انسان برای رسیدن به خواسته‌های خود باید پارامتر زمان را در نظر بگیرد

تعدادی از رهجویان لژیون سوم مطالبی را در خصوص «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود) و تاثیر آن روی من» در قالب مشارکت مکتوب ارائه کردند که تقدیم شما می‌گردد.

مشارکت راهنما همسفر الهه:
وادی دوازدهم در واقع پروسه زمان را شکافته است و این پیام را به انسان می‌دهد که برای رسیدن به خواسته‌ها باید زمان را در نظر بگیرم. در فرآیند این زمانی که سپری می‌شود من چه تغییری کرده‌ام و چگونه تبدیل و ترخیص می‌شوم؟ این بستگی به این‌ دارد که آیا من راه روشنایی‌‌ها و یا تاریکی‌ها را انتخاب می‌کنم؟ هر‌ چه قدر انسان آموزش و تجربه مفید داشته باشد قدرت تشخیص او قوی‌تر خواهد بود و می‌تواند اطلاعات چه مثبت و چه منفی را به هم‌نوع خود القاء کند و تاثیر‌گذار باشد. قدرت مطلق به انسان آموخت کل نام‌ها را، در واقع به انسان آموزش داده است آنچه را که برای زیستن در زمین و لذت بردن از حیات نیاز دارد؛ اگر من با آگاهی در مسیر تکامل خویش حرکت و این را درک کنم که برای هر خواسته‌ای که دارم باید پروسه زمان را در نظر بگیرم و در آخر امر، امر اول من به اجرا در خواهد آمد و اگر این‌گونه نشود باید دوباره تفکر کنم و از نیروهای القاء، احیاء و تحرک استفاده کنم تا تغییر را در خاصیت خویش پذیرا باشم تا تبدیل گردم.

برای تغییر، انسان به آرامی حرکت می‌کند و کم‌کم به سمت نور می‌رود تا ظرفیت ایجاد شود. برای مثال فردی که بی‌سواد است به یک‌باره با سواد نمی‌شود و یا فردی که اعتیاد دارد 10 الی 11 ماه زمان می‌برد تا به درمان برسد و باید تغییرات در اندیشه، گفتار و کردار صورت گیرد. فردی که تبدیل به نیروی الهی و یا مثبت می‌شود، دوست دارد که به دیگران خدمت کند و از آگاهی خویش به دیگران می‌بخشد؛ چون او درک می‌کند که تکامل در جمع است. خودش زندگی می‌کند و اجازه می‌دهد دیگران هم زندگی کنند، زمین و آب‌ها را آلوده نمی‌کند، به زمین،‌ گیاهان،‌ جانوران و سایر انسان‌ها خسارت نمی‌زند و به این فهم رسیده است که دیگران کاشتند ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند و تلاش خود را می‌کند که به تمام هستی خدمت کند؛ زیرا کل جهان‌ هستی در وجود خود انسان است و جدا از هم نیستند. برای این‌که من بتوانم یک نیروی انسانی مثبت باشم باید با آموزش‌هایی که از چشمه حقیقت هستند آگاه شوم تا القاء، احیاء و تحرک درستی داشته باشم و اگر این‌گونه نباشد در دام تاریکی‌ها گرفتار خواهم ماند؛ چون تاریکی‌ها بسیار نیرومند و جذاب هستند.

حال من این خواسته را داشتم که زمین را تجربه کنم تا تبدیل به انسانی ارزشمند شوم، چه قدر زیبا است که صفات خداوند که در اندازه‌های کوچک در من گذاشته شده است را به نمایش درآورم و کاربردی کنم. این موضوع را باید همیشه به یاد داشته باشم که خواست خود من بوده است تا به زمین رهسپار شوم و خداوند هم فرمان آن را داده است و نباید آن را فراموش کنم. این را باید بدانم که نیروهای تاریکی و اضداد برای تکامل من هستند تا آگاه باشم در کجای کار قرار دارم و خودم را بیشتر بشناسم؛ پس باید در انتخاب مکان‌ها و انسان‌ها دقت بیشتری کرد؛ چون دیگران تاثیر‌گذار بر سرنوشت من هستند. از خداوند خودم شاکر هستم که در جمع خوبان قرار گرفتم، استاد و رب زمینی؛ چون آقای مهندس دژاکام عزیز را روزی من کرد تا از خواب بیدار شوم و درس معرفت، عمل سالم و عدالت را بگیرم تا ترخیص شوم.

مشارکت همسفر مهدیه:
ما اگر یک خواسته و هدف داشته باشیم باید آن را در ذهن خود ترسیم و در راستای رسیدن به آن تلاش و کوشش کنیم، باید مسیری که برای هدف مشخص است زمان مناسب خود را طی کند تا به سرانجام برسد. در راه فراز و نشیب‌هایی چه خوب و چه بد وجود دارد، باید با تفکر آن‌ها را تشخیص داده و از آن‌ها گذر کنیم و از صفت اختیاری که خداوند در انسان نهاده است استفاده نمائیم و راه ارزشی و ضدارزشی را تشخیص دهیم؛ اگر من مهدیه امروز آموزش می‌گیرم و پی به ضدارزشی‌های خود بردم باید برای بهبود آن‌ها تلاش خود را شروع کنم؛ وقتی شروع به حرکت کردم نیروی القاء، احیاء و تحرک به کمک ما می‌آیند و فرقی نمی‌کند که راه ارزشی و یا ضدارزشی باشد، نیرو در دو حالت وجود دارد؛ اگر بخواهیم این سه پارامتر را بشکافیم باید گفت که القاء همان افرادی هستند که ما با آن‌ها برخورد و سروکار داریم و احیاء به این معنی است که وقتی یک سفر اولی سفر خود را آغاز می‌کند، سیستم‌ایکس او شروع به احیاء و ترمیم می‌کند.

تحرک که همان حرکت ما است با شروع سفر تغییر شروع می‌شود؛ سپس تبدیل می‌شویم و در نهایت ترخیص خواهیم شد؛ اگر بخواهیم مثال عینی بزنیم این‌گونه می‌توان گفت که اگر خواست ما درمان باشد در ابتدا آن را ترسیم؛ سپس روی آن تفکر می‌کنیم و در مدت زمان معین به درمان خواهیم رسید؛ اگر درمان اعتیاد را در نظر بگیریم می‌دانیم که فرد مصرف‌کننده یک شبه معتاد نشده است که یک شبه به درمان برسد. این را باید بدانیم که شو شود در جهان‌ مادی وجود ندارد، باید هر چیزی مراحل خود را طی کند از کاشت گندم تا رسیدن به گندم نیز مراحلی وجود دارد که باید آن را طی کنیم که در ابتدا فکر کاشت گندم، زمین مناسب، زمان مناسب و در نهایت رسیدن به گندم است. اعتیاد هم به همین صورت است که باید داروی مناسب در مدت زمان مناسب باشد تا فرد مصرف‌کننده به درمان برسد؛ اگر می‌خواهیم در کنگره ترخیص شویم حتماً باید از سه پارامتر جسم، روان و جهان‌بینی گذر کنیم تا به نتیجه دلخواه که همان ترخیص است برسیم.

در وادی دوازدهم در مورد کن‌فیکون و یا همان شو شود گفته شده است که فقط قدرت مطلق می‌تواند در هر بعد زمان این کار را انجام دهد و ما فقط در ذهن خود می‌توانیم شو شود را داشته باشیم مثلاً؛ اگر دریا را در نظر بگیریم در ذهن ما دریا مجسم می‌شود؛ ولی اگر بخواهیم به دریا برویم باید مقدمات آن را فراهم کنیم، نقشه سفر و زمان مناسب برای سفر کردن را ترسیم کنیم؛ سپس حرکت کنیم و در راه رسیدن به دریا از جاده‌های متعدد و پیچ و خم‌هایی عبور می‌کنیم و در نهایت به دریا می‌رسیم؛  پس باید در جهان مادی به خواست، حرکت و زمان توجه کرد که تغییر صورت گیرد تا تبدیل و ترخیص در مراحل بعد به خوبی انجام شود و باید مسیری را که  برای هدف مشخص کرده‌‌ایم زمان مناسب خود را طی کند تا به سرانجام برسد.

مشارکت همسفر فاطمه:
وادی دوازدهم چه وادی بزرگ و عظیمی است؛ وقتی این وادی را می‌خواندم برای من خیلی جالب بود که خداوند چه موجود عجیبی را خلق کرده و چه اختیاراتی به او داده است. انسان با اختیارات کامل بر سرنوشتش؛ اما این مخلوق خداوند قدر نعمت‌های خداوند را نمی‌داند، گاهی به بیراهه کشیده و غرق در تاریکی می‌شود؛ چون که خود را کشف نکرده و نمی‌داند در درون خودش چه ویژگی‌هایی نهفته است؛ زیرا همه صفات باریتعالی در وجود ما انسان‌ها وجود دارد و عمر انسان کمی از عمر خداوند کمتر است؛ پس خداوند به ما قدرت اختیار داده است تا ما خودمان بتوانیم ضدارزش‌ها را از ارزش‌ها تشخیص دهیم و به راه مستقیم و عمل سالم حرکت کنیم. این خصوصیات انسان است که خیلی راحت می‌تواند با اختیاراتی که دارد از دل تاریکی به روشنایی برسد، ترخیص شود و همه جا را روشن ببیند.

شاید وقتی به وادی دوازدهم می‌رسیم معنی جمله در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود را بدانیم؛ یعنی در جهان هستی برای رسیدن به اهدافمان باید زمان را در نظر بگیریم در واقع قانونی است که می‌گوید برای به‌دست آوردن هر چیزی باید حرکت انجام شود، انرژی صرف شود و بهای آن تماماً پرداخت شود؛ وقتی می‌گوید بهاء نه این‌که نقدی باشد نه منظور وقت، زمان و انرژی است که ما برای رسیدن به هدف می‌گذاریم. مثلاً وقتی ما نهالی را می‌کاریم همان موقع به ما محصول نمی‌دهد و فرد مصرف‌کننده هم به همین شکل است و یک شبه دچار اعتیاد نشده؛ بلکه به مرور زمان این مسئله برای او ایجاد شده است؛ پس نمی‌تواند یک شبه اعتیاد خود را کنار بگذارد نیاز به زمان مشخص و طی‌کردن مراحل مختلفی دارد در واقع خواسته مسافر و همسفر برای رهایی و درمان مانند بذری می‌ماند که کاشته می‌شود؛ اما زمان می‌برد تا به ثمر برسد؛ اگر دانه گندمی را در نظر بگیریم برای به ثمر رسیدن زمان لازم دارد؛ حتی کود و آب بیشتر هم بدهیم باز باید زمان مقرر برسد.

مشارکت همسفر نرگس:
وادی دوازدهم می‌گوید در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود؛ یعنی نتیجه همان است که ما در ابتدا در جهت آن حرکت کردیم و تلاش خود را برای رسیدن به آن هدف آغاز نمودیم. این وادی در اصل می‌خواهد به من بگوید؛ اگر می‌خواهم به خواسته و هدف خود دست بیابم باید طبق یک اصول درست حرکت کنم. این وادی به نکات مهمی چون اختیار، زمان، تغییر، تبدیل، ترخیص و هم‌چنین القاء، احیاء و تحرک اشاره می‌کند. من برای رسیدن به هدف باید از یک جایی شروع به حرکت کنم و در این بُعد حیاتی که ما در آن زندگی می‌کنیم بدون در نظر گرفتن مسئله زمان نمی‌توانیم کاری انجام دهیم؛ اما بُعد دیگری وجود دارد که زمان در آن معنی ندارد مثلاً در درمان اعتیاد 10 الی 11 ماه زمان لازم است تا شخص به درمان کامل برسد؛ اما در ذهن انسان، در آسمان‌ها و مکان‌های دیگر زمان معنا ندارد مثلاً وقتی می‌خواهیم در ذهن خودمان یک ماشین مدل بالا را تصور کنیم نیازی به گذشت زمان نیست؛ زیرا در همان لحظه آن را تصور می‌کنیم.

ما حتی می‌توانیم انواع و اقسام حیوانات را به هر شکلی که دوست داریم در یک لحظه تصور کنیم و همه آن‌ها را در ذهن خودمان تجسم کنیم در صورتی‌ که در واقعیت وجود ندارند. وادی دوازدهم بسیار شیرین و روان است. در جایی می‌گوید انسان‌ها خصوصیات زیادی دارند می‌تواند خردمند باشد؛ اگر از اختیاری که به آن‌ها داده شده است در جهت ارزش‌ها استفاده کنند و یا در گروه کم‌خردان قرار بگیرند. به فرموده آقای مهندس به جز اختیار انسان موضوع دیگری نیز وجود دارد و آن نیمه تاریک و روشن انسان است که من هم در مقطعی از زندگی در روشنایی‌ها و در یک مقطعی در تاریکی‌ها بودم و این خصوصیات انسان‌ها است که خیلی راحت می‌تواند با اختیاری خود از دل تاریکی به روشنایی برسد و سرانجام ترخیص شود و همه جا را روشن ببیند.

ویرایش: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) رابط خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند