English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده - هرچه تغییر بزرگ‌تر، مسیر سخت‌تر

گروه خانواده - هرچه تغییر بزرگ‌تر، مسیر سخت‌تر

جلسه هفتم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی رازی با استادی همسفر ساناز، نگهبانی همسفر مهدیه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه « وادی دوازدهم ( در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود) و تاثیر آن روی من » روز سه شنبه ۲ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه در مورد وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من است. تیتر وادی می‌گوید: در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود. یعنی ما برای رسیدن به هر هدف و خواسته‌ای باید زمان را در نظر بگیریم. به نظرم وادی دوازدهم وادی امیدواری است. به من می‌گوید عجله نکن، در نهایت آن چیزی که می‌خواهی محقق می‌شود. البته باید بگویم که شاید چیزی در جهان ذهنی مجسم شود و ما در راستای آن تلاش کنیم و زمان را هم در نظر بگیریم، اما در جهان خاکی ممکن است محقق نشود که این بستگی به تقدیر و فرمان الهی دارد. در جهان خاکی شو شود اتفاق نمی‌افتد، بدون تغییر، هیچ تبدیل و ترخیصی صورت نمی‌گیرد. من اوایل که وارد کنگره شدم تصمیم گرفتم یکی از ضد ارزش‌هایی که سال‌ها همراهم بوده و به خودم، اطرافیانم و جهان خاکی آسیب می‌زدم را کنار بگذارم. با این نیت وارد لژیون ویلیام شدم تا بدون سرکوب کردن نیازم، به هدفم که درمان نیکوتین بود برسم. یعنی بعد از ده ماه، امر اول که در ذهنم بود قرار است اجرا شود. ما در دعای کنگره می‌گوییم یک خواسته یا یک دعای اجابت شده را به تصویر می‌کشیم و با سکوت به آن انرژی می‌دهیم چون اگر توجه و تمرکزمان روی یک موضوع باشد، اثر شگفت‌ انگیزش را می‌بینیم پس آینده‌مان را خودمان با اندیشه‌مان می‌سازیم. تغییر آینده با تغییر افکار شروع می‌شود و امر اول در همه چیز فکر است. حتی کلمات و گفتار ما فکرند، اما بیان شده‌اند. اعمال و رفتار ما نیز فکر هستند، اما اجرا شده‌اند پس باید مراقب افکار ذهن و نداهای درونی خودمان باشیم و ذهن خودمان را با خوبی‌ها تغذیه کنیم.

من در کنگره یاد گرفتم که برای رشد باید تغییر کنم باید اولویت‌هایم، طرز فکرم و باورهایم و میزان صبر و تحملم عوض شود تا تبدیل و ترخیص اتفاق بی‌افتد. یکی از خصلت‌هایی که با ورودم به لژیون سردار تغییر کرد، این بود که من همیشه نگران آینده بودم مخصوصاً از نظر مالی. یادم می‌آید یک روز قبل از جشن گلریزان وقتی مسافرم مبلغی را تعهد کرد که برای لژیون سردار و گلریزان اعلام کنم نزدیک یک هفته نصف شب از خواب می‌پریدم و تعداد ماه‌هایی را که فرصت داشتم تا تسویه کنم می‌شمردم چون با شرایط مالی که خودم می‌دانستم می‌ترسیدم شرمنده بشوم. ولی یک جایی به این باور رسیدم که اگر در مسیر درست هستم چیزی برای ترسیدن وجود ندارد و اگر در صراط مستقیم باشم، خداوند و کائنات یاری می‌رسانند تا من به هدفم برسم. جالب است که در ماه اول، خدا کمک کرد و بدهی‌ام به لژیون سردار را تسویه کردم و باز هم در آخر امر، امر اول اجرا شد و من مطمئنم که با تغییر باورم این اتفاق افتاد. با ورودم به لژیون سردار دو مطلب را عمیقاً درک کردم. اول این که آینده‌نگری خوب است ولی نگرانی برای آینده درست نیست چون آینده هیچ وقت ثابت نیست و دائماً با افکار، اعمال و گفتار ما آفریده می‌شود. مطلب دیگری که فهمیدم این بود که هر چیزی که دارم مال من نیست فقط نوبت من است. همگی می‌دانیم که ما در آخر برمی‌گردیم به اصل خودمان که پروردگار است. کی برمی‌گردیم؟ هر وقت که با او هم‌ حس و هم‌ جنس شویم. پس یکی از راه‌ها این است که به صفات خداوند نزدیک شوم خداوند صفات زیادی دارد؛ خداوند ستارالعیوب، خداوند جبار و رسیدن به این صفات تزکیه و پالایش زیادی لازم دارد باید تغییراتم خیلی بزرگ باشد و تغییر بزرگ زمان زیادی احتیاج دارد. هر چه تغییر بزرگ‌تر، مسیر سخت‌تر. ولی یک صفت از خداوند است که می‌شود با آن پروسه زمان را کوتاه کرد و آن صفت رحمان و بخشنده بودن خداوند است. فلسفه زندگی می‌گوید: بکار و بچین، بچین و ببخش و یکی از بهترین جاهایی که می‌توانم ببخشم لژیون سردار است که ذاتش از بخشش است. در نهایت من باید جهان را بهتر از چیزی که تحویل گرفتم تحویل دهم و این فقط با رشد و تغییر اتفاق می‌افتد.

تایپ: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر ماهرخ ( لژیون اول)
ویرایش: راهنمای تغذیه سالم همسفر اعظم
عکس: راهنمای تغذیه سالم همسفر مهدیه
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .