جلسه هشتم از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی امامقلیخان به استادی مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» در روز یکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/30 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدای این وادی یک قدرتی به انسان داده شد تا بتواند بر سرنوشت خود حاکم باشد. وقتی این قدرت به انسان داده شد، نیاز به یک پارامتری بود تا در پیشبرد اهداف خود تلاش کند و این پارامتر، زمان هست که متآسفانه در دوران مصرف هیچ اهمیتی نداشت و دیده نمیشد. این موضوع ما را تبدیل به یک انسان نتیجهگرا کرده بود و همیشه به دنبال این بودیم که با کمترین تلاش و فعالیت به نتیجهی مطلوب برسیم.
ما به خوبی میدانیم که در زمان اعتیاد، تاریکیها بر روی سرنوشت ما سایه افکنده بود و اجازه نمیداد که ما درست تفکر کنیم و بدانیم راه کدام است و باید چه کاری انجام بدهیم! با 20 سال تخریب وارد کنگره شدم و در بدم ورود به من گفتند که باید 10 الی 11ماه سفر کنم. با توجه به خواستهای که داشتم و همانطور که وادی میگوید در آخر امر، امر اول اجرا میشود، روی صندلی آرام گرفتم؛ چون متوجه شدم که بدون پارامتر زمان مشکل من در مورد اعتیاد حل نمیشود. کما اینکه درگذشته با رفتن در NGOهای دیگر و یا بستری شدن طی یک هفته یا ده روزمیخواستیم مشکل خود را حل کنیم که این موضوع برای ما نتیجهای نداشت. زیرا زمان، زمانی نبود که اعتیاد ما را درمان کند.
به لطف خدا من با طی کردن 10 الی 11ماه سفر در کنگره60 نه تنها فهمیدم که این زمان برای درمان من نیاز است؛ بلکه متوجه شدم که درزندگی برای حل بسیاری از مشکلات هم احتیاج به زمان است و باید این زمان سپری شود.
در گذشته همه چیزم را گذاشتم برای مصرف و همیشه طلبکار زمین و زمان بودم؛ من که همیشه در حال تلاش و کوشش هستم چرا زندگیم به این شکل است، یا اینکه چرا من همیشه مریض هستم؟
وقتی وارد کنگره شدم و به درمان رسیدم متوجه شدم تلاشهایی که در ابتدای سفر انجام داده بودم و با گذشت 3سال از رهائی و خدمت در کنگره، اکنون به سرانجام رسیده است.
اگر ما به پارامتر زمان خوب دقت کنیم متوجه میشویم که از زمان ورودمان به کنگره، هر لحظهای که میگذرد به هدفمان نزدیکتر میشویم مانند یک سفر اولی که وقتی وارد کنگره میشود، روزبهروز حالش بهتر شده و در پایان سفر اصلا کسی فکر نمیکند که ایشان مصرفکننده بوده است.
در این وادی به سه موضوع تغییر، تبدیل و ترخیص اشاره شده که شروع تغییر بستگی به خواسته من دارد که آیا من میخواهم تغییر کنم و از تاریکی خارج شوم یا خیر؟ پس از ورود به کنگره و گوش به فرمان بودن، کمکم حالم خوب شده و تبدیل اتفاق میافتد ولی وقتی که باید ترخیص شوم، یکدفعه جا میزنم. مثل افرادی تا اواخر سفر خوب جلو میآیند ولی در پایان، سفرشان خراب شده و موفق به دریافت گل رهایی از دست آقای مهندس که همان مرحله ترخیص است، نمیشوند.
راهیابی مسافر علیرضا از لژیون پنجم به تیم ملی راگبی
تایپ: مسافر امیرعلی
عکاس مسافر: محمدرضا
ویرایش و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
268