English Version
This Site Is Available In English

برای درک حس‌ها باید همنام آن‌ها باشیم

برای درک حس‌ها باید همنام آن‌ها باشیم

آقای مهندس در این سی‌دی به مبحث جهان‌بینی پرداخته‌اند و بیان کردند که در این حوزه، مخاطب مشخص نیست. برخلاف دبستان و دانشگاه که مخاطبان همگی در یک سطح قرار دارند، در کنگره و مبحث جهان‌بینی مخاطبان در سطوح مختلفی از دانش و درک قرار دارند. به‌ عنوان‌ مثال، ممکن است در کنگره یک فرد، حتی خواندن و نوشتن را یاد نگرفته، یا فردی دیگر فقط سواد ابتدایی داشته باشد و یا اشخاصی که در فلسفه یا بالاترین مدارج تحصیلی هستند. بنابراین در کنگره با مخاطبانی از طیف‌های گوناگون رو به‌ رو هستیم.
آقای مهندس در این سی‌دی به حس‌های پنج‌گانه اشاره می‌کنند که این حس‌ها به دو بخش تقسیم می‌شوند.
حس‌های درونی که شامل شنوایی، بینایی، بویایی، چشایی و لامسه که در جسم قرار دارند و قابل‌ مشاهده هستند.
حس‌های بیرونی که این حس‌ها در خود جسم  و قابل‌ مشاهده نیستند. به‌ عنوان‌ مثال، وقتی در خواب هستیم و خواب می‌بینیم که غذا می‌خوریم یا راه می‌رویم، در واقع جسم هیچ حرکتی ندارد اما حس‌های بیرونی در حال کار کردن هستند و حس ششم رابط بین حس‌های درونی و بیرونی است که می‌تواند الهام‌بخش باشد. برای مثال می‌توان گفت: ممکن است در خانه نشسته باشید و به شما الهام شود که از خانه خارج شوید. زمانی که این کار را انجام می‌دهید، ممکن است اتفاقی مانند خراب شدن سقف خانه رخ دهد که نشان می‌دهد حس ششم شما به درستی عمل کرده است.
حس‌ها می‌توانند هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی عمل کنند. اگر تفکر ما در جهت منفی باشد، حس ما نیز منفی خواهد شد، مثلاً ناامیدی؛ اما اگر تفکر ما در جهت مثبت باشد، حس ما نیز مثبت خواهد بود.


آقای مهندس تأکید می‌کنند که حس بیرونی غیرقابل‌ رؤیت است و همیشه هم‌نام خود را می‌جوید. برای سیر در جهان درونی و بیرونی، باید از قفس تن آغاز کنیم و به سمت ماورای اندیشه هدایت شویم. به عبارتی، حس‌هایی که فراتر از جسم هستند، مبداغ و منشأ حرکت ما به سوی شناخت و درک جهان‌ هستند.
برای درک حس‌ها باید همنام آن‌ها باشیم و تمنای دل داشته باشیم. اگر می‌خواهیم بدانیم در کتاب آسمانی چه گفته شده، باید تمنای دل داشته باشیم تا بتوانیم آن را حس کنیم؛ بنابراین پی بردن به آنچه که هست، نیازمند تمنای دل است.
ما در زندگی در پی چه هستیم؟ مسائل منفی یا مثبت؟ هر چیزی که دنبال آن باشیم، همان به ما القا می‌شود. القا شدن یک موضوع، باعث تصویرسازی و حرکت در آن مسیر می‌شود، درست مانند کوچ پرندگان.
پالایش‌های مداوم به تراوش‌ها استحکام می‌بخشند. هرچه بیشتر پالایش و تزکیه کنیم، تراوش‌ها و الهامات بیشتری خواهیم داشت؛ بنابراین پالایش عاملی تعیین‌ کننده در این مسیر است.
آقای مهندس بیان می‌کنند که آبروی علم به عمل آن است. اگر علمی به نتیجه برسد و قابل‌ اجرا باشد، پذیرفته خواهد شد. علمی که بی‌نتیجه باشد، ارزشی ندارد.
گاهی ما در حال شنیدن و نگاه کردن به اطراف هستیم؛ اما در افکار خودمان به مکان‌های دیگر سیر می‌کنیم و تصاویر درون ذهن، چیزهای دیگری را بیان می‌کند؛ باید دانست تفکر و اندیشه هیچ نقشی در این موضوع ندارند.
دیدن و سفر کردن در مکان‌های دیگر بیانگر وجود و کمک همان حس‌های بیرون و پیکره‌ها است که این کار‌ها را طبق فرمان انجام می‌دهند؛ البته پنج حس دیگر ما نیاز به ابزار ندارد مگر فرمان داده بشود.
اطلاعاتی که به بدن ما می‌رسد، همگی به ضمیر خودآگاه منتقل نمی‌شوند؛ بلکه بسیاری از آن‌ها در ضمیر ناخودآگاه باقی می‌مانند. این اتفاق به این دلیل است که برخی اطلاعات با شرایط و مسائل اطراف ما مطابقت ندارند و ممکن است باعث ایجاد مشکلات شوند.
در پایان، آقای مهندس تأکید می‌کنند که حس‌های فراتر از جسم نیاز به ابزار خاصی ندارند و به هر کسی داده نمی‌شوند مگر آنکه فرمان آن داده شود.

تایپ: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
ویراستاری: همسفر نگار رهجوی همسفر لیلی (لژیون نوزدهم)
ارسال: همسفر منصوره (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .