جلسه سیزدهم از دوره پنجاه و نهم به استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری مسافر زریناز در تاریخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ راس ساعت ۸ صبح آغاز به کار کرد.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. مطلبی مربوط سال ۸۰ است تحت عنوان "بدون حس هیچ چیزی انجام نمیگیرد"
چند جلسه هست که راجع به حس صحبت میکنیم و مطالب به گونهای است که همه بتوانند فهم کنند. هر چیزی را راستی آزمایی میکنیم و بعد عنوان میکنیم.
ما باید در موضوعات مختلف مانند روان و یا دیگر مسائل به یک تعریف واحد برسیم.
بنابرین ما باید روی هر سه شاخه جسم و روان و جهانبینی حرکت کنیم.
بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیشود. چه در صور آشکار و چه در صور پنهان. حس گشنگی، تشنگی، خشم، شادی و هر حس دیگری باید وجود داشته باشد تا باعت حرکتی در آن جهت شود. از نظر علمی ثابت شده است که در زمان خشم ضریب هوشی یک سوم حالت معمولی است و به همین خاطر انسان در حالت خشم رفتارهای عجیب میکند و یا کسی که حس ناوامیدی دارد از انجام هر کاری و ادامه زندگی باز میماند و این ابزار نیروهای شیطانی است. فرو رفتن در حس های مختلف باعث تشدید آنها میشود.
استاد می گوید مکتوبات آنچه را که انسانها نیاز دارند به آنها میآموزد. کتابهای ما مانند ۶۰ درجه و کتاب عشق این کار را میکنند.
در مورد حس گفته شد که حس درون و بیرون داریم. حسهایی مانند چشم و گوش چون درون بدن هستند حس درون نام دارند و قابل درک هستند ولی بحث ما درباره حواس بیرون بدن هستند که قابل لمس نیستند. حس ششم نیز رابطه بین درون و بیرون هستند که مجموعا یازده حس میشود. حسهای بیرون قابل رویت نیستند و همنام خودشان را مییابند.
پی بردن به آنچه که وجود دارد تمنای دل میخواهد. یعنی باید دل و حس بخواهد که جویای دانستن و رسیدن شویم. وقتی تمنای دل باشد و نفس به مرحلهای خوب برسد الهامات از منبعی بسیار بزرگ به کمک آن میآیند و به آن شکل میدهند. بسته به انتخاب ما الهامات نیز میتوانند منفی یا مثبت باشند. الهامات باعث نقش تصویر در ذهن ما میشوند. اگر مسیر و الهامات مثبت باشد، هرچه پالایش انسان بیشتر شود تراوشات بیشتر میشوند و باعث صعود انسان میشود.
حس مانند خداوند است و در تمام ذرات هستی وجود دارد ولی قابل دیدن نیست و با همنام خودش قابل درک است.
اگر بخواهید به خارج از جسم حرکت کنید، باید بدانید ریشه و مبدا آن جسم است. هر کاری یک شروعی دارد و برای این آغاز باید یک بخش مشخص باشد که ما بتوانیم از روی آن به مجهولات برسیم. مانند درمان اعتیاد که شرط اول دانستن صورت مسئله اعتیاد بود و مانند یک معادله ریاضی که بخشهایی از آن مشخص است و یک مجهول یا دو مجهول هم دارد. از روی معلومات میشود به مجهولات رسید.
لحظههایی هست که ما درحال نگاه کردن و شنیدن هستیم ولی در افکار خود به زمان و مکانهای دیگری میرویم و تصاویر دیگری را میبینیم. پس سفر کردن در مکانهای دیگر و زمان دیگر، با کمک نیروی همان حسهای بیرونی هستند. بنابرین پنج حس دیگر ما نیاز به ابزار ندارد و به هرکسی هم داده نمیشود.
تایپمتنوبارگزاری: مسافرمحمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1254