نمیشود.
حتماً باید بین ۱۰ تا ۱۱ ماه باشد گاهی استثناء هم وجود دارد و تا یک سال طول میکشد؛ طبق مثالی که آقای مهندس زدند، کارهایی که ما انجام میدهیم، اتفاقات، خط مشی و قوانینی که در نظر گرفته میشود حتماً نیاز به زمان دارد.
مثلأ اگر خواسته کاشت گندم داشته باشیم یک روزه انجام نمیشود و نیاز به ۸ ماه زمان، یک دوره سرما، تلاش و کوشش دارد. اگر در طبیعت نگاه کنیم این اتفاق را حس میکنیم. من خودم چند گل شمعدانی داشتم که میخواستم سرما آنها را از بین نبرد و از آنها نگهداری میکردم، اما تجربه نشان داد آنهایی که در سرما بودند گل بیشتری دادند و نتیجه بهتری داشت.
دورههایی هستند که ما طی کردهایم و به بدی از آن یاد میکنیم ولی دقیقاً همان اتفاقاتی است که باید میافتاد، یعنی در آخر امر، امر اول اتفاق میافتد، اما یک موضوعی که در وادی های میبینیم بعد از وادی دوازدهم، پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست.
آن امری که اتفاق میافتد باید حواسمان به آن باشد چیزی را که دنبال آن بودیم و به دست آوردهایم را باید نگهداری کنیم. راحت آن را از دست ندهیم، و در مورد آن بیتفاوت نباشیم. رهایی موضوعی است که در آخر امر به دست میآوریم که متاسفانه برای آن ارزشی قائل نیستیم، همچنین آرامش چیزی هست که ما دنبال آن هستیم، توسط آموزش در کنگره ما به رهایی میرسیم رهایی گوهر با اهمیتی است که بعد از این پروسه به دست میآوریم وقتی به دست میآوریم نسبت به آن بیاهمیت هستیم.
در آموزش و بعد از آن رهایی آرامش نسبی به انسان داده میشود یعنی در حدود ۱۰ یا ۲۰ درصد و در ادامه پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست در اصل همان جا که قرار است نتیجه کلی را به دست بیاوریم فکر میکنیم تمام شده است. پس باید حواسمان جمع باشد که وقتی آخر امر موضوعی به دست میآید از آن نگهداری کنیم و آن را گسترش دهیم. موضوعی که به ما شرح داده شده است، لژیون سردار است؛ آقای مهندس به من و به همه دوستان تفهیم کرده است که اگر میخواهید در زندگی به آرامش برسید و دسترسی به سفره هستی داشته باشید ابتدا باید بخشش را یاد بگیرید وقتی بخشش را یاد گرفتیم و از آنچه که در توان داشتیم استفاده کردیم، درهای رحمت به روی ما باز میشود ولی چیزی که میخواهم بگویم این است که دقت نمیکنیم وقتی به دست میآوریم فکر میکنیم که دیگر کار تمام شده است.
بچهها از نظر مالی در این شعبه خیلی خوب عمل کردهاند. نکته بعدی حضور است حضور مسئله مهمی است که باید حضور داشته باشیم و مطالب را به دیگران انتقال بدهیم. اولین سال رهایی شهرام عزیز را خدمت خودش آقای مهندس و خانواده محترم تبریک میگویم شهرام وقتی در لژیون حضور پیدا کرد از نظر ادبیات نسبتاً قوی بود، اتفاقا این موضوع بسیار به درمان او کمک کرد.
باید بدانیم که اگر اصل کنگره و مطالب آن در کنار این ادبیات نباشد، این ادبیات ارزشی ندارد، ادبیات همین مطالبی است که ما در کنگره کار میکنیم. شهرام بسیار به لژیون کمک کرد همیشه با سخنانش به همه امید میداد و همین باعث شد که رهایی خوبی را تجربه کند.
در بخش اوتی خدمتگزار خوبی بود و هنوز در حال خدمت است. ورزش از اولویتهای او در درمان بود، همگی منتظر اعلام نتایج امتحان راهنمایی هستیم؛ امیدواریم که شهرام از قبول شدگان امسال آزمون باشد و شاهد راهنما شدن و خدمت کردن او در کنگره باشیم.
اعلام سفر مسافر شهرام:
سلام دوستان شهرام هستم یک مسافر، مدت تخریب ۱۰ سال، سفر خود را در لژیون چهارم به راهنمایی آقا محمد و روش DST شروع کردم، داروی درمان شربت اوتی، ۱۰ ماه و ۱۵ روز سفر کردم، ورزش در کنگره والیبال، اکنون ۲۲ ماه و ۱۹ روز است که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر شهرام:
آرزو میکنم همه تازه واردین که وارد این مکان مقدس می شوند به درمان ورهایی برسند و همگی عضو خدمتگزاران کنگره ۶۰ قرار بگیرند.
سخنان مسافر شهرام:
سلام دوستان شهرام هستم یک مسافر، طبق معمول همه مسافران که جشن رهایی میگیرند خاطرهای از زمان تخریب تعریف میکنند، ولی من قصد دارم خاطراتم را از بدو ورود به کنگره تا الان که در خدمت شما عزیزان حضور دارم بیان کنم زیرا خاطرات قبل از کنگره همه ما شبیه به یکدیگر است و تکرار آن هم به نظر من لزومی ندارد.
چند ماه پیش اولین باری که من دبیر جلسه بودم همسفران من برای اولین بار وارد شعبه شدند و در آن روز من اعلام سفر نمودم و همسفران من اطلاعی از ۱۰ سال تخریب من نداشتند. من ابتدا به عنوان یک همسفر وارد کنگره شدم و فضای شعبه من را دگرگون کرد تصمیم ماندن در شعبه را نداشتم اما وقتی که آمدم دیدم اینجا همان مکان مقدسی است که من به دنبال آن میگشتم.
در همین جا از آقا رسول طالبی تشکر میکنم که راهنمای تازه واردین بنده بودند و ابتدای ورود توضیحاتی را به من دادند و گفتند با حس خودت یکی از راهنمایان شال نارنجی را انتخاب کن، درآن زمان ماه مبارک رمضان بود و جناب آقای امینی مشغول درست کردن افطاری بودند بعد از چند جلسه با حس خودم استاد عزیز آقای محمد امینی را انتخاب کردم.
وارد لژیون شدم و ابتدای کار با خودم میگفتم ماندنی نیستم ولی گرفتار این مکان شدم و عزم خود را راسخ نمودم،
سخنان راهنما، همسفر منیره:
سلام دوستان منیره هستم همسفر، خداوند را شکر میکنم که خداوند به من اجازه داد در شعبه باشم روی این صندلی بنشینم در کنار همه شما عزیزان و آموزش بگیرم و خدمت کنم بابت این موضوع همیشه شکرگزار هستم خدا را شکر میکنم که به من این اجازه را داد که یک بار دیگر یک تولد دیگر را تجربه کنم و در کنار هم دیگر این تولد را جشن بگیریم.
در ابتدا این تولد زیبا را به جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم همچنین خدمت راهنمای محترم آقای امینی مسافر محترم آقای شهرام و تبریک ویژه خدمت خانم زرین و خانم غزال و خانم زینب عزیز و خانم مریم عزیز تبریک میگویم در ابتدا اگر بخواهم به وادی ۱۲ اشاره کوچکی کنم و ربط بدهم به خانم زرین عزیز اینکه در وادی ۱۲ مثلثی داریم که در مورد تغییر تبدیل و ترخیص صحبت میکند برای اینکه فردی بخواهد تغییر کند قطعاً به پارامتر زمان، صبر واستقامت نیاز دارد.
در کنار همه اینها خوشبختانه ما آموزش را در کنگره میگیریم شاید این زمان و صبر و استقامت را خیلی برای ما راحتتر میکند در کنار همه اینها نیروهای تخریبی هم وجود دارد که من همسفر من مسافر باید خیلی حواسم به این نیروهای تخریبی باشد این نیروها میخواهد به هر طریقی اجازه ندهد که من تغییر بکنم خانم زرین عزیز زمانی که وارد لژیون شدند در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۳ بود خوب قطعاً هر همسفری یا هر مسافر سفر اولی که وارد میشود یک سری ترسها را دارد.
فکر میکند نمیتواند یک سری کارها را انجام دهد مثل سی دی نوشتن مثل مشارکت کردن یک سری تخریبها هم به واسطه تاریکیهایی که قبلاً تجربه کرده است نیز دارد و خانم زرین هم از این قاعده مستثنا نبود ولی خیلی خدا را شکر میکنم که دارم تغییر را در خانم زرین به عینه مشاهده میکنم اینکه میبینم هر روز سیدیهایشان را مرتب مینویسند.
اینکه همیشه ترس از مشارکت داخل لژیون بود ولی الان سی دی را که گوش میکنند خلاصه برداری میکنند و داخل لژیون بیان میکنند این تغییراتی که طی این مدت که به لژیون آمدند درونشان اتفاق افتاده را تبریک میگویم به ایشان و امیدوارم راهشان مستدام باشد.
انشاءالله به زودی وارد سفر دوم جهان بینی بشوند و امیدوارم مسافر شهرام را در جایگاه راهنمایی و بعدش خانم زرین خانم غزال و خانم زینب را نیز در آن جایگاه ببینم آرزوی دیگری که داشتم این بود که هر همسفر و هر مسافر سفر اولی که تلاش میکنند که تغییر کنند، این تلاش به ثمر بنشیند و بتوانند در این جایگاه قرار بگیرند خیلی ممنون.
سخنان راهنما، همسفر مریم:
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر، خدا را شاکرم بابت حضور در یک جشن تولد دیگر، تولد زیبا و باشکوه آقای شهرام را در ابتدا خدمت آقای مهندس، خود مسافر محترم، راهنمای بزرگوار ایشان آقای امینی، همسفر محترمشان خانم زرین و خانم غزال عزیزم و خانم زینب عزیزم تبریک میگویم.
خدا قوت خدمت این خانواده عزیز، شکر میکنم بابت شعر زیبا و تأثیر گذاری که سرودید، خدا قوتتان بدهد امروز باید الگویی باشد خدمت خانوادههایی که تصور میکنند درمان اعتیاد اتفاق نمیافتد ولی امکانپذیر مشروط بر اینکه با خواست قوی با تفکر اندیشه سالم بتوانیم یک تولید سالم هم داشته باشیم.
خانم غزال عزیز زمانی که وارد لژیون شدند درون آشفتهای داشتند و بعدها با آموزشهایی که گرفتند توانستند حال خوب و حس سالم را دریافت کنند امیدوارم خودشان هم در این رابطه صحبت بکنند امیدوار هستم همسفر یا مسافری که خواسته درمان دارند یک روزی در این جایگاه قرار بگیرند و تولد ایشان را بتوانیم جشن بگیریم.
فرصت را در اختیار خانواده محترم میگذارم که از تغییرات مثبتی که در کنگره ۶۰ داشتند صحبت کنند و با کسب اجازه از نگهبان، امروز تولد راهنمای بزرگوار من است، نتوانستم ایشان را پیدا کنم، دهمین سال تولدشان را برگزار کردند و این اولین سال تولدی است که طی این ۱۰ سال گرفتند، به ایشان تبریک میگویم و از زحماتشان سپاسگزارم.
آرزوی همسفر زرین:
سلام دوستان زرین هستم یک همسفر، امیدوارم که کنگره جهانی شود و روزی همه مصرفکنندگان راه کنگره را پیدا کنند.
سخنان همسفر زرین:
سلام دوستان زرین هستم یک همسفر، خداوند را شاکرم که در این لحظه در این جایگاه هستم و تولد یک سالگی مسافر خودم را جشن میگیرم و سپاسگزارم از آقای مهندس و خانم آنی و خانواده محترمشان که بنیان کنگره را بنا کردند و درمان اعتیاد را به همه ما آموزش دادند.
از مسافر عزیزم بسیار سپاسگزارم که در راه کنگره قدم گذاشتند و با تلاش و پشتکار ایشون توانستیم به رهایی برسیم و راه کنگره را برای ما باز کردند، از راهنمای مسافر خودم اقا محمد خیلی تشکر میکنم، خیلی زحمت کشیدند و آقا شهرام را همراهی کردند.
از خداوند برایشان طلب خیر و خوشی را دارم، از راهنمای خودم خانم منیره تشکر میکنم که در این مدت به من آموزش دادند و روزی که من وارد کنگره شدم مثل همه خیلی اعصابم خرد بود. با من صحبت کردند و بسیار من را آرام کردند و من به حال خوب رسیدم.
انشاالله که در همه مراحل زندگیشان موفق باشند، از ایجنت محترم خانم زهرا کمال تشکر را دارم، از مرزبانهای محترم تشکر میکنم که برای حفظ نظم تلاش میکنند، از همه هم لژیونی های خودم که در جشن ما شرکت کردند کمال تشکر را دارم. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
آرزوی همسفر غزل:
سلام دوستان غزل هستم یک همسفر، امیدوارم همه کسانی که در این راه قدم گداشتند موفق شوند.
سخنان همسفر غزل:
سلام دوستان غزل هستم یک همسفر، پدر از دوران تخریب صحبت نکردند، به عنوان یک فرزند در زمان تخریب، هر چند که بچهها نبینند که پدر مصرف میکند یا اطلاع نداشته باشند، ولی تخریب تاثیر میگذارد و میفهمند.
بیانگیزگی، کسل بودن و خسته شدن را میبینند، ولی منشا را نمیفهمند، نمیدانند دلیل این آشفتگی که خانواده را گرفته از کجا میآید؟ من خیلی خدا را شکر میکنم که راه کنگره برای پدر و خانوادهام باز شد و پدرم در این مسیر پا گداشت.
ما خیلی دیر در این مسیر قدم گذاشتیم، منظورم من و مادرم میباشد، ولی خواهر بزرگم خیلی زودتر وارد این مسیر شد، ما با تغییراتی که در پدر دیدیم، دیگر آخرین پناهمان کنگره بود، با حال آشفته وارد شدیم و خدا را شکر که جای درستی وارد شدیم.
کنگره روی جهان بینی آدمها کار میکند ولی متد و آموزشهای آقای مهندس یک پکیج کامل است، خیلی ازشون تشکر میکنم، از راهنمای عزیزم خانم مریم خیلی تشکر میکنم چون به لطف ایشان به حال خوش رسیدیم. امیدوارم با توکل به خدا ادامه بدهیم و این هم مسیر همیشگی باشد، از همه هم لژیونیها هم تشکر میکنم که در جشن ما حاضر شدند مرسی که به حرفهای من گوش دادید .
با تشکر از تمامی خدمتگزاران سایت در قسمتهای: تایپ، ویراستاری، ضبط صدا، دیتا شو و مسئول صوتی
تنظیم و ارسال: مسافر ایمان
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2178