سیزدهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر محمد، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم که امروز فرصت و لیاقت این را پیدا کردم که در جمع خوب و باصفا و صمیمیت شما در شعبه صبا قرار بگیرم تا از شما عزیزان آموزش و انرژی بگیرم همچنین از ایجنت محترم و راهنمای محترم عباس آقا و لژیون خدمتگزار که فرصت خدمت دادند، تشکر میکنم. دستورجلسه امروز وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من است. چهارده وادی عشق آنقدر مطالب آموزشی دارد که اگر ما یک مطلب از این وادیها را در زندگی کاربردی کنیم باعث ایجاد تحول در زندگی ما میشود. در این وادی در ابتدا میگوید: " وقتی اهریمن از فرمان سرپیچی کرد گویی روشناییها آبستن تاریکی بود" ، من به همین جمله که فکر میکنم خیلی کمککننده است چون قبلا به غلط فکر میکردم که دنیای تاریکیها یک جا و دنیای روشناییها جای دیگر است و هیچ نقطه تلاقی با هم ندارند، یعنی اگر در دنیای تاریکی باشم به روشناییها دسترسی ندارم و اگر در دنیای روشناییها باشم، تاریکیها به من دسترسی ندارند اما در اینجا میگوید در دل روشناییها قرار بود تاریکی متولد بشود آن هم نابترین روشنایی چون این صحبت برای زمانی است که هنوز هیچ انحرافی صورت نگرفته بود. هنوز همه موجودات مطیع و فرمانبردار قدرت مطلق بودند و سر دسته نیروهای منفی و بازدارنده خودش تا آن زمان فقط اطاعت و عبادت کرده بود لذا در دل همین نابترین روشنایی با یک نافرمانی تاریکی متولد میشود، اهریمن فقط یک نافرمانی کرد که باعث شد هم خودش از اوج روشناییها به دل تاریکیها رفت هم شرایط را جوری فراهم کرد که جانشین و نسلهای بعد از او به تاریکی گرایش پیدا کردند.
من اگر این مطلب را درست درک کنم، متوجه میشوم که شرایطی که دارم همیشگی نیست اگر در روشنایی هستم با کوچکترین اشتباه این از من گرفته میشود. چون آدمها معمولا برای آنچه که میخواهند بهدست بیاورند خیلی تلاش میکنند اما برای نگهداری آن خیلی تلاش نمیکنند. در وادی یازدهم داشتیم که وقتی شرایط حمله نیروهای بازدارنده و اهریمنی مهیا شده بود، یورش آغاز شد، بازار حسادت، کینه، نفاق، دشمنی، دروغ، رواج پیدا کرد. گویی دربهای الهامات آسمانی بسته شده بود و الهامات مثبت اندکی نازل میشد. در این شرایط بد، یک جمله طلایی است که میگوید: جدال برای به دست آوردن بود، برای نگهداری کمتر نیرو به خرج میدادند.
من یک زمانی در دنیای تاریکی اعتیاد هستم تمام توان خود را به کار میگیرم که از این دنیای تاریک خارج بشوم اما وقتی به خواستهام رسیدم فکر میکنم این همیشگی است. به همین دلیل میبینیم کسانی هستند که دوباره در چاله اعتیاد میافتند زیرا این تصور اشتباه را دارند که فکر میکنند شرایط برایشان ماندگار میماند غافل از اینکه از دل همین روشنی، تاریکی میتواند به وجود آید.
در ادامه وادی دوازدهم اشاره به اختیار کامل انسان میشود. انسان بر سرنوشت خودش اختیار دارد. این مطلب برای من این درس را دارد که اگر در هر شرایطی هستم، چه ناامید چه امیدوار چه فقیر و چه ثروتمند هر شرایطی که دارم خودم با اختیار کامل بر سرنوشت خود آنرا رقم زدهام و اگر بذر گندم کاشتهام، جو نمی توانم برداشت کنم. اما باز در ادامه وادی به ما راهکار داده میشود که اگر از شرایط خود راضی نیستی میتوانی با سه مرحله تغییر، تبدیل و ترخیص این شرایط را عوض کنی و با تغییرات اندک اندک تبدیل به آنچه که از آن رضایت داری بشوی و در این جا است که معنای "در آخر امر، امر اول اجرا میشود" را متوجه میشویم چرا که برای تبدیل شدن باید زمان سپری شود و بدون گذر زمان امکان ندارد من به آنچه که میخواهم برسم. البته با توجه به خواسته زمان آن متفاوت است. یک موقع میخواهیم غذا درست کنیم سه، چهار ساعت زمان میبرد ولی یک زمان می خواهیم یک ساختمان درست کنیم بنابراین اگر بخواهیم ساختمان را در مدت زمان درست کردن غذا، درست کنیم این کار برای ما امکان پذير نخواهد بود یا برای ما آسیب زیادی به همراه خواهد داشت چون زمان آن طی نشده است.
در آخر اگر بعد از این وادی من هنوز قدر داشتههایم را نمیدانم این نشان میدهد که این وادی روی من تاثیری نداشته است. اگر قبلا مسئله زمان را در نظر نمیگرفتم الان هم در نظر نمیگیرم این وادی چه فایدهای برای من داشته است؟ این آموزش زمانی به درد من میخورد که آن را در زندگی خود کاربردی کنم تا به مشکلاتی که قبلا داشتهام دچار نشوم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما تشکر میکنم.
نگارش متن: مسافر حیدررضا خدمتگزار سایت
تهيه عکس: مسافر مهدی خدمتگزار سایت
ارسال مطلب: مسافر حسین مرزبان خبری.
- تعداد بازدید از این مطلب :
75