English Version
This Site Is Available In English

قوانین در کنگره مانند اعضای بدن است که اگر نباشد من قادر به زندگی نیستم

قوانین در کنگره مانند اعضای بدن است که اگر نباشد من قادر به زندگی نیستم

چهارمین جلسه از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی خواف، با استادی مسافر ناصر، نگهبانی مسافر محمود، دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه "وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من" روز پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.

 

سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر
اول از همه سپاسگزار پروردگار هستم، ازجواد آقا، آقای نگهبان  و مرزبان‌‌ها که اجازه حضوردر شعبه خواف را داشتم. در مورد دستور جلسه که فکر می‌کردم "در آخر امر امر اول اجرا می‌شود" امر یعنی چه؟ یعنی خواسته، اگر من خواسته یک چیزی را داشته باشم مطمعناً انجام میشود ولی در صورتی که اون مسائل و پارامترهایی که به آن خواسته برسم را باید انجام بدهم. من مصرف کننده بودم به قول معروف مصرف مواد یا پای همان بساط بودم و دوست داشتم که آن خواسته ام اجرا شود و اصلاً هیچ قدمی هم برنمی‌داشتم و معلوم بود که انجام نمی‌شد بعد آمدم در کنگره و به لطف پروردگار وخواسته خودم که هیچ موادی مصرف نکنم نه سیگار نه ناس و نه هیچ چیز دیگری و به من گفتن شما این کارها را انجام بده تابه آن چیزی که می‌خواهی برسی و من چی می‌خواستم رهایی یعنی صبح که از خواب بیدار شوم به هیچ نوع موادی نیاز نداشته باشم خوب پارامترهایی که باید انجام بدهم چی بود. همین قوانین کنگره و پارامترهاش است اما به زمان هم نیاز دارد، من نیاز داشتم توی یک هفته یا یک ماه مواد مصرف نکنم اما چه چیزی نبود و نمی‌دانستم. هر چیزی یک قانونی دارد مثلاً یک دانه هر گیاهی را بکارید داخل زمین به آب نیاز دارد به نور نیاز دارد و به خاک خوب نیاز دارد، این‌ها همه باید باشد که آن رشد کند که آن دانه تبدیل به درخت بشود چه بسا که درخت میوه باشد. خوب یک انسان تمام قابلیت‌های مثبت را درون خودش دارد ولی متاسفانه نمی‌تواند از آنها استفاده کند. من خودم شخصاً کار داشتم ، زندگی داشتم و همه این چیزا را نمی‌دانستم که چگونه است و چه قانونی دارد، کنگره ۶۰ هم دقیقاً همین است یک قوانینی است که راهنما موظف است که همه آنها را به من برساند و من موظفم که انجام بدهم این می‌شود آن امری که من در اول داشتم و در آخر به آن برسم طبق یک پارامتری بین ۱۰ الی ۱۱ ماه قوانینش چی است؟ دارو سر ساعت مصرف بکنم و مهم‌ترین گزینه که در دستور جلسه هفته بعد هم هستش نظم و انضباط است، من قبلاً که مصرف کننده بودم آیا نظم داشتم؟خیر. انضباط داشتم؟خیر. ساعت ۱۰ می‌گفتند که بیا فلان جا، روز بعدش می‌رفتم یا اصلاً نمی‌رفتم یا یک ساعت دیر می‌رفتم، خب این‌ها جزء نظم و انضباط است و نظم و انضباط است که احترام می‌آورد برای یک آدم، من اگر قوانین کنگره ۶۰ را انجام ندهم و هر چقدر دوست داشتم دارو مصرف بکنم، اگر هر ساعتی که دوست داشتم بیام یا نیام، اگر سی دی ننویسم خب مسلماً آن امری که دارم بهم داده نمی‌شود یک انسان زنده از کجا متوجه می‌شود که زنده است؟ خوب حرکت دارد یک امتحان زنده شامل اجزای زنده است، چشم دارد، گوش دارد، دست و پا دارد و این‌ها همه در زندگی به انسان کمک می‌کنند دقیقاً مانند کنگره 60 ، کنگره هم یک قوانینی دارد که هر کدام مانند یکی از اعضای بدن است و این‌ها اگر انجام نشود انگار یکی از اعضای بدن نیست و یک جای کار لنگ می‌ماند من اگر سی دی ننویسم انگار پا ندارم که راه بروم، داروی امروز سر ساعت نخورم انگار چشم ندارم که ببینم، همینطور است و هر کس می‌تواند در ذهن خودش یک چیز را تصور کند امر هم دقیقاً از آخر به این شکل انجام می‌شود. طبق آن پارامترها نظم و انضباط، پیراهن سفید، هر لباسی مختص یک جا است من قبلاً با لباس کار می‌رفتم مهمانی با لباس مهمانی می‌رفتم سر کار و اصلاً برایم هیچ چیزی مهم نبود و این به من می‌آموزد که اگر بخواهم وارد یک مکان شوم با وضع مرتب، نظم مرتب و انضباط مرتب. این‌ها است که دست به دست هم می‌دهند تا من رها بشوم. مهمترین گزینه‌ای که در رهایی یک انسان خیلی تاثیرگذار است که بنده خودم تجربه کردم علم است و ثابت شدن علم به تجربه است من اگر می‌آمدم درکنگره نمی‌دیدم که راهنما چه مدت رها شده است ۱۰ سال یا ۲۰ سال ۶ سال یا یک سال و اگر من این‌ها را نمی‌دیدم مسلماً منم نمی‌توانستم.  با خودم می‌گفتم شاید الکی است اما وقتی با چشم دارم می‌بینم که یک نفر آمده است و می‌گوید که من ۱۲ سال است که رها شدم.

بنده یک زمانی بود که آنقدر دوست داشتم که ناس مصرف نکنم، هر کاری هم که می‌کردم نمی‌شد و از رهایی مواد هم یک سال و نیم گذشته بود و بعد به این نتیجه رسیدم که بزرگترین اشتباهم این بود که در طول سفر اول وارد سفر ویلیام نشدم دقیقاً مانند همان اجزای بدن سیگار و ناس را مصرف می‌کردم و در کنارش آدامس هم مصرف میکردم اصلا انگار رها نشده بودم و فقط موادم فرق کرد آن تریاک و شیره بود، این سیگار و ناس بود، از لحاظ روحی و روانی هیچ فرقی نکرده بودم که مسلماً هم مانند یک کش به من وصل بود. مثال عقاب در کنگره چیه؟ عقاب تیز بین است از فاصله چندصد متری شکار کوچیک، موش یا خرگوشی را میبیند در نقطه بالا پرواز میکند و خیلی خصوصیات مثبت دیگه ای هم دارد. چرا جناب آقای مهندس عقاب مثال زدند ؟ بخاطر اینکه انسان هم مانند یک عقاب تیزبین باشد و حالا اگر یک بندی به من وصل باشد. برای مثال همین ناس و سیگاراگر من مصرف کننده اینها باشم آیا میتوانم پرواز کنم توی نقطه بالا؟ آیا میتوانم تیزبین باشم ؟مسلماً نه، پس انسانی می‌تواند مانند عقاب باشد که هیچ بندی به آن وصل نباشد و خب حالا اون مثال این نیست که یک انسان بخواد پرواز بکند. کلاً درکنگره ۶۰ و مثال‌های خیلی خوبی که جایگزین‌ می‌شود انسان راحت‌تر متوجه می‌شود. وقتی من درحال سفر بودم خیلی فشار عصبی داشتم به دلیل مصرف ناس و سیگار که تجربه کردم بعد از رهایی سفر اول خیلی سخت شد. امر اول را می‌خواستم ولی آن پارامترها را برای سفر ویلیام انجام ندادم و باید انجام می‌دادم ودر قانون می‌گوید که هم سهل است و هم سخت یعنی هم آسان است و هم سخت،
سختیش چی هست؟ اینکه انجام ندهید و اگر انجام ندهید کار سخت می‌شود ولی زمانی که انجام بدهید بعدش متوجه می‌شوید که چقدر آسان بوده است. من اصلاً فکر نمی‌کردم و نمی‌دانستم که می‌توانم بدون مواد یک ساعت یا یک روز حال خوش داشته باشم. بله ۱۰ روز ۲۰ روز و شاید یک ماه هم مواد مصرف نکرده بودم ولی حالم خوب نبود از یک طرف مواد مصرف نمی‌کردم ولی از آنور بهم فشار می‌آمد. آن روش  درکنگره است یک روش درمانی بسیار بسیار قوی و آن هم DST است، و حالا واقعا از ته دل دوست دارم که تمام سفر اولی‌ها به رهایی و حال خوش برسند و سفر ویلیام هم خیلی مهم است، وقتی به قوانین پایبند باشید و به آنها عمل کنید کار هم واقعاً آسان می‌شود.
از اینکه به صحبت‌های من گوش کردین از همتون متشکرم.
عکس و تایپ : مسافر امیر حسین لژیون دوم
ویرایش و ارسال : مسافر رضا لژیون اول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .