جناب مهندس در این سیدی میفرمایند: «در مبحث جهانبینی مخاطب مشخص نیست، مخاطب انسانی است که میتواند هم تحصیلات ابتدایی داشته باشد و هم تحصیلات بالایی در کنگره۶۰ شخص بیسواد وجود ندارد»؛ باید حداقل تا ابتدایی درس خوانده باشد. برای رهایی هم تازهواردین حتماً؛ باید ۴۰ سیدی نوشته شود. سیدیهای هفته الزامی نیست که نوشته شود؛ چون با نوشتن ۴۰ سیدی پایهها قویتر میشود برای درمان اعتیاد سه چیز لازم است، (جسم، روان و جهانبینی) که روی آنها بحث میشود که همه اینها مشکلدار هستند. وقتی شما میخواهید روان را درست کنید اول؛ باید ببینی روان چه چیزی است مانند اتومبیل درست کردن که؛ باید ببینی اتوموبیل چیست. همه ما پذیرفتهایم که مثلث سه ضلع دارد.
وقتی به یک تعریف واحد برسیم؛ یعنی به قاطعیت و تعریف درست رسیدهایم. وقتی تعریفهای متعددی باشد؛ یعنی این قضیه اشکال دارد و میلنگد؛ مثلاً برای اعتیاد میگوییم سمزدایی که به نتیجهای نمیرسیم ما در هر سه شاخه؛ باید اقدام کنیم و همچنین در مورد حس که ما تا زمانیکه حس گرسنگی نداشته باشیم به طرف غذا نمیرویم حس یک گیرنده است که مرکز آن در سینه است، حس شرایط متعددی دارد مانند حس عشق ورزیدن، حس انتقام، هر کاری که بخواهیم انجام دهیم؛ باید حس آن در وجود ما باشد.
اگر اینطور نباشد ما کاری را انجام نمیدهیم، منشأ تمام حرکتهای ما حس ما است و بستگی دارد حس ما چگونه حسی باشد. یکی هست در حال رانندگی شخص دیگر به او بد و بیراه میگوید، حرفی نمیزند در ذهن خود میگوید با نادانها سخن مگو و به راحتی از کنار او رد میشود و میگذرد؛ اما کسی دیگر هست با شنیدن آن ناسزا حس کینه و انتقام را میگیرد و میخواهد جواب دهد و درگیری به وجود میآید و دچار خشم میشود؛ چون حس خشم به وجود میآید و وقتی انسان خشمگین میشود ضریب هوشی او کاهش پیدا میکند ما موقعی که خشمگین میشویم کارهایی میکنیم که در زمان معمولی انجام نمیدهیم؛ چون تفکر از بین میرود تفکر خورده میشود؛ بنابراین مسئله احساس و حس در ما نقش سازندهای دارد که در تمام قسمتها برای ما تعیین کننده است.
بدترین گناه حس ناامیدی است. کسی که ناامیدی دارد هیچ حرکتی انجام نمیدهد. اگر در درس خواندن ناامید باشد درس را ادامه نمیدهد، اگر در عشق ورزیدن ناامید باشد به هیچکس محبت نمیکند، انسان وقتی در ناامیدی فرومیرود ناامیدی در ناامیدی تکثیر میشود و اضافه میشود، افسرده میشود این افسردگی بیشتر میشود؛ چون در آن فرو میرود. یکی دیگر از حسها، حس کمک به دیگران است.
در انسان حس درون و حس بیرون وجود دارد، حس درون پنج حس است، چشایی، بینایی، بویایی، لامسه و شنوایی؛ چون در داخل بدن هستند میگوییم حس درون؛ اما حسهایی که در خواب میبینیم با یک پیکر دیگر آنها حسهای بیرون هستند پنج حس درون برای همه قابل تشخیص است و حس ششم مشترک بین حسهای درون و بیرون است به این شکل که ما در خانه نشستهایم به ما القا میشود که از خانه بیرون برویم و یک مرتبه سقف خانه ریزش میکند.
این حس، حس ششم است حس را نمیتوانیم ببینیم، موقعی میتوانیم حس را درک کنیم که همنام آن باشیم و تمنای دل میخواهد؛ یعنی اگر بخواهی بدانی علوم ماوراء الطبیعه چیست؟ باید بخوانی بروی مطالعه کنی تا متوجه شوی چه چیزی است. وقتی تمنای دل داشته باشی، خواسته داشته باشی، الهام به سراغ شما میآید. وقتی نفس به مرحله میانه برسد، مرحله خوب برسد، الهام که هم منفی میتواند باشد هم مثبت به سراغت میآید که منفی بودن و مثبت بودن الهام بستگی به فرد دارد؛ چون انتخاب میکند انسان در پی هر چیزی هست همان چیز به او الهام میشود. وقتی الهام به شخص میشود در مسیر قرار میگیرد و حرکت میکند.
مانند الهام شدن ریزش سقف و به بیرون حرکت کردن، انسان هرچه تزکیه و پالایش در خودش داشته باشد موفقتر میشود و الهامات برای او بیشتر میشود. مثل آبی که آلوده و کثیف است؛ باید آن آب را مدام پالایش کنیم تا به آب زلال برسیم و حس مانند خداوند است که در تمام هستی و نیستی وجود دارد؛ حتی در یک اتم و جانوران وجود دارد؛ ولی قابل دیدن نیست؛ اما اگر هم نام او باشد قابل درک است. مانند دیدن لیلی از دیدگاه مجنون، آدم عاشق، آدم عاشق را درک میکند. هر کاری که بخواهیم انجام دهیم، مانند حل اعتیاد، اولین شرط این است که بدانیم اعتیاد چه چیزی است صورت مسئله اعتیاد را؛ باید بدانیم و بعد در مورد اینکه چهطور درمان کنیم، به چه روشی میشود درمان کرد صحبت کنیم. آن موقع است که به نتیجه میرسیم.
ما هر کاری بخواهیم انجام دهیم؛ باید صورت مسئله مشخص شود بر مبنای آن میتوانیم قدمهای بعدی را برداریم، برداشت من از این سیدی این است که بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود. حس تعیین کننده است که حس ما حس ناامیدی باشد، حس تنفر باشد یا حس سازندگی یا خدمت کردن باشد و برای مشخص شدن هر مسئلهای؛ باید یک سری نکات معلوم باشد. اگر معلوم نباشد آنکار انجام نمیگیرد صورت مسئله هر چیزی؛ باید کامل مشخص باشد و مورد دیگر اینکه ما میتوانیم الهامات را در مسیر منفی و یا مثبت با حرکت خودمان دریافت کنیم و سوق دهیم و به نتیجه برسیم. ما هر کاری بخواهیم انجام دهیم؛ باید صورت مسئله مشخص شود بر مبنای آن میتوانیم قدمهای بعدی را برداریم. برداشت من از این سیدی این است که بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود. حس تعیینکننده است که ما ناامید یا امیدوار، عاشق یا متنفر باشیم؛ پس باید با حس خوب به سمت نور حرکت کنیم و خود را از تاریکیها نجات دهیم.
رابطخبری: همسفر قدسی رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
عکاسخبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
48